09-13-2012, 10:29 AM
اینم خلاصه اش:
این هفتا خواهر داشتن از دست جبار شکارچی فرار میکردن که واسه قایم شدن میرن پشت یه گاوی قایم میشن
خیلی خلاصه بود البته معلم نجومم چند سال قبل تعریف کرد
این هفتا خواهر داشتن از دست جبار شکارچی فرار میکردن که واسه قایم شدن میرن پشت یه گاوی قایم میشن
خیلی خلاصه بود البته معلم نجومم چند سال قبل تعریف کرد
«اهورامزدا گفت ای زرتشت اسپنتمان تو نباید که عهد و پیمان بشکنی
چه آن عهدی که تو با یک دروغ پرست بستی و
نه آن عهدی که با یک راستی پرست بستی
چه معاهده با هر دو درست است خواه یکتاپرست خواه مشرک»
مهریشت فقره 2
چه آن عهدی که تو با یک دروغ پرست بستی و
نه آن عهدی که با یک راستی پرست بستی
چه معاهده با هر دو درست است خواه یکتاپرست خواه مشرک»
مهریشت فقره 2