09-26-2009, 12:20 PM
سلام.
زمانی هم که من فعالیت هام رو در سطح شهرم شروع کردم راستش بیشتر به این فکر میکردم که کاری کنم که پرتو هایی از این علم هم به شهر من بخوره و مردم با ستاره شناسی آشنا بشن. من مثل اکثر دوستان از کودکی ستاره ها رو دوست داشتم و شبها رو از روزها بیشتر دوست داشتم. به خاطر اینکه شب توی آسمون چیزهای زیبای بیشتری رو میشد دید.همیشه از اینکه کسی نیست به سوالاتم جواب بده ناراحت بودم. از اینکه سوالاتم دیگران رو خسته میکرد. و خیلی شاکی از اینکه چرا حتی یک کتاب توی این شهر پیدا نمیشه که من بخونم؟؟بعد از چند سال راهنمای من شد دو کتاب که یکیش چاپ سال 49 بود و یکیش کتاب مبانی نجوم! البته بعدش که افتخار آشنایی با آقای جعفری زاده رو داشتم.
میخوام اینو بگم شروع به فعالیت کردم که اگه حتی یک نفر از افراد شهرم برای مدتی به آسمون بالای سرش فکر کرد و خواست بیشتر بدونه کسی باشه که جوابش رو بده ،دست کم یک کتاب جدید باشه که بتونه راهنماش باشه. و حالا محوری ترین قسمت فعالیتم آشنایی بچه ها با آسمون شب هست.چون میدونم ذهن های خلاق و دور از هر نگرانی دارن.
ستار شناسی در ایران نه تنها در آمد زا نیست بلکه افراد خودشون هزینه ها رو متحمل میشن چه بسا شهر هایی مثل دورود که ...
اما در مورد مدیریت. من هم با شما موافقم. چون زمانی که اولین گروه رو توی شهرم راه انداختم با سختیهای زیادی رو برو شدم که شاید به خاطر فرهنگ این جامعه ی ... زیادمناسب یه دختر نبود.و اولین نفری رو که با کارهاش آشنا شدم ،سعی کردم بهش اعتماد کنم و تمام مسئولیت ها رو به اون بسپارم. شاید فعالیت در حاشیه خیلی برای من سخته و میدونم اگه مستقیم فعال باشم چه اتفاق هایی می افته اما متاسفم از اینکه فعالاً زمینه برای فعالیتم مناسب نیست و تصمیم دارم تا چند سال دیگه تنها در حاشیه فعالیت های شهرم باشم.
شعار نیست => من از روز اول که 8 سال ازش میگذره فقط به دنبال شناختن بیشتر خالقم بودم اما خب با گذشت زمان هدفهای دیگه ای هم پیدا کردم. حالا بیشتر به فکر این هستم که هر جا و در هر زمانی که هستم دانسته هاو رو بیشتر کنم با افراد جدیدی آشنا بشم و از داشته هام لذت ببرم.
زمانی هم که من فعالیت هام رو در سطح شهرم شروع کردم راستش بیشتر به این فکر میکردم که کاری کنم که پرتو هایی از این علم هم به شهر من بخوره و مردم با ستاره شناسی آشنا بشن. من مثل اکثر دوستان از کودکی ستاره ها رو دوست داشتم و شبها رو از روزها بیشتر دوست داشتم. به خاطر اینکه شب توی آسمون چیزهای زیبای بیشتری رو میشد دید.همیشه از اینکه کسی نیست به سوالاتم جواب بده ناراحت بودم. از اینکه سوالاتم دیگران رو خسته میکرد. و خیلی شاکی از اینکه چرا حتی یک کتاب توی این شهر پیدا نمیشه که من بخونم؟؟بعد از چند سال راهنمای من شد دو کتاب که یکیش چاپ سال 49 بود و یکیش کتاب مبانی نجوم! البته بعدش که افتخار آشنایی با آقای جعفری زاده رو داشتم.
میخوام اینو بگم شروع به فعالیت کردم که اگه حتی یک نفر از افراد شهرم برای مدتی به آسمون بالای سرش فکر کرد و خواست بیشتر بدونه کسی باشه که جوابش رو بده ،دست کم یک کتاب جدید باشه که بتونه راهنماش باشه. و حالا محوری ترین قسمت فعالیتم آشنایی بچه ها با آسمون شب هست.چون میدونم ذهن های خلاق و دور از هر نگرانی دارن.
ستار شناسی در ایران نه تنها در آمد زا نیست بلکه افراد خودشون هزینه ها رو متحمل میشن چه بسا شهر هایی مثل دورود که ...
اما در مورد مدیریت. من هم با شما موافقم. چون زمانی که اولین گروه رو توی شهرم راه انداختم با سختیهای زیادی رو برو شدم که شاید به خاطر فرهنگ این جامعه ی ... زیادمناسب یه دختر نبود.و اولین نفری رو که با کارهاش آشنا شدم ،سعی کردم بهش اعتماد کنم و تمام مسئولیت ها رو به اون بسپارم. شاید فعالیت در حاشیه خیلی برای من سخته و میدونم اگه مستقیم فعال باشم چه اتفاق هایی می افته اما متاسفم از اینکه فعالاً زمینه برای فعالیتم مناسب نیست و تصمیم دارم تا چند سال دیگه تنها در حاشیه فعالیت های شهرم باشم.
شعار نیست => من از روز اول که 8 سال ازش میگذره فقط به دنبال شناختن بیشتر خالقم بودم اما خب با گذشت زمان هدفهای دیگه ای هم پیدا کردم. حالا بیشتر به فکر این هستم که هر جا و در هر زمانی که هستم دانسته هاو رو بیشتر کنم با افراد جدیدی آشنا بشم و از داشته هام لذت ببرم.
دوشنبه , 18 مهر 1384.گاهی یه تاریخ آدمو پر انرژی تر میکنه.منو استروتاک
