06-05-2009, 07:38 PM
چند مسأله اينجا با هم خلط شده و البته نكات مهمي هست:
astrology چيزي جز طالع بيني نيست! طالع بيني براساس شناخت بشر و سودجويي عدهاي از پديدههاي طبيعي و همزماني اونها با رويدادهاي مهم باب شد. نجوميها هميشه مثالهاي جالبي دارند. تعدادي كه ظاهراً كم نيستند اصلاً در روزي متولد نشدند كه طالعي داشته باشد. وضع ستارگان و پديده هاي طبيعت نميتواند ربطي به ما داشته باشد. عدهاي به جاي طالع بيني كه بدنام شده از متافيزيك غير علمي با استفاده از مفاهيم فيزيك و نجوم همه چيز را بهم ربط ميدهند. گويي هر لغتي معادلي بايد در علم داشته باشد تا برخي را خوش آيد و عدهاي هم نان بخورند از اين اراجيف. در قرن 21 صحبت از اين مسائل جنبه ناآگاهي دارد. حتي متافيزيك هم مي خواهد از علم استفاده كند و در عين حال عليرغم استفاده يا سؤاستفاده آن را نفي كنند. بسيار ساده است كه چيزي را در علم با سؤالي ساده به چالش كشيد. ولي بسيار احمقانه است كه است كه علم يعني تلاش بشر براي يافتن و كنجكاوي و توصيف طبيعت با درك خودمان و گاهي فراتر از آن را زير سؤال ببريم.
انچه در طبيعت اتفاق ميافتد قانون خود را دارد و ما فقط داريم سعي ميكنيم بفهميم. علم ايناست. اينكه گفته ميشود علم قادر به پاسخگويي نيست مثل اين است كه بگوييم ماه كه دور زمين ميگردد يك توهم و دروغ است!
اين نظر درست كه گفته شود درآينده به چيزهايي قابل پيشبيني نبودند خواهيم رسيد. ولي آيا غير علمي هستند؟ طالع بيني چيزي است كه زادهي سودجويي است و ارتباطي به آينده ندارد كه چه ها ثابت ميشود يا نميشود. گدذشته است اندوراني كه وقتي ميگفتيم زمين در مركز عالم نيست كليسا بنا به كتاب ديني اظهار ميداشت خير! و مجازات صادر ميشهد عليه كسي كه عليه دين در واقع صحيت كرده بود. پايههاي علم و بينش بشر به ان حد رسيده كه سره را از ناسره تشخيص دهيم. و خودمان در علم هممي دانيم نادانستهها زياد است و ما اول راه.
برخي مسائل كه جنبهي خرافي دارند با ديدگاه كور دوران باستان و قديم تفاوت دارد. كسي در علم چيزي جديد پيدا كرد يا فرضيهي جديدي ارائه كرد مطرود نميشود. علم تجربي به دنبال تحقيق آن مي رود. كجا در دوران قديم آزمايشگران و فناوري وجود داشت كه نظريه و تجربه را به قياس و داوري بگذارد. و كجا دانشگاههايي بودند و علم فراگير بود كه بسياري بدانند و مشورت كنند و بحث كنند. شايد مدتها طول ميكشيد تا فلان استاد نجوم استادي ديگر را در طول عمر خود يكي دوباري بنا به مسافت پيدا كند و ببيند يا دوراني كه عدهاي در كنار هم كار كنند. و دائم با هم در ارتباط نزديك باشند. اين نوع ارتباطات بسيار كم بود. سطح آگاهي كم بود. خرافات ديروز با خرافاتي كه امروز مي ناميم تفاوتهاي بسياري دارد.
من اشارهاي به انواع ديدگاهها در فيزيك و متافيزيك نمي كنم. اين مبحث جداگانهاي است.
astrology چيزي جز طالع بيني نيست! طالع بيني براساس شناخت بشر و سودجويي عدهاي از پديدههاي طبيعي و همزماني اونها با رويدادهاي مهم باب شد. نجوميها هميشه مثالهاي جالبي دارند. تعدادي كه ظاهراً كم نيستند اصلاً در روزي متولد نشدند كه طالعي داشته باشد. وضع ستارگان و پديده هاي طبيعت نميتواند ربطي به ما داشته باشد. عدهاي به جاي طالع بيني كه بدنام شده از متافيزيك غير علمي با استفاده از مفاهيم فيزيك و نجوم همه چيز را بهم ربط ميدهند. گويي هر لغتي معادلي بايد در علم داشته باشد تا برخي را خوش آيد و عدهاي هم نان بخورند از اين اراجيف. در قرن 21 صحبت از اين مسائل جنبه ناآگاهي دارد. حتي متافيزيك هم مي خواهد از علم استفاده كند و در عين حال عليرغم استفاده يا سؤاستفاده آن را نفي كنند. بسيار ساده است كه چيزي را در علم با سؤالي ساده به چالش كشيد. ولي بسيار احمقانه است كه است كه علم يعني تلاش بشر براي يافتن و كنجكاوي و توصيف طبيعت با درك خودمان و گاهي فراتر از آن را زير سؤال ببريم.
انچه در طبيعت اتفاق ميافتد قانون خود را دارد و ما فقط داريم سعي ميكنيم بفهميم. علم ايناست. اينكه گفته ميشود علم قادر به پاسخگويي نيست مثل اين است كه بگوييم ماه كه دور زمين ميگردد يك توهم و دروغ است!
اين نظر درست كه گفته شود درآينده به چيزهايي قابل پيشبيني نبودند خواهيم رسيد. ولي آيا غير علمي هستند؟ طالع بيني چيزي است كه زادهي سودجويي است و ارتباطي به آينده ندارد كه چه ها ثابت ميشود يا نميشود. گدذشته است اندوراني كه وقتي ميگفتيم زمين در مركز عالم نيست كليسا بنا به كتاب ديني اظهار ميداشت خير! و مجازات صادر ميشهد عليه كسي كه عليه دين در واقع صحيت كرده بود. پايههاي علم و بينش بشر به ان حد رسيده كه سره را از ناسره تشخيص دهيم. و خودمان در علم هممي دانيم نادانستهها زياد است و ما اول راه.
برخي مسائل كه جنبهي خرافي دارند با ديدگاه كور دوران باستان و قديم تفاوت دارد. كسي در علم چيزي جديد پيدا كرد يا فرضيهي جديدي ارائه كرد مطرود نميشود. علم تجربي به دنبال تحقيق آن مي رود. كجا در دوران قديم آزمايشگران و فناوري وجود داشت كه نظريه و تجربه را به قياس و داوري بگذارد. و كجا دانشگاههايي بودند و علم فراگير بود كه بسياري بدانند و مشورت كنند و بحث كنند. شايد مدتها طول ميكشيد تا فلان استاد نجوم استادي ديگر را در طول عمر خود يكي دوباري بنا به مسافت پيدا كند و ببيند يا دوراني كه عدهاي در كنار هم كار كنند. و دائم با هم در ارتباط نزديك باشند. اين نوع ارتباطات بسيار كم بود. سطح آگاهي كم بود. خرافات ديروز با خرافاتي كه امروز مي ناميم تفاوتهاي بسياري دارد.
من اشارهاي به انواع ديدگاهها در فيزيك و متافيزيك نمي كنم. اين مبحث جداگانهاي است.
Science is a way of trying not to fool yourself. The first principle is that you must not fool yourself, and you are the easiest person to fool. Richard Feynman