ارسالها: 32
موضوعها: 10
تاریخ عضویت: Jun 2010
گرانش، نيروي مرموزي است كه هرچند نظريه نسبيت عام اينشتين، آنرا به خوبي توصيف ميكند؛ اما منشا آن كماكان ناشناخته است. آيا ميتوان جهتگيري آرايش اطلاعات اجسام مادي را در فضا عامل گرانش دانست؟
اگرچه نيروي جاذبه ابتدا توسط قوانين نيوتن و سپس نسبيت عام اينشتين به خوبي توصيف شد، با اين وجود ما هنوز نميدانيم چگونه خواص بنيادين جهان با هم تركيب ميشوند و اين پديده را ايجاد ميكنند.
اگرچه نيوتن و اينشتين بينش عميقي را براي درك نيروي جاذبه فراهم كردند، اما قوانين آنها تنها توصيفهاي رياضي است. اين نظريهها تنها نحوه عملكرد جاذبه را تشريح ميكنند، بدون اينكه بگويد جاذبه از كجا ميآيد. فيزيكدانان نظري تلاش زيادي را براي ايجاد ارتباط بين نيروي جاذبه با ديگر نيروهاي بنيادين شناخته شده جهان انجام دادهاند. مدل استاندارد فيزيك كه بهترين چارچوب ما براي توصيف دنياي زيراتمي است، شامل نيروي الكترومغناطيسي و نيروهاي هستهاي قوي و ضعيف است؛ اما نيروي جاذبه را دربر نميگيرد.
آیا کسی می دونه واقعا ماهیت نیروی جاذبه چیه ؟
ارسالها: 139
موضوعها: 7
تاریخ عضویت: Jun 2010
کارهای ورلیند، رویکرد جدیدی را برای بررسی مساله گرانش پیشنهاد میکند. بنابر اعتقاد وی گرانش پدیدهای است که از خواص بنیادین فضا و زمان ایجاد میشود.
برای درک نگرش پیشنهادی ورلیند، مفهوم سیالیت آب را در نظر بگیرید. مولکولهای منفرد آب هیچ سیالیتی ندارند، اما مجموعه این مولکولها در کنار یکدیگر خاصیت سیالیت آب را به وجود میآورد. بهطور مشابه، نیروی گرانشی جزو خواص ذاتی مواد نیست. این نیرو یک اثر اضافی فیزیکی است که از اندرکنش جرم، فضا و زمان ایجاد میشود. ایده وی درباره نیروی جاذبه به عنوان یک نیروی آنتروپی، بر اصل اول ترمودینامیک استوار است که در حوزه نامتعارفی از توصیف فضا-زمان که هولوگرافی نامیده میشود، عمل میکند.
هولوگرافی در فیزیک نظری، دارای اصول مشابه برچسب هولوگرام موجود بر روی اسکناس است. در این روش تصاویر سهبعدی در یک سطح دوبعدی جا داده شده است. مفهوم هولوگرافی در فیزیک در دهه 1970، توسط استیفن و جاکوب بکنشتین توسعه یافت تا بتواند خواص سیاهچالهها را توصیف کند. کارهای آنها به مفهومی منجر شد که بر اساس آن، یک کره فرضی میتواند اطلاعات لازم را درباره جرم داخلش در خود ذخیره کند. در دهه 1990 میلادی / 1370 شمسی، هوفت و لئونارد ساسکیند از دانشگاه استنفورد پیشنهاد کردند که این چارچوب میتواند به تمام جهان تعمیم داده شود. اصل هولوگرافیک پیشنهادی آنها در بسیاری از تئوریهای بنیادین علم فیزیک مورد استفاده قرار میگیرد.
ورلیند از این اصل هولوگرافیک استفاده کرد تا دریابد که برای یک جرم کوچک، در فاصله مشخصی از یک جسم بزرگتر مانند یک ستاره یا سیاره چه اتفاقی میافتد. وی نشان داد که جابهجایی اندک این جسم کوچک به معنای تغییر محتوای اطلاعات یا آنتروپی در سطح هولوگرافیک فرضی بین دو جسم است. این تغییر اطلاعات با تغییرات انرژی سیستم مرتبط است.
ورلیند از اصول آماری برای درنظر گرفتن تمام حرکات ممکن جرم کوچک و تغییرات انرژی مربوط به آن استفاده کرد. وی کشف کرد که از نظر ترمودینامیکی، حرکت جسم کوچک به سمت جسم بزرگتر محتملتر از سایر جابهجاییها است. این اثر را میتوان به صورت یک نیروی خالص که هر دو جسم را به سمت یکدیگر میکشد، نگاه کرد. فیزیکدانان این را نیروی آنتروپی مینامند؛ زیرا از تغییرات محتوای اطلاعات سرچشمه میگیرد.
با ایجاد ارتباط بین محتوای انرژی و رابطه معروف اینشتین برای جرم و انرژی، قانون جاذبه نیوتن مستقیما استخراج میشود. این نسخه نسبیتی تنها گام کوچکی به جلو به حساب میآید و میتواند برای هر دو جسم اعمال شود. ورلیند میگوید: «یافتن مجدد قوانین نیوتن میتواند یک تطابق خوشیمن باشد.»
منبع:
http://www.asriran.com/fa/pages/?cid=102023
ارسالها: 103
موضوعها: 3
تاریخ عضویت: Jul 2006
در مورد پدیده ی هولوگرافیک کتابی هست به نام(جهان هولوگرافیک /نوشته ی مایکل تالبوت/ترجمه ی داریوش مهرجویی)که روی جلد کتاب این طور نوشته: نظریه ای برای توضیح توانایی های فراطبیعی ذهن و اسرار ناشناخته ی مغز و جسم.
من خودم تازه شروع به خوندن این کتاب کردم و این طور که معلومه این قضیه کم مخالف نداره که البته طبق گفته ی خود نویسنده در مقدمه ی همین کتاب شاید بیشتر به دلیل تعصابات علمی هست که در جامعه ی علمی هم کم دیده نمی شه.
وقتی به جسمی نور لیزر بیابانیم و تداخل اموج بازتابیده از سطح جسم را با همان نور لیزر را بر روی مثلا فیلم عکاسی ثبت کنیم وقتی به فیلم نور بتابانیم تصویری سه بعدی حاصل می شود که جزءجزء تصویر اطلاعات کل ان را در بر می گیرد،یعنی اگر فیلم را قطعه قطعه کنیم و به هر قطعه نور بتابانیم به ازای هر قطعه یک تصویر کامل به ما می دهد.که به ان یک تصویر هولوگرام می گویند.
حالا اگر جهان و کل امواجی که در اون هستند رو در نظر بگیریم تداخل های عظیمی در سطوح مختلف رخ می ده که می تونه جهانی هولوگرافیک رو بسازه. ولی با توجه به اینکه گفته شد جابه جایی اندک بین دو جسم به معنای تغییر اطلاعات یا انتروپی در سطح هولوگرافیک بین دو جسم هست معنیش اینه که جاذبه همون آنتروپیه در سطوح هولوگرافیک یا برعکس؟ و اینکه جاذبه با عکس مجذور فاصله رابطه داره می تونه برای سطوح هولوگرافیک هم صادق باشه؟این یعنی جاذبه هم مثل سطوح هولوگرافیک می تونه نمودی از خاصیتی باشه که در جایی وجود داره و جزءجزء تصویر اون خاصیت کل اون رو داراست!!؟؟
hock:
شجاعت همیشه فریاد زدن نیست، گاهی صدای آرامی است در انتهای روز که فردا دوباره تلاش خواهم کرد.
ارسالها: 469
موضوعها: 3
تاریخ عضویت: Apr 2005
نكته:
نظريهي نسبيت بيان درستي از چگونگي خمش فضا و زمان است. منتهي مدلهاي پيچيدهي ديگري براي در هم آميختن ميدانها يا اگر راحتيد همان نيروها وجود داره.
و مهمتر اينكه ما چرايي را هيچ وقت نميتوانيم پاسخ دهيم تا زماني كه عالم دست كم با مدلهاي خودمان تا حدود زيادي درك كرده باشيم. پس علم دنبال چرايي نيست دنبال چگونگي است.
چرايي رو فعلاً فلسفه و متافيزيك بحث مي كنند كه هيچكدام هم وارد نيست چون تا علم تنواند چيزي را بيان كند كس ديگري با كمترين اطلاع از علم نميتواند پاسخي بهتر داشته باشد.
Science is a way of trying not to fool yourself. The first principle is that you must not fool yourself, and you are the easiest person to fool. Richard Feynman
ارسالها: 223
موضوعها: 5
تاریخ عضویت: May 2011
جدید ترین نظریه در این باره مربوط میشه به نظریه ریسمان ها
دوستان حتما در مورد ماده تاریک یا همون dark matter شنیدید به طور خلاصه میزان جاذبه موجود در جهان ده برابر جاذبه ناشی از جرم جهان هست
برای توضیح این مسئله پیشنهاد شد که ماده ای وجود داره با جرم ولی هیچ تشعشی از خودش نداره و نور و دیگر فرکانس ها رو از خودش عبور میده!
این خیلی شبیه به نظریه ether بود یعنی بی سرو ته
اما نظریه ریسمان ها جاذبه رو ناشی از وجود ذراتی به ناو گراویتون میدونه که به دلیل حلقه ای بودن به هیچ صفحه زمان فضای 5 بعدی نمی چسبند و در نتیجه بین جهان های موازی قادر به حرکت هستند
بنابر این سرعت جاذبه ( سرعت جاذبه از نور بیشتر هست ولی تا به حال اندازه گیری نشده) وعلت زیادتر بودنش نسبت به جرم توضیح داده شد
البته این هنوز نظریه هست و قانون نشده
-- -.-- -.. . .- .-. ...- . -. ..- ... -.-- --- ..- .- .-. . -- -.-- .-.. --- ...- . ..- -. - .. .-.. ... ..- -. --. --- . ... -.. .- wechatکسی نبود؟!!.-. -.-
ارسالها: 181
موضوعها: 14
تاریخ عضویت: Mar 2010
پیش از نیمه ی دهه نود پنج نظریه ی ریسمان مستقل و بدون پیوند با یکدیگر مطرح شدند که هر یک به درستی روابط را توضیح می دهند . از این رو فیزکدانان روی به طرح نظره ای آوردند که بتواند همه ی این پنج نظریه ها را در بر بگیرد و این نظریه را M نامیدند. نظریه M پنج نظره ی ریسمان را در یک چارچوب نظری یکپارچه می سازد ، اما هنوز بسیاری از خواص آنرا باید فهمید.
ارسالها: 469
موضوعها: 3
تاریخ عضویت: Apr 2005
در مورد مادهي تاريك بحث جدي تر از اين حرفهاست. در ذرات بنيادي هنوز كار زياد هست تا بتونيم ماده و تابش رو در طبيعت بشناسيم. به همين راحتي اين نظريه رو نميشه بيسر و ته ناميد و برخلاف اتر پژوهش هاي گسترده اي داره در شتابدهنده ها و رصدخانههاي مختلف ذرات و نه نجومي انجام ميشه. يكي از اينها فرميلب در شيگاكو هست. ماده تاريك اگر بخوام تخصصي بيان كنم اولين پيشنهادش رو فاينمن به عنوان برهمكنش ماده و تابش داد كه در ابعاد بزرگ ميتونه باعث ايجاد انرژي بشه كه انبساط رو هم مي تونه توضيح بده. اين نظريه خيلي مقدماتي فعلا مطرح شده.
در مورد ريسمان مخالفان جدي داره. ريسمانكارها در حقيقت رياضي كار ميكنند تا فيزيك. بسياري از مسايل ذرات رو تونستند توضيح بدن ولي نه همه رو. در كل منتقدان به قول خودشان نمتوانند باور كنند ذرات بنيادي ريسمان باشند كه دلايل فني خودشان را هم دارند. هردو نظريه مربووط به انرژيهاي بالا هستند و در برخوردهاي هادروني و لپتوني و رصدخانه امواج كيهاني و نوترينو مسايل زيادي ممكنه روشن بشه.
Science is a way of trying not to fool yourself. The first principle is that you must not fool yourself, and you are the easiest person to fool. Richard Feynman