نظرسنجی: آیا رصدگری تجربه مشابهی داشته است؟
بله من از چنین تجربه ای خبر دارم
16.67%
3 16.67%
خیر من از تجربه مشابهی خبری نشنیده ام
22.22%
4 22.22%
موضوع شایسته توجه منجمان حرفه ای تر می باشد
16.67%
3 16.67%
موضوع، رخدادی عادی در میان تلسکوپها است
5.56%
1 5.56%
خیر چنین چیزی امکان ندارد
38.89%
7 38.89%
مجموع 18 رای 100%
* چنانچه به گزینه‌ای رای داده اید، با علامت ستاره مشخص گردیده است. [نمایش نتایج]

خاطرات و گزارش های رصدی
#21
روز پنجشنبه چهارم تيرماه من به همراه دوستان يك پارچه منجم و رصدگرم با بچه هامون(همون تلسكوپ هامون به تعبير من و دوستم) چون خيلي دوست داشتني هستند!! به قصد رصد آسمان تابستان و آمادگي براي شركت در رقابت صوفي به امامزاده عيسي واقع در 30 كيلومتري قم در روستاي ونارچ عزيمت كرديم.

برامون يك ون و يك مي ني بوس آماده كردند ما دخترا اول سوار ون شديم و پسرا داخل مي ني بوس تشريف بردند.

ابزار هامون رو هم داخل ماشين ها جا داديم وقتي كه راننده ون داشت پايه تلسكوپم رو داخل ماشين جاسازي مي كرد من بدبخت رو حرص ميداد من هم نگران بودم كه مبادا پايش به جايي بخوره اينقدر بهش گفتم كه حتما پيش خودش گفته كه اين دختره ديوونه ست كه به خاطر اين داره خودكشي ميكنه!

به هر حال به منطقه رسيديم البته خيلي زود راه افتاده بوديم و حدود 45 دقيقه اي رسيديم بهمين دليل حدود يك ساعت معطل بوديم كه هوا تاريك شه!

در طول اين زمان با بچه ها رفتيم تاب بازي و بالاي تپه و شروع كرديم به پفك و چيپس خوردن!

بعدش هم رفتيم امامزاده عيسي (ع) و زيارت كرديم .تا هوا كم كم تاريك شد ما هم ابزار ها را آماده كرديم رو به ماه و زحل تا بچه هاي دوره مقدماتي هم استفاده كنند يكي شون وقتي با چشمي 25 م به زحل نگاه ميكرد كه بزرگنمايي 45 برابر ميده گفت اين كه خيلي كوچيكه بزرگترش كن!

وقتي كه چشمي 10 م رو گذاشتم نگاه كرد و گفت حالا خوب شد!! منم تو دلم گفتم : امري باشه....

به هر حال سرگرم بوديم ولي كم كم افزايش ابرها نگرانمون مي كرد كه حدود 55٪ آسمون رو ابر پوشانده بود.



بالاخره هوا كاملا تاريك شد و شروع كرديم به جرم گرفتن اما بعضي بچه ها منتظر موندند تا هوا بهتر بشه و بعد شروع كنند به رصد كردن ولي هرچي ميگذشت اين مهمانان ناخوانده زيادتر مي شدند.

من به كمك يكي از بچه ها كه اتفاقا كنكور هم داده بود و خيلي هم خوب داده بود شروع كردم به رصد كردن طول اين يك ساعت كه قسمت هايي از آسمون ابري نبود ام4 ام57 ام 6 ام 7 ام 51 رو تونستيم رصد كنيم اما رسيد به جايي كه بيشتر از 85 درصد آسمون رو ابر پوشانده بود و همينطوري بيكار مانده بوديم.

خيلي تشنه بوديم كه من و دوتا از دوستام و يكي از بچه ها كه گفتم كنكور داده بود رفتيم سر چشمه آب بخوريم همه جا تاريك بود و وحشتناك!!!!!!!!!!!!

آقاي...(ميترسم اسمشو بيارم چون بچه فعاليه و اكثرا ميشناسنش) گفت صداي مار زنگي مياد ما همه از ترس زهر ترك شديم حتي خودش و جيغ كشيدم ! ترسيديم يه وقت اگه زنده نمونديم چطوري ما رو پيدا كنند.

سريع برگشتيم تا از اين بيشتر نترسيديم سالم برسيم بچه ها ميگفتند اين منطقه طلسم شده است!!!

هوا هم چنان ابري بود و چاره اي جز برگشتن نداشتيم ولي چشمتان روز بد نبينه كه دعوا شد ما كه ميدونستيم هوا از اين بهتر نميشه گفتيم برگرديم ولي عده اي گفتند تا صبح بمونيم تا هوا بهتر بشه خلاصه كلام دعوا بالاگرفت كه هزارتا قانون تصويب شد يك بار قرار شد همگي برگرديم و....

روش ديكتاتوري برقرار شد و همگي آماده شديم تا برگرديم.

عده اي از بچه ها به شدت عصباني بودند حتي صحبت هم نمي كردند...

به هر حال برگشتيم

اين بود حكايت يك شب ناكام رصدي....

تصاویر مربوط به این رصد را در پست های بعدی به نمایش می گذارم...

پایدار باشید.
http://www.underiransky.blogfa.com

زیر آسمان ایران
پنجره ای به سوی شگفتی های کیهان


http://lookdeep-skyobjects.blogspot.com
نگاه ژرف
آشنایی با اجرام فهرست های نجومی

**Love & Imagination Can Change The World**
پاسخ
#22
عالیه.این کهز خاطراتتوننو اینجا نوشتید.
خاطرات رصدی شیرین ترین خاطره هاهستند.بقیه شما هم خاطراتتونو بنویسید.
قلمروی حکومت من در اسمان است "بتهوون"
پاسخ
#23
سلام
در این قسمت خاطره اولین رصد خودتون رو بنویسید.

پاسخ
#24
یادش بخیر 4 سال پیش که تلسکوپم رو از شیراز خریدم همون شب توی حیاط خالم اینا مشتری و قمر هاشو رصد کردم که چه کیفی داد
پاسخ
#25
سلام
دقیقا یادم نیست که بار اول کی رصد کردم.
مدرسه نمی رفتم. شاید 16 - 17 سال پیش بود.
چندین جلد کتاب نجومی داشتم( البته فقط عکساش رو نگاه می کردم)، متاسفانه اولین رصد من خیلی ناراحت کننده بود.
یادم نیست تلسکوپ چه مدلی بود فقط می دونم شکستی بود!
انتظار داشتم همون عکس هایی را که در کتاب هایم دیده بودم، از پشت تلسکوپ ببینیم! :lol:
اولین جرمی که از پشت چشمی تلسکوپ دیدم مشتری بود! جزئیات زیادی از مشتری معلوم نبود ولی 3 تا از قمرهاش رو تونستم ببینم.
خیلی نارحت شدم! اصلا انتظار نداشتم که اجرام رو انقدر کوچک و بدون رنگ ببینم!


(یه مطلب خصوصی رو هم می گم! البته امیدوارم که نخندید!
از محل رصد تا خونمون گریه کردم! :lol: :lol: :lol: بابام بهم می گفت اشکال نداره، هر وقت بزرگ شدی خودت یکی خوبش رو بساز که همه چیز رو ببینی! من بزرگ شدم اما ...)
شاید این دلیلی بود که دیگر سراغ نجوم رصدی نرفتم!

پاسخ
#26
خیلی جالب بود.اما اولین رصد من بر عکس بیشتر دوستام بود.خیلی ذوق کردم.سال چهارم دبستان بودم و پدرم برای اینکه معدلم 20 شد یک تلسکوپ سی هزار تومانی از لوازم تحریری(!)برام خرید.بیشتر شبیه یک اسباب بازی بود تا یک تلسکوپ.دوربین دوچشمی که الان دارم خیلی خیلی خیلی از اون میکرو تلسکوپ قوی تره.با این حال من اون موقع فقط به یک چیز فکر می کردم.ماه!اصلا حواسم به سیاره و سحابی و کهکشان و ... نبود و همین که سوراخ های ماه رو اشکار می کردم طوری احساس غرور بهم دست می داد که انگار میدان بسیار دور دست هابل رو دارم رصد می کنم :lol: البته هم من اون موقع برای رصد اجرام دیگه کوچیک بودم هم تلسکوپم خیلی(خیلی خیلی خیلی)ضعیف بود.یعنی فقط به درد ماه می خورد.و این که میگم سوراخ های ماه رو اشکار می کرد به صورت نا واضح و طوری که باید چند ثانیه ماه رودر تلسکوپ ببینی تا سوراخاشو تشخیص بدی.البته با همه این احوال من خیلی با تلسکوپم حال می کردم.یادمه اون موقع خیلی تلاش می کردم ماه وسط میدان دید تلسکوپم باشه و بعد می رفتم شام می خوردم،تلوزیون می دیدم و ...بعد از یک ساعت از پشت تلسکوپ نگاه می کردم می دیدم از ماه خبری نیست.خیلی تو ذوقم می خورد.اون موقع اصلا حواسم به چرخش اسمان نبود و فکر می کردم کسی تلسکوپم رو تکون داده.اما بعد از چند بار که این اتفاق افتاد کنجکاو شدم و حرکت زمین رو به همین دلیل کاملا از پایه و ریشه یاد گرفتم.
قلمروی حکومت من در اسمان است "بتهوون"
پاسخ
#27
سال 42 بود پادگان قزوین با بچه ها تیر رسام میزدیم خوش بودیم :lol: :lol:

شوخی کردم ولی من از کوچیکی زندگیم با نجوم پیوند خورده بود مامانم میگه بدنیا اومدم خورشید گرفتگی بوده 8) و یا تو 4 سالگی به ماه میگفتم دوست :wink:

ولی واقعا این بالایی ها چه ربطی داست ؟؟؟؟ :lol:

ولی یادمه سال اول راهنمایی بودم تو کلاسهای نجوم شرکت کردم،و یکی از شبا که بعد از کلاس بود تلسکوپ رو آوردیم تو حیاط و من برای اولین بار زحل رو دیدم خب منم مثه خیلی های دیگه انتظار چیزی خیلی بزرگتر رو داشتم ولی وقتی به من نشون دادم هی میگفتم کو اینا میگفتن همونه دیگه فک میکردن در رفته ولی حالا نگو انقده کوچیک بوده من نمیدیدم :lol: بعد که دیدم با معلم دعوا کرد که این چیه ؟ منو مسخره کردی Big Grin ولی خب بعد از اون که نگاه کردم خیلی زیبا بود و نجوم رو درک کردم...

پیروز باشید
"والسَماءَ بَنَیناها باَیدٍ وَ اِنا لَمُوسِعُونَ"

آسمان را با دست قدرت خویش بنا نهادیم و بی وقفه بر وسعت آن می افزاییم...

هرکجا هستم باشم آسمان مال من است ...
http://www.m31galaxy.blogfa.com
پاسخ
#28
جالبه چون شبه تولده منم بارش جوزایی یکی از پربارترین حالتهاشوداشته!!!!اینوتازه یه ساله فهمیدم!
بگذریم-اولین بار14 سالم بودکه بعدازپایان اولین دوره ی کلاس نجوم ماروبردن رصد اونم تویه مدرسه بقل گوشه شهر ولی به نظرمن واقعاتاریک بود؟؟؟!!!!!!!هنوزم درکمال تعجب فکرمی کنم اونجا تاریکترین جابود؟! :lol: :wink: :roll: :roll: :roll:
اولین جرمی که دیدم آندرومدا واولینی که خودم زدم M13بودکه بعداز یک ساعت تلاش دیدمش تازه اولش فکرکردم یه لکه بخاره روی لنز؟! :lol: :lol:
اونشب برای اولین بارطلوع جباربرفراز شهرمون رودیدم که به نظرم جبارازهمیشه بزرگترمیومد!!!تازه همون شب یه دعوایه حسابی هم که علتش روهنوزم نمی دونم بین یکی ازدخترا ومسئولمون درگرفت که حسابی سکوت شب روبه هم زد.فکرکنم سال84بود! :roll:
تواین تالارکاربری به نام JEODدارین که همون شب بامن رصد کرد وازاون به بعد ما باهم کارنجومی میکنیم اونم اولین رصدش بود! Big Grin
پاسخ
#29
تاحالا شده تاصبح کناریه سگ درست دریک متری باعلاقه ی تمام رصدکنین بعدکه صبح شد بفهمین یه سگ سفیدبوده نه یه گونی گچ :lol: :lol: :lol: :lol: :lol:
پاسخ
#30
یه شب تو مشهد وسایلمو ردیف کردم برم شب رصدی.دوتا از پسر عمه هام گفتم ما هم باهات میایم.من هم که دیدم اینطوری ستاره شناسی ترویج داده میشه بلافاصله موافقت کردم.اونهام فکر نمی کردن منظور من از شب رصدی یک بیابون تاریک وسردو دور از شهر باشه منم چیز زیادی بهشون نگفتم.شب که دیدن من کجا بردمشون(یک بیابون تاریک نزدیک تربت حیدریه) گفتن اخه این همه تفریح.این چه تفریحیه تو داری انجام میدی؟بیا برگردیم.گفتم من این اسمون رو با این زحمت پیدا کردم که برگردیم؟اونها همش می گفتم یه شیر دیدم،یه مار دیدم،یه عقرب دیدم و... که من بترسم و برگردیم .ولی من مشغول عکاسی رد ستارگان(تریس)بودم و حالا حالا ها قصد برگشت نداشتم. اونها هم که دیدن فایده ای نداره رفتن تو ماشین.ولی انگار قسمت نبود من اونشب عکسم رو بگیرم.باتری دوربینم تموم شد(کاری که هر چند سال یکبار اتفاق می افته)و وقتی لنز رو باز کردم ببینم چی شده یکی از اون پسر عمه هام چراغ ماشینو روشن کرد و فیلمم کامل سوخت.بعد هم دست از پا دراز تر برگشتیم خونه و به خودم قول دادم دیگه با ادم ناشی رصد نیام Cry
قلمروی حکومت من در اسمان است "بتهوون"
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
پند های رصدی Sun girl 2 2,866 09-26-2009, 12:11 AM
آخرین ارسال: iya2009
گشت رصدی nasa-k 0 3,084 11-20-2006, 12:53 AM
آخرین ارسال: nasa-k
گزارش رصذ هلال رجب aryas86 0 3,784 08-08-2005, 01:12 PM
آخرین ارسال: aryas86
گزارش رصد مرکز آموزش ستاره شناسی 1 3,801 06-23-2005, 12:34 AM
آخرین ارسال: shahriard

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 3 مهمان