رصد آسمان در خواب

[Regulus]

شاید خواب منم به خاطر این بوده که اون روز زیادی با Starry night کار کردم. :?:

[New Astronomer]

من که اصلا استعداد خواب ندارم
هر وقتم خواب میبینم وقتی بلند میشم یادم میره چی خواب دیدم
وقت میدونم که خواب دیدم.
ما اینیم دیگه... 8)

سلام

تحقیقات نشون داده همه آدمها هر شب خواب می‌بینند. اما هر وقت به مرحله خواب عمیق و سنگین وارد ‌شویم، این خوابها را در صبح روز بعد بخاطر نمی‌آوریم.

اينكه شما خوايهايتون رو بخاطر نمی‌آرید نشون دهنده اینه که فکرتون راحته و دغدغه ذهنی خاصی ندارید و در نتیجه خواب راحت و سنگین و عمیق دارید که خودش نعمت بسیار بزرگیه. اصلاً ربطی به استعداد نداره.

در واقع وقتی فکر ما مشغول موضوع خاصیه و در طول روز دائماً به اون موضوع فکر می‌کنیم، دیگه در طول خواب شبانه نمی‌توانیم به مرحله خواب سنگین فرو بریم و در نتیجه صبح که از خواب برمی‌خیزیم خوابها و رویاهمون رو بخاطر داریم.

موفق باشید/.

[Sky_Watcher]

راست میگی
من فکرم مشغول نیست اما سرم خیلی شلوغه!!!
یعنی من هر روز تا ساعت 2 کلاس دارم و بعدش باید دروس امروز و فردا رو مطالعه کنم
کتاب کار فیزیک و ریاضی هم باید حل کنم
روز های یکشنبه و سه شنبه که خیلی سرم شلوغه چون علاوه بر تکالیف قبلیم باید کلاس زبان برم
علاو بر اون دوشنبه ها و چهارشنبه ها که فردا ی کلاس زبانم هستند سخت ترین روز ها هستند.
یعنی سه شنبه ها و یکشنبه ها باید مثل ... تا ساعت 11 12 بخونم.
کلا سرم خیلی شلوغه
اما مشغله ی فکری مثل ازدواج ، کار و... ندارم چون برام زوده.

[Dark Sky]

سلام دوستان دیشب یه خوابی دیدم که هم میتونستم اینجا بیان کنم هم در بحث داغ آسمان شب.
خواب دیدم که اتفاقی زدم شبکه یک و داشت یه برنامه نجومی بخش می شد.
خوشبختانه یا بدبختانه سبک و سیاقش خیلی شبیه برنامه آسمان شب بود اما با دکور متفاوت.شباهت به خاطر اینکه اصول برنامه و حتی سکانس های بین برنامه مثل برنامه آسمان شب بود حتی از اون عکس انیمیشنی که یکی دست یه کوچیکتری را گرفته و داره آسمان را نشونش بده زیاد استفاده کرده بودند مثل برنامه آسمان شب(همون عکسی که در اصل نماد کارگاه TWAN هست)
خوشبختانه به خاطر اینکه برنامه نجومی بود و سبک برنامه آسمان شب را داشت.
بدبختانه به خاطر اینکه مجری این برنامه آقای صفاریان بور نبودند و یه کسی بودند که کسی ایشون را نمی شناخت :?
از همه جالب تر اینکه یه بسر کوچولو در اون برنامه بود که کمک مجری برنامه بود!(مثل برنامه عمو بورنگ و امیر محمد :lol: فکر کنم اینجوری می خواستن یکمی بیننده جذب کنند :!: )
از همه عجیب تر اینکه این برنامه داشت شبکه یک بخش می شد نه شبکه چهار :?
اسم برنامه هم آسمان شب بود
جالب تر و عجیب تر از همه اینکه آقای صفاریان بور هم در این برنامه همکاری داشتند اما نه به عنوان مجری بلکه بشت دوربین :!: :!: :!:
خدا به خیر برسونه التماس دعا

[stella]

دیدم بحث داغ آسمان شب و همین طور خواب رویا در این جا با هم تلفیق شده، گفتم من هم خوابم رو بگم!
البته من یکی که توی خواب دیدن استادی شدم برای خودم ! حتی بار ها پیش اومده که خواب های چند قسمتی ( مثل این فیلم ها که آخرش می زنه " این داستان ادامه دارد!" ) ببینم! مثلا بعد از ظهر نصف خواب رو ببینم و شب بقیه اش رو! یک بار هم خوابم زیرنویس و تبلیغ بازرگانی داشت!(مایع ظرفشویی گلی تبلیغ می کرد! :mrgreen: و یک بار هم خواب دیدم که رفتم ماه! اینقدر توی خواب خندیده بودم و خوشحال بودم که بابام فرداش ازم پرسید دیشب مگه چه خوابی می دیدی که اون طوری می خندیدی ؟ البته بعدش خودش گفت فکر نمی کنم چیزی جز خواب ستاره ها و فضا بتونه تو رو اینقدر خوشحال بکنه!
حالا برم سر خوابی که می خواستم تعریف کنم:
در تمام این 12 روزی که برنامه ی آسمان شب تموم شده ، فکر نمی کنم حتی یک شب بوده باشه که من خوابی درباره ی این موضوع ندیده باشم ، اما اون خواب شب اولی که برنامه تموم شد از همه برام زجر آور تر بود ، خواب می دیدم که قراره آخرین قسمت آسمان شب پخش بشه و قراره این آخرین قسمت توی خونه ی ما ضبط بشه hock: ، حالا از جزئیات بگذریم ولی در نهایت به علت مشکلات فنی این برنامه ضبط نشد! hock:
وسط های خوابم خصوصیه اما آخرهاش رو می گم: ... مشکلاتی پیش اومد که آقای صفاریان پور تصمیم گرفتند که برای همیشه از اینجا برن(دقیقا نمی دونم به کجا ولی دیگه قرار نبود برگردند) !
قرار بود که مراسم خداحافظی برگزار بشه و بعد ایشون برن ، اما اینقدر دشمن ها(دشمن هایی که در خوابم بودند، که شاید تعبیر اون ها صداو سیمایی ها باشه :wink: ) ایشون رو اذیت کردند که آخرسر مجبور شدند که بدون خداحافظی و بدون سروصدا برای همیشه به یک جای دور برن!
خلاصه ی کلام ، من و چند نفر دیگه با هزارویک بدبختی خودمون رو به ایشون رسوندیم که خداحافظی کنیم! ما دقیقا زمانی رسیدیم که آقای صفاریان پور داشت سوار ماشین میشد که بره فرودگاه (آخه با هواپیما می خواست بره :wink: ) ! لحظه ی خیلی دردناکی بود، با تمام وجودم ناراحتی رو حس می کردم ،............... و در کمال ناباوری ما ، سوار ماشین شد و رفت!برای همیشه! :oops: :|
امیدوارم این خواب هیچ وقت اتفاق نیفته!
راستی از همه ی دوستان دعوت می کنم که به تاپیکی که درمورد اتمام یا در واقع تغییر برنامه ی آسمان شب هست بیان و نظرشون رو بگن! ما هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم ! بنیاد طرفداران برنامه ی آسمان شب! :mrgreen:

[abadanastro]

دوستان شب شام سبک بخورید که این خواب های وحشتناک رو نبینید !! :lol:

[Night Sky 2]

بچه ها این تاپیک بهترین تاپیک بود خیلی با خواباتون حال کردم ای کاش من هم ازاین خوابها ببینم من فکرکنم بخاطرنداشتن مشغله فکری به خواب عمیق میرم ومتاسفانه خوابام از یادم میره ولی هروقت که یادم میمون خواب این که عین فیلمها یک شخص خاص هستم که میخوام یک کار بزرگ بکنم و طرفم میترسه که من موفق نشم ولی من مطمئنم که موفق میشم یا اینکه خواب میبینم که یه مشکل دارم وباید اونرو حل کنم ولی حیف که تا الان از این خوابهای باحال شماندیدم بهتون تبریک میگم ای کاش خودم هم ازاین خوابهای خوب ببینم :?:

[nebular]

خوابی که من دیدم تو یه محلی بود مث کوهسنگی مشهد مثلا! بعد انگار یه جشن بود. یه جشن بزرگ. مردم همه جمع بودن. آسمونو نگاه کردم، جای آتش بازی و گل های آسمونی، ستاره های ابی و قرمز (خیلی نزدیک به زمین!) آسمونو تزیین کرده بودن. بعد انگار یه چیزی منو کشید بالا. اونقدر بالا که دیگه ملتو نمی دیدم. بین اجرام آسمانی پرواز میکردم! از وسط سحابی های اوریون و سراسب گذشتم! معرکه بود!

[shabaviz]

سلام.سال نو مبارك! چند شب پيش بود كه خواب ديدم آسمون شفاف و صاف شده و ستاره ها جلوه خيلي قشنگي داشتن.همه جاش رو خوب يادم نمياد ولي انگار خونه مادربزرگم كلاردشت بوديم و من به آسمون نگاه كردم و صورت فلكي ذات الكرسي رو پيدا كردم خيلي خوشحال شدم و دنبال صورت فلكي قيفاقوسي (اگه درست نوشته باشم!) ميگشتم ولي پيداش نكردم انگار بعدش از خواب بلند شدم.آخه من تا حالا راه شيري رو نديدم و تو خوابم مي خواستم ببينمش.ما همش تو شهريم هفته پيش شنبه كه ماه خيلي بزرگ شده بود قرار بود بريم لب دريا گفتم شايد بشه اونجا ديدش ولي از اون شب تا ديشب (يك هفته) هوا ابري بود.خدا رو شكر امروز هوا آفتابيه.به اميد خدا امشب بعد از يك هفته ميخوام برم تو حياط يه نگاهي به آسمون شب بندازم من كه از الان منتظر دوم ارديبهشت و شهاب بارونم خدا كنه آسمون اون شب بدون ابر باشه .

[stella]

دوباره سلام!
این دومین باره که من از خوابهام در اینجا می نویسم ، البته اگه بخوام همشون رو بنویسم ، احتمالا هرروز باید بیام و از خوابهام بگم!من که عاشق خواب و رویاهام هستم! خوبی رویا و خواب اینه که آدم چیزهایی روکه دوست داره می تونه در عالم رویا ببینه ، حتی اگر در واقعیت خیلی محال باشه!
چند شب پیش خواب می دیدم که از دفتر مجله نجوم بهم زنگ زدن و به من و دوتا از دوستام (ما زمستون گذشته با هم در کلاس های مجله نجوم شرکت می کردیم)پیشنهاد همکاری با مجله رو میدن ! نمی دونید چقدر توی خواب خوشحال بودم! من که عاشق مجله ی نجوم وتمام افراد اونجا هستم ، حالا دیگه تا تهش برید که وقتی این خواب رو دیدم چه حالی داشتم! :mrgreen: