11-30-2009, 09:30 PM
برخی از دلايل اصلی که عليه اطمينان به ستاره بينی است, در زير ذکر شده است :
1. در متن خود ستاره خوانی, بين ستاره بينی " سايدر" و "حاره ای" تناقض وجود دارد.
2. دويست و پنجاه ميليون ستاره در راه شيری ما و بيش از صد ميليارد راه شيری وجود دارد, که در تمام کهکشان در حرکت است. پس 25000000000000000000000 ستاره در تمامی کائنات وجود دارد, که شخصيت انسانی را می تواند به اصطلاح شکل دهند, که تمايلاتش و بی ميليش را تحت تأثير قرار دهند و همچنين می تواند شخصيت و جهت زندگيش را از پيش تعيين کنند . . . اين آن چيزی است که ستاره بينی می خواهد ما را با آن متقاعد کند!
3. بدليل فاصلة سال نوری آنها با ما, شايد نور ستارگانی را می بينيم, که ديگر وجود ندارند. آنها شايد پيش از هزاران يا ميلياردها سال در خود فرو پاشيده يا منفجر شده اند. پس آيا منصفانه است, اگر کسی بگويد, اين ستاره شخصيت کسی را در زمان تولد, از قبل تعيين کرده است؟
4. طبق ستاره بينی هر انسانی از يک تخت رنگ نقاشی پهنی از اصوار متأثر است, در خط اول توسط فلک البروج در هنگام تولد و نياکانشان؛ فلک البروجی که در هنگام تولد در شرق افق طلوع می کند. همچنين اصوار برجی, تصاوير پيشرفت شغلی و تصاوير مختلف محل سکونت برای يک شخص وجود دارد. به عبارتی, يک انسان ترکيبی است از همة فلک البروجها در صورتهای فلکی است.
5. مجله های ستاره بينی مختلف, طالع های کاملا" متفاوت از يکديگر برای همان برج را در همان روز عرضه می کنند. پس خط واضحی در ستاره بينی وجود ندارد.
6. چرا بايستی فلک البروج در هنگام تولد جوانه بزند؟ چرا فلک البروج در هنگام آبستنی نقش نمی بندد؟
7. بدن دکتری که در هنگام وضع حمل کمک می کند, ظاهرا" نيروی ثقل بيشتری روی کودک در حال بدنيا آمدن دارد تا از کل نيروی ثقل سيارة مريخ.
8. ستاره بينان به ما می گويند, که اصورا فلکی نسبت به موقعيت خود در 2000 سال پيش تغيير کرده اند. هر برج فلکی در راستای زمين 30 درجه بطرف غرب تغيير مکان داده است. پس شما بطور مثال در بهمن ماه (آبکش) بدنيا نيامده ايد بلکه در ديماه (بزغالة نر)!
کتابمقدس ما را در کتاب تثنيه4: 19 هشدار می دهد :
"و مبادا چشمان خود را بسوی آسمان بلند کنی, و آفتاب و ماه و ستارگان و جميع جنود آسمان را ديده, فريفته شوی و سجده کرده, آنها را که يهوه خدايت برای تمامی قومهايي که زير تمام آسمانند, تقسيم کرده است, عبادت نمايي." در تثنيه 17: 2-3 پرستش خدايان ديگر, يعنی اگر کسی "رفته خدايان غير را عبادت کرده و سجده نمايد, خواه آفتاب يا ماه يا هر يک از جنود آسمان" اينگونه می نامد " که در نظر يهوه خدايت ناشايسته است" .
آفتاب و ماه را پرستش کردن مانند اين می ماند که شخصی خود را به آن وابسته کند و تحت رهبری و هدايت آن قرار دهد. پس اگر شما به ستاره بينی يا نجوم آماتور اعتقاد داريد, به اين اعتقاد داريد که, پيکرهای آسمانی زندگی شما را جهت داده هدايت می کند.
نويسندة اين مطالب خود يک "گوروی" (رهبر روحانی بودايي) مشرق زمينی را می شناسد, که از شاگردانش می خواهد, که در برابر اجرتی زياد کارتهای ستاره بينی توسط ستاره بينان محل خود بچينند. اگر کارتهای ستاره بينی مناسب نباشد, می توان با دادن اجرت بيشتر به آن گورو يک "طالع مناسب" دريافت کرد. وضع خود گورو بسيار خوب است و کمبودی از نظر متقاضی ندارد, متقاضيانی که آماده هستند پول خوب پرداخت کنند.
در کل می توان گفت که ستاره خوانی در برابر تجزيه و تحليل معقول پايداری ندارد. چرا می بايست فردی بی جهت به سبب يک سيستم اعتقادی نگرانی و ترس داشته باشد, که توسط آزمايش با ادراک سالم انسانی قابل درک نيست؟ چرا بايد انتظارات غلط به پا کرد؟
آنگونه که اين وب سايت بطور واضح ثابت کرد, خالقی هوشمند خارج از زمان و مکان وجود دارد. چرا بايستی خود را بردة نقطه نظری از خلقت کرد, وقتيکه می توان خالق کهکشان را پرستش کرد؟ چرا به کوزه ای احترام گذاشت, وقتيکه می توان کوزه گر را احترام گذاشت؟ چرا نرم افزاری را تحسين کرد, در حاليکه می توان مهندس آنرا تحسين کرد؟
نوسترداموس, نبوتهای کتابمقدس و پيشگوييهای ستاره بينی
طراحی قطعه هنری از تصوير نوسترداموس, مايکل دو نوسترداموس از فرانسه (1503 - 1566)؛ نبی رمزگرايي که فکر می کرد قادر است آيندة دنيا را با هنر اخترشناسی و جادوگری, پيشگويي و يا پيش بينی کند؛ نوسترداموس در هنرهای ستاره شناسی, سنتهای جادويي در يهوديت (کابالا), نجوم, عناصر فلک البروج, جادوگری, رياضی و طب بسيار زبردست بود.
" شما ترجيح می دهيد نزد کسی مشورت بگيريد, که مثلا" با ارواح مردگان ارتباط برقرار می کند, يا از فالگير سؤال می کنيد, کسی که بسيار اسرار آميز حرف می زند يا زمزمه می کند. اگر بخواهند شما را فريب دهند, پس جواب دهيد: "آيا قوم از خدای خود سؤال ننمايند و آيا از مردگان به جهت زندگان سؤال بايد نمود؟" (اشعيا 8 : 19)
نوسترداموس يک نبی رمزگرا بود, که از 1503 تا 1566 زندگی کرد. ميشل نوسترِدام در شهر سن رِمی در کشور فرانسه, در خانواده ای يهودی بدنيا آمد, که بعدها مسيحی کاتوليک شد. طبق چند اشاعة معروف, از قرار در دانشگاه مونت پليه به تحصيل طب پرداخت. اما " پتر لِمِسورير" (Peter Lemesurier ) در کتاب بسيار عالی خود بنام " نوسترداموس بی نام و نشان" نوشته است, که نوسترداموس در سال 1529 اگر چه می خواست که خود را در دانشگاه مونت پليه ثبت نام کند, اما ورود او توسط "راندلت", منشی دانشجويان, منع شد, زيرا او را يک "شارلاتان" می دانست. هيچ مدرک ديگری که دوباره دانشگاه او را پذيرفته است وجود ندارد.
بعد از امتناع در پذيرش, بعنوان داروساز در اروپا در پی علم پزشکی گردش کرد. زمانيکه طاعون در سال 1546 به شهرستان آيکس اِن (Aix – en) رسيد, اطبای محلی از هراس فرار کردند. دکتر عاليقدر آگير فرير (Augier Ferrier) از شهر تولوز, فارغ التحصيل از دانشگاه مونت پليه, به اطبای همکار خود پيغام داد: " شهر را به سرعت ترک کنيد, به خوبی خود را دور نگهداريد, و خيلی ديرتر برگرديد."
لمسورير توضيح می دهد: "تنها پزشک معروفی, که در ماندن و در کار بودن عليه طاعون می شد روی آن حساب کرد, هنوز در مارسی مشغول بود, و نمی توانست يا نمی خواست بيايد, چاره ای نبود, از اينکه معاون او را دعوت کنند. اگر ليرکاستنمن (Leierkastenmann ) هم نمی خواست که بيايد, می بايستی به ميمونها اکتفا کنند."
شهر آيکس در ژوئن سال 1546 "ميشل دو نوستردام" را برای مبارزه با طاعون استخدام کرد. برای مبارزه با طاعون نوسترداموس چند قرص گل سرخ را با هم مخلوط کرد. بعدها اعتراف کرد, که هيچکدام از روشهای او مؤثر نبوده و حتی اينکه قرصهای گل سرخ او فقط مادة پيشگيری از بيماری بوده است. همسر و پسران او به طرز غم انگيزی از طاعون مردند.
سليمان نبی در کتاب جامعه خود گفته است: "آنچه بوده است همان است که خواهد بود, و آنچه شده است همان است که خواهد شد و زير آفتاب هيچ چيز تازه نيست." (جامعه1: 9). همانگونه که اکثرا" در تاريخ بوده, همچنين نيز در قرن پانزدهم و اوايل قرن شانزدهم پر از وقايع آب و هوايي, اقتصاد, سياسی و مذهبی بود. در سالهای بعد از 1520 در اروپا به طريقی در "زمان يخبندان کوچک" بودند. محصول نابود شده بود, طاعون شهرها و دهکده ها را از بين برده بود, و سران کشورهای اروپايي دائما" بر عليه هم جنگ می کردند. سليمان کبير, با لشکر ممتاز و ورزيدة خود از ترکيه عثمانی در جنوب شرقی اروپا تا دروازه های وين را تصرف کرد.
از آنجايي که افراد تصويری ناواضح از آينده داشتند, در جامعه عمومی يک گرسنگی سيری ناپذيری برای کتابهای نبوتی بوجود آمد. يکی از موفقيت آميزترين آنها کتاب "Mirabilis Liber " " مجموعه پيشگوييها" از سال 1522 بوده است, که نوسترداموس بدون شک آنرا خوانده و الهام گرفته بود. از بسياری جنبه ها يک تعبير و تفسيری از نبوتهای کتابمقدس است (مکاشفة يوحنا: هر دو نبی در برابر ضد مسيح ايستاده اند, حزقيال 38-39 :جوج از زمين ماجوج, و متفقين جـوج بـه اسرائـيل حـمـله می کنند؛ يوئيل2 : ارتشی کامل و تعليم يافته از شمال). يک نقل قولی بعنوان نمونه در زير آمده است:
"در ميان آرامی ناگهان از شمال با جوج و ماجوج ملتی بر می خيزد, که تمام دنيا را به لرزه می اندازد. به وحشت می اندازد, تمام انسانها خود را در کوهستانها و بين صخره ها مخفی می کنند, تا از آن حال خود فرار کنند. آنها از نسل يافث نيـستند. بلا از شمال گوشـت انسانها را و مـارها زنان و کـودکان را می خورند."
برعکس آن در حزقيال 38: 2-9 آمده است, که احتمالا" صحنة زمان آخر از حارمگدون يا زمان قبل از حارمگدون به تصوير کشيده می شود. (طبق حدسيات بايد هفت سال يا حتی فقط سه سال و نيم قبل از نبرد, حارمگدون اتفاق بيافتد):
"ای پسر انسان نظر خود را بر جوج که از زمين ماجوج و رئيس رُوش و ماشَک و توبال است بدار و بر او نبوت بنما. و بگو خداوند يهوه چنين می فرمايد: اينک من ای جوج رئيس رُوش و ماشَک و توبال به ضد تو هستم. و تو را بر گردانيده, قلاب خود را به چانه ات می گذارم و تو را با تـمامی لـشکـرت بـيـرون می آورم. اسبان و سواران که جميع ايشان با اسلحة تمام آراسته, جمعيت عظيمی با سپرها و مِجَّنها و همگی ايشان شمشيرها به دست گرفته, فارس و کوُش و فوط با ايشان و جميع ايشان با سپر و خُود, جومر و تمامی افواجش و خاندان توجرمَه از اطراف شمال با تمامی افواجش و قوم های بسيار همراه تو. پس مستعد شو و تو و تمامی جمعيتت که نزد تو جمع شده اند, خويشتن را مهيا سازيد و تو مستحفظ ايشان باش. بعد از روزهای بسيار از تو تفقد خواهد شد. و در سالهای آخر به زمينی که از شمشير استرداد شده است, خواهی آمد که آن از ميان قومهای بسيار بر کوههای اسرائيل که به خرابة دائمی تسليم شده بود, جمع شده است و آن از ميان قوم ها بيرون آورده شده, و تمامی اهلش به امنيت ساکن می باشند. اما تو بر آن خواهی برآمد و مثل باد شديد داخل آن خواهی شد و مانند ابرها زمين را خواهی پوشانيد. تو و جميع افواجت و قوم های بسيار که همراه تو می باشند."
حزقيال نبی اشغال اسرائيل را نبوت کرده است, که قومش در ميان ملتهای ديگر پخش شده و در "روزهای آخر" دوباره با هم جمع شده بودند. هم پيمانی از جوج شروع که از " اطراف شمال" می آيد. (حزقيال39: 2). بسياری از کشورهای نامبرده شده قابل شناخت و تشخيص است. کمی بعدتر خدا توسط زلزلة عظيم, طاعون, بارانهای سيل آسا, آتش, گوگرد و بذرها از درگيری درون تصرفات مداخله می کند. ارتش اشغالی نابود خواهد شد (حزقيال39: 3-6 ):
"و کمان تو را از دست چپ انداخته, تيرهای تو را از دست راستت خواهم افکند. و تو و همة افواجت و قومهايي که همراه تو هستند بر کوههای اسرائيل خواهيد افتاد و تو را به هر جنس مرغان شکاری و حيوانات صحرا به جهت خوراک خواهم داد. خداوند يهوه می گويد که به روی صحرا خواهی افتاد زيرا که من تکلم نموده ام. و آتشی بر ماجوج و بر کسانی که در جزاير به امنيت ساکنند خواهم فرستاد (احتمالا" حملات بمبهای اتمی) تا بدانند که من يهوه هستم."
حزقيال 39: 14-15 به ما چنين می گويد, که کسانی معين خواهند شد, تا هفت ماه تمام در زمين گردش کنند, تا زمين را بگردند و در کنار استخواها را نشانه بگذارند. دفن کنندگان مخصوص, (احتمالا" " گروه مشخص کنندة آلودگی اتمی" برای تشخيص راديواکتيو), و آنها را در وادی هامون جوج دفن کنند.
بدون شک نوسترداموس به دليل زمينة يهودی بودن خود نبوتهای عهد عتيق را می شناخته. از آنجاييکه مردم آماده بودند, پول بسيار بپردازند برای فهميدن آينده, بخصوص برای آب و هوای سال بعد, در اروپا هر ساله دو تا سه دوجين سالنامه چاپ می شد, که از آنها بسياری بر اساس کتابمقدس بود.
نوسترداموس به اين شغل سودمند قدم گذاشته و اولين سالنامة خود را منتشر کرد:
نوسترداموس برای پيشگوييهای خود چنين روشهايي را بکار گرفت :
طراحی قطعه هنری از تصوير نوسترداموس, مايکل دو نوسترداموس از فرانسه (1503 - 1566)؛ نبی رمزگرايي که فکر می کرد قادر است آيندة دنيا را با هنر اخترشناسی و جادوگری, پيشگويي و يا پيش بينی کند؛ نوسترداموس در هنرهای ستاره شناسی, سنتهای جادويي در يهوديت (کابالا), نجوم, عناصر فلک البروج, جادوگری, رياضی و طب بسيار زبردست بود.
أ. خيلی خورده بين نباش, مبادا که بتوانند اشتباه تو را اثبات کنند. غير مشخص و بصورت حرف رمز درآمده باشد.
ب. چنان بنويس که خوانند باور کند, که تو چيزی می دانی, حتی اگر چيزی نمی دانی، و به چيزی دو پهلو مبهم اشاره کن, طوری که نمی خواهی چيزی بگويی. ايـن بـاعـث بـالا رفتـن "جذابيت اسرارآميز" شده و می گذارد که نبوتهای تو "عظيم" جلوه کند.
ج. چيزهايي را پيشگويي کن, که به احتمالی قوی جور درآيد : جنگ, طاعون, وقايع آب و هوايي, سياستهای توطئه ای, مرگ افراد مشهور, تصادفات . . . و طبيعی است که: اينها را به شکل حرف رمز نبوت کن.
د. اگر به اندازة کافی نبوت عرضه کنی, بالاخره يکی از آنها بعلت احتمالات آماری درست است, به عبارتی "اگر به اندازة کافی به ديوار گل ريخته شود, قسمتی از آن بالاخره روی ديوار می ماند." در "پيشگوييهای" خود برای سال 1554 نوسترداموس 149 نبوت جديد داشت. بعدها او 300 نبوت در سال داشت.
ه. به منظور بيشتر اعتبار داشتن, شخص بايستی چند پيشگويي "عطف به ما سبق" را هم اضافه کند. کسانی که زود باور هستند, به مرور زمان فراموش می کنند, که تو در حال پيشگويي نيستی بلکه فقط وقايع اتفاق افتاده در گذشته را تکرار می کنی. نادانان نمی توانند اين تفاوت را تشخيص دهند.
و. بگذار چند نبوت که به هدف نخورده بوده است, دوباره بيدار شود, تاريخ قاعدتا" تکرار می شود, و تو می توانی "شانس بياوری". :lol:
1. در متن خود ستاره خوانی, بين ستاره بينی " سايدر" و "حاره ای" تناقض وجود دارد.
2. دويست و پنجاه ميليون ستاره در راه شيری ما و بيش از صد ميليارد راه شيری وجود دارد, که در تمام کهکشان در حرکت است. پس 25000000000000000000000 ستاره در تمامی کائنات وجود دارد, که شخصيت انسانی را می تواند به اصطلاح شکل دهند, که تمايلاتش و بی ميليش را تحت تأثير قرار دهند و همچنين می تواند شخصيت و جهت زندگيش را از پيش تعيين کنند . . . اين آن چيزی است که ستاره بينی می خواهد ما را با آن متقاعد کند!
3. بدليل فاصلة سال نوری آنها با ما, شايد نور ستارگانی را می بينيم, که ديگر وجود ندارند. آنها شايد پيش از هزاران يا ميلياردها سال در خود فرو پاشيده يا منفجر شده اند. پس آيا منصفانه است, اگر کسی بگويد, اين ستاره شخصيت کسی را در زمان تولد, از قبل تعيين کرده است؟
4. طبق ستاره بينی هر انسانی از يک تخت رنگ نقاشی پهنی از اصوار متأثر است, در خط اول توسط فلک البروج در هنگام تولد و نياکانشان؛ فلک البروجی که در هنگام تولد در شرق افق طلوع می کند. همچنين اصوار برجی, تصاوير پيشرفت شغلی و تصاوير مختلف محل سکونت برای يک شخص وجود دارد. به عبارتی, يک انسان ترکيبی است از همة فلک البروجها در صورتهای فلکی است.
5. مجله های ستاره بينی مختلف, طالع های کاملا" متفاوت از يکديگر برای همان برج را در همان روز عرضه می کنند. پس خط واضحی در ستاره بينی وجود ندارد.
6. چرا بايستی فلک البروج در هنگام تولد جوانه بزند؟ چرا فلک البروج در هنگام آبستنی نقش نمی بندد؟
7. بدن دکتری که در هنگام وضع حمل کمک می کند, ظاهرا" نيروی ثقل بيشتری روی کودک در حال بدنيا آمدن دارد تا از کل نيروی ثقل سيارة مريخ.
8. ستاره بينان به ما می گويند, که اصورا فلکی نسبت به موقعيت خود در 2000 سال پيش تغيير کرده اند. هر برج فلکی در راستای زمين 30 درجه بطرف غرب تغيير مکان داده است. پس شما بطور مثال در بهمن ماه (آبکش) بدنيا نيامده ايد بلکه در ديماه (بزغالة نر)!
کتابمقدس ما را در کتاب تثنيه4: 19 هشدار می دهد :
"و مبادا چشمان خود را بسوی آسمان بلند کنی, و آفتاب و ماه و ستارگان و جميع جنود آسمان را ديده, فريفته شوی و سجده کرده, آنها را که يهوه خدايت برای تمامی قومهايي که زير تمام آسمانند, تقسيم کرده است, عبادت نمايي." در تثنيه 17: 2-3 پرستش خدايان ديگر, يعنی اگر کسی "رفته خدايان غير را عبادت کرده و سجده نمايد, خواه آفتاب يا ماه يا هر يک از جنود آسمان" اينگونه می نامد " که در نظر يهوه خدايت ناشايسته است" .
آفتاب و ماه را پرستش کردن مانند اين می ماند که شخصی خود را به آن وابسته کند و تحت رهبری و هدايت آن قرار دهد. پس اگر شما به ستاره بينی يا نجوم آماتور اعتقاد داريد, به اين اعتقاد داريد که, پيکرهای آسمانی زندگی شما را جهت داده هدايت می کند.
نويسندة اين مطالب خود يک "گوروی" (رهبر روحانی بودايي) مشرق زمينی را می شناسد, که از شاگردانش می خواهد, که در برابر اجرتی زياد کارتهای ستاره بينی توسط ستاره بينان محل خود بچينند. اگر کارتهای ستاره بينی مناسب نباشد, می توان با دادن اجرت بيشتر به آن گورو يک "طالع مناسب" دريافت کرد. وضع خود گورو بسيار خوب است و کمبودی از نظر متقاضی ندارد, متقاضيانی که آماده هستند پول خوب پرداخت کنند.
در کل می توان گفت که ستاره خوانی در برابر تجزيه و تحليل معقول پايداری ندارد. چرا می بايست فردی بی جهت به سبب يک سيستم اعتقادی نگرانی و ترس داشته باشد, که توسط آزمايش با ادراک سالم انسانی قابل درک نيست؟ چرا بايد انتظارات غلط به پا کرد؟
آنگونه که اين وب سايت بطور واضح ثابت کرد, خالقی هوشمند خارج از زمان و مکان وجود دارد. چرا بايستی خود را بردة نقطه نظری از خلقت کرد, وقتيکه می توان خالق کهکشان را پرستش کرد؟ چرا به کوزه ای احترام گذاشت, وقتيکه می توان کوزه گر را احترام گذاشت؟ چرا نرم افزاری را تحسين کرد, در حاليکه می توان مهندس آنرا تحسين کرد؟
نوسترداموس, نبوتهای کتابمقدس و پيشگوييهای ستاره بينی
طراحی قطعه هنری از تصوير نوسترداموس, مايکل دو نوسترداموس از فرانسه (1503 - 1566)؛ نبی رمزگرايي که فکر می کرد قادر است آيندة دنيا را با هنر اخترشناسی و جادوگری, پيشگويي و يا پيش بينی کند؛ نوسترداموس در هنرهای ستاره شناسی, سنتهای جادويي در يهوديت (کابالا), نجوم, عناصر فلک البروج, جادوگری, رياضی و طب بسيار زبردست بود.
" شما ترجيح می دهيد نزد کسی مشورت بگيريد, که مثلا" با ارواح مردگان ارتباط برقرار می کند, يا از فالگير سؤال می کنيد, کسی که بسيار اسرار آميز حرف می زند يا زمزمه می کند. اگر بخواهند شما را فريب دهند, پس جواب دهيد: "آيا قوم از خدای خود سؤال ننمايند و آيا از مردگان به جهت زندگان سؤال بايد نمود؟" (اشعيا 8 : 19)
نوسترداموس يک نبی رمزگرا بود, که از 1503 تا 1566 زندگی کرد. ميشل نوسترِدام در شهر سن رِمی در کشور فرانسه, در خانواده ای يهودی بدنيا آمد, که بعدها مسيحی کاتوليک شد. طبق چند اشاعة معروف, از قرار در دانشگاه مونت پليه به تحصيل طب پرداخت. اما " پتر لِمِسورير" (Peter Lemesurier ) در کتاب بسيار عالی خود بنام " نوسترداموس بی نام و نشان" نوشته است, که نوسترداموس در سال 1529 اگر چه می خواست که خود را در دانشگاه مونت پليه ثبت نام کند, اما ورود او توسط "راندلت", منشی دانشجويان, منع شد, زيرا او را يک "شارلاتان" می دانست. هيچ مدرک ديگری که دوباره دانشگاه او را پذيرفته است وجود ندارد.
بعد از امتناع در پذيرش, بعنوان داروساز در اروپا در پی علم پزشکی گردش کرد. زمانيکه طاعون در سال 1546 به شهرستان آيکس اِن (Aix – en) رسيد, اطبای محلی از هراس فرار کردند. دکتر عاليقدر آگير فرير (Augier Ferrier) از شهر تولوز, فارغ التحصيل از دانشگاه مونت پليه, به اطبای همکار خود پيغام داد: " شهر را به سرعت ترک کنيد, به خوبی خود را دور نگهداريد, و خيلی ديرتر برگرديد."
لمسورير توضيح می دهد: "تنها پزشک معروفی, که در ماندن و در کار بودن عليه طاعون می شد روی آن حساب کرد, هنوز در مارسی مشغول بود, و نمی توانست يا نمی خواست بيايد, چاره ای نبود, از اينکه معاون او را دعوت کنند. اگر ليرکاستنمن (Leierkastenmann ) هم نمی خواست که بيايد, می بايستی به ميمونها اکتفا کنند."
شهر آيکس در ژوئن سال 1546 "ميشل دو نوستردام" را برای مبارزه با طاعون استخدام کرد. برای مبارزه با طاعون نوسترداموس چند قرص گل سرخ را با هم مخلوط کرد. بعدها اعتراف کرد, که هيچکدام از روشهای او مؤثر نبوده و حتی اينکه قرصهای گل سرخ او فقط مادة پيشگيری از بيماری بوده است. همسر و پسران او به طرز غم انگيزی از طاعون مردند.
سليمان نبی در کتاب جامعه خود گفته است: "آنچه بوده است همان است که خواهد بود, و آنچه شده است همان است که خواهد شد و زير آفتاب هيچ چيز تازه نيست." (جامعه1: 9). همانگونه که اکثرا" در تاريخ بوده, همچنين نيز در قرن پانزدهم و اوايل قرن شانزدهم پر از وقايع آب و هوايي, اقتصاد, سياسی و مذهبی بود. در سالهای بعد از 1520 در اروپا به طريقی در "زمان يخبندان کوچک" بودند. محصول نابود شده بود, طاعون شهرها و دهکده ها را از بين برده بود, و سران کشورهای اروپايي دائما" بر عليه هم جنگ می کردند. سليمان کبير, با لشکر ممتاز و ورزيدة خود از ترکيه عثمانی در جنوب شرقی اروپا تا دروازه های وين را تصرف کرد.
از آنجايي که افراد تصويری ناواضح از آينده داشتند, در جامعه عمومی يک گرسنگی سيری ناپذيری برای کتابهای نبوتی بوجود آمد. يکی از موفقيت آميزترين آنها کتاب "Mirabilis Liber " " مجموعه پيشگوييها" از سال 1522 بوده است, که نوسترداموس بدون شک آنرا خوانده و الهام گرفته بود. از بسياری جنبه ها يک تعبير و تفسيری از نبوتهای کتابمقدس است (مکاشفة يوحنا: هر دو نبی در برابر ضد مسيح ايستاده اند, حزقيال 38-39 :جوج از زمين ماجوج, و متفقين جـوج بـه اسرائـيل حـمـله می کنند؛ يوئيل2 : ارتشی کامل و تعليم يافته از شمال). يک نقل قولی بعنوان نمونه در زير آمده است:
"در ميان آرامی ناگهان از شمال با جوج و ماجوج ملتی بر می خيزد, که تمام دنيا را به لرزه می اندازد. به وحشت می اندازد, تمام انسانها خود را در کوهستانها و بين صخره ها مخفی می کنند, تا از آن حال خود فرار کنند. آنها از نسل يافث نيـستند. بلا از شمال گوشـت انسانها را و مـارها زنان و کـودکان را می خورند."
برعکس آن در حزقيال 38: 2-9 آمده است, که احتمالا" صحنة زمان آخر از حارمگدون يا زمان قبل از حارمگدون به تصوير کشيده می شود. (طبق حدسيات بايد هفت سال يا حتی فقط سه سال و نيم قبل از نبرد, حارمگدون اتفاق بيافتد):
"ای پسر انسان نظر خود را بر جوج که از زمين ماجوج و رئيس رُوش و ماشَک و توبال است بدار و بر او نبوت بنما. و بگو خداوند يهوه چنين می فرمايد: اينک من ای جوج رئيس رُوش و ماشَک و توبال به ضد تو هستم. و تو را بر گردانيده, قلاب خود را به چانه ات می گذارم و تو را با تـمامی لـشکـرت بـيـرون می آورم. اسبان و سواران که جميع ايشان با اسلحة تمام آراسته, جمعيت عظيمی با سپرها و مِجَّنها و همگی ايشان شمشيرها به دست گرفته, فارس و کوُش و فوط با ايشان و جميع ايشان با سپر و خُود, جومر و تمامی افواجش و خاندان توجرمَه از اطراف شمال با تمامی افواجش و قوم های بسيار همراه تو. پس مستعد شو و تو و تمامی جمعيتت که نزد تو جمع شده اند, خويشتن را مهيا سازيد و تو مستحفظ ايشان باش. بعد از روزهای بسيار از تو تفقد خواهد شد. و در سالهای آخر به زمينی که از شمشير استرداد شده است, خواهی آمد که آن از ميان قومهای بسيار بر کوههای اسرائيل که به خرابة دائمی تسليم شده بود, جمع شده است و آن از ميان قوم ها بيرون آورده شده, و تمامی اهلش به امنيت ساکن می باشند. اما تو بر آن خواهی برآمد و مثل باد شديد داخل آن خواهی شد و مانند ابرها زمين را خواهی پوشانيد. تو و جميع افواجت و قوم های بسيار که همراه تو می باشند."
حزقيال نبی اشغال اسرائيل را نبوت کرده است, که قومش در ميان ملتهای ديگر پخش شده و در "روزهای آخر" دوباره با هم جمع شده بودند. هم پيمانی از جوج شروع که از " اطراف شمال" می آيد. (حزقيال39: 2). بسياری از کشورهای نامبرده شده قابل شناخت و تشخيص است. کمی بعدتر خدا توسط زلزلة عظيم, طاعون, بارانهای سيل آسا, آتش, گوگرد و بذرها از درگيری درون تصرفات مداخله می کند. ارتش اشغالی نابود خواهد شد (حزقيال39: 3-6 ):
"و کمان تو را از دست چپ انداخته, تيرهای تو را از دست راستت خواهم افکند. و تو و همة افواجت و قومهايي که همراه تو هستند بر کوههای اسرائيل خواهيد افتاد و تو را به هر جنس مرغان شکاری و حيوانات صحرا به جهت خوراک خواهم داد. خداوند يهوه می گويد که به روی صحرا خواهی افتاد زيرا که من تکلم نموده ام. و آتشی بر ماجوج و بر کسانی که در جزاير به امنيت ساکنند خواهم فرستاد (احتمالا" حملات بمبهای اتمی) تا بدانند که من يهوه هستم."
حزقيال 39: 14-15 به ما چنين می گويد, که کسانی معين خواهند شد, تا هفت ماه تمام در زمين گردش کنند, تا زمين را بگردند و در کنار استخواها را نشانه بگذارند. دفن کنندگان مخصوص, (احتمالا" " گروه مشخص کنندة آلودگی اتمی" برای تشخيص راديواکتيو), و آنها را در وادی هامون جوج دفن کنند.
بدون شک نوسترداموس به دليل زمينة يهودی بودن خود نبوتهای عهد عتيق را می شناخته. از آنجاييکه مردم آماده بودند, پول بسيار بپردازند برای فهميدن آينده, بخصوص برای آب و هوای سال بعد, در اروپا هر ساله دو تا سه دوجين سالنامه چاپ می شد, که از آنها بسياری بر اساس کتابمقدس بود.
نوسترداموس به اين شغل سودمند قدم گذاشته و اولين سالنامة خود را منتشر کرد:
نوسترداموس برای پيشگوييهای خود چنين روشهايي را بکار گرفت :
طراحی قطعه هنری از تصوير نوسترداموس, مايکل دو نوسترداموس از فرانسه (1503 - 1566)؛ نبی رمزگرايي که فکر می کرد قادر است آيندة دنيا را با هنر اخترشناسی و جادوگری, پيشگويي و يا پيش بينی کند؛ نوسترداموس در هنرهای ستاره شناسی, سنتهای جادويي در يهوديت (کابالا), نجوم, عناصر فلک البروج, جادوگری, رياضی و طب بسيار زبردست بود.
أ. خيلی خورده بين نباش, مبادا که بتوانند اشتباه تو را اثبات کنند. غير مشخص و بصورت حرف رمز درآمده باشد.
ب. چنان بنويس که خوانند باور کند, که تو چيزی می دانی, حتی اگر چيزی نمی دانی، و به چيزی دو پهلو مبهم اشاره کن, طوری که نمی خواهی چيزی بگويی. ايـن بـاعـث بـالا رفتـن "جذابيت اسرارآميز" شده و می گذارد که نبوتهای تو "عظيم" جلوه کند.
ج. چيزهايي را پيشگويي کن, که به احتمالی قوی جور درآيد : جنگ, طاعون, وقايع آب و هوايي, سياستهای توطئه ای, مرگ افراد مشهور, تصادفات . . . و طبيعی است که: اينها را به شکل حرف رمز نبوت کن.
د. اگر به اندازة کافی نبوت عرضه کنی, بالاخره يکی از آنها بعلت احتمالات آماری درست است, به عبارتی "اگر به اندازة کافی به ديوار گل ريخته شود, قسمتی از آن بالاخره روی ديوار می ماند." در "پيشگوييهای" خود برای سال 1554 نوسترداموس 149 نبوت جديد داشت. بعدها او 300 نبوت در سال داشت.
ه. به منظور بيشتر اعتبار داشتن, شخص بايستی چند پيشگويي "عطف به ما سبق" را هم اضافه کند. کسانی که زود باور هستند, به مرور زمان فراموش می کنند, که تو در حال پيشگويي نيستی بلکه فقط وقايع اتفاق افتاده در گذشته را تکرار می کنی. نادانان نمی توانند اين تفاوت را تشخيص دهند.
و. بگذار چند نبوت که به هدف نخورده بوده است, دوباره بيدار شود, تاريخ قاعدتا" تکرار می شود, و تو می توانی "شانس بياوری". :lol: