04-08-2009, 09:20 PM
مشكلي نيست دربارهي كتاب خوندن. نحوهي انتقاد رو موافقم. بهتره كه بحث علمي پيش بره.
خوب شد گفتين من يك چند تا كتاب معرفي كنم. اين بحث بدون كتاب و منبع مناسب فايده اي نداره:
1. تاريخچهي زمان. ولي بارها راجع به اين كتاب مطالبي رو گفتم. قانع نبايد شد با نوشته هايي كه هاوكينگ سعي كرده بدور از فرم تخصصي بنويسه.
2. نجوم و اخترفيزيك مقدماتي، مايكل زيليك، جلد دوم بخصوص كه راجع به كيهانشناسي و ابعاد بزرگ بحث ميكنه.
3. http://en.wikipedia.org/wiki/Wormhole
من يك خلاصه اي از ابتداي اين مقاله رو همينجا بنويسم:
كرمچاله ها موجودي رياضياتي-فيزيكي هستند كه به صورت سطح دو بعدي ممكن است ديده شوند. حداقل دو دهانه دارند. ماده از آنها ميتواند عبور كند. عنوان كرم چاله را «جان ويلر» به سال 1957 وارد بحث نسبيت عام كرد ولي ريشهي اصلي آن كار «هرمن ويل» رياضيدان آلماني بود ميدانهاي الكترومغناطيسي را بررسي مي كرد.
سادهترين راه حل را خود آينشتاين به كمك روزن انجام دادند كه بنام «پل آينشتاين-روزن» يا كرم چالهي شوارتزشيلد معروف شد. يعني كوره راهي كه يك منطقه از فضا بنام سياهچاله را به منطقهاي ديگر وصل مي كرد و اين دهانه يا دروازهي جديد همان سفيد چاله نام گرفت. ولي جان ويلر نشان داد كه اين نوع سياهچاله بسيار ناپايا است.
مقالاتي كه كيپ تورن و وايزر و موريس در سالهاي 1988 و 1989 كار كردند نشان مي داد كه ماده ميتواند از جاي از فضا به جاي دسگر برود و اين از نسبيت به معناي سفر در زمان است (چون از ديد نسبيت زمان در آنجا از ديد ناظر بيروني چنان كند شده براي ذره يا مادهي بلعيده شده ساعت آن جسم از كار افتاده!). كرمچاله مثل ميانبرهاي فضايي عمل ميكنند. اين مسأله شبيه پارادوكس دو قولوهاست.
و اين رو اضافه كنم كه وقتي وارد نظريهي شبه كلاسيكي ميشيم مي تونيم اين ديدگاه يا نظريه رو داشته باشيم. اگر دوست داشتين بخشهاي ديگه رو هم ترجمه كنم تا انتها و اگر نه كه مقالهي خوبيه بخونيد حتماً. علت در اينه كه لينكهاي زيادي در خودش داره. در اينجا نظريهاي بنام «گرانش كوانتمي» رو جان ويلر وارد مي كنه كه الان يكي از داغ ترين موضوعات فيزيك نظري به حساب مياد.
خوب شد گفتين من يك چند تا كتاب معرفي كنم. اين بحث بدون كتاب و منبع مناسب فايده اي نداره:
1. تاريخچهي زمان. ولي بارها راجع به اين كتاب مطالبي رو گفتم. قانع نبايد شد با نوشته هايي كه هاوكينگ سعي كرده بدور از فرم تخصصي بنويسه.
2. نجوم و اخترفيزيك مقدماتي، مايكل زيليك، جلد دوم بخصوص كه راجع به كيهانشناسي و ابعاد بزرگ بحث ميكنه.
3. http://en.wikipedia.org/wiki/Wormhole
من يك خلاصه اي از ابتداي اين مقاله رو همينجا بنويسم:
كرمچاله ها موجودي رياضياتي-فيزيكي هستند كه به صورت سطح دو بعدي ممكن است ديده شوند. حداقل دو دهانه دارند. ماده از آنها ميتواند عبور كند. عنوان كرم چاله را «جان ويلر» به سال 1957 وارد بحث نسبيت عام كرد ولي ريشهي اصلي آن كار «هرمن ويل» رياضيدان آلماني بود ميدانهاي الكترومغناطيسي را بررسي مي كرد.
سادهترين راه حل را خود آينشتاين به كمك روزن انجام دادند كه بنام «پل آينشتاين-روزن» يا كرم چالهي شوارتزشيلد معروف شد. يعني كوره راهي كه يك منطقه از فضا بنام سياهچاله را به منطقهاي ديگر وصل مي كرد و اين دهانه يا دروازهي جديد همان سفيد چاله نام گرفت. ولي جان ويلر نشان داد كه اين نوع سياهچاله بسيار ناپايا است.
مقالاتي كه كيپ تورن و وايزر و موريس در سالهاي 1988 و 1989 كار كردند نشان مي داد كه ماده ميتواند از جاي از فضا به جاي دسگر برود و اين از نسبيت به معناي سفر در زمان است (چون از ديد نسبيت زمان در آنجا از ديد ناظر بيروني چنان كند شده براي ذره يا مادهي بلعيده شده ساعت آن جسم از كار افتاده!). كرمچاله مثل ميانبرهاي فضايي عمل ميكنند. اين مسأله شبيه پارادوكس دو قولوهاست.
و اين رو اضافه كنم كه وقتي وارد نظريهي شبه كلاسيكي ميشيم مي تونيم اين ديدگاه يا نظريه رو داشته باشيم. اگر دوست داشتين بخشهاي ديگه رو هم ترجمه كنم تا انتها و اگر نه كه مقالهي خوبيه بخونيد حتماً. علت در اينه كه لينكهاي زيادي در خودش داره. در اينجا نظريهاي بنام «گرانش كوانتمي» رو جان ويلر وارد مي كنه كه الان يكي از داغ ترين موضوعات فيزيك نظري به حساب مياد.
Science is a way of trying not to fool yourself. The first principle is that you must not fool yourself, and you are the easiest person to fool. Richard Feynman