05-04-2009, 09:41 PM
ذهن من هم همیشه همینو میگفته:
چرا این جهان (در مقیاس بزرگ و درک شده بر اساس نسبیت عام) باید این اندازه عظیم باشد در حالی خود یک کهکشان هم (مثلاً کهکشان ما) به اندازه کافی عظیم و بزرگ است تا بخواد یک انسان را متحیر و شگفت زده کنه.
خیلی از دور ذهن و بعیده که فرض کنیم این حیات کنونی فقط منحصر شده باشد به یه جزء خیلی کوچک در کاﺋنات بنام "زمین".
یه چیزه دیگه هم خیلی ذهن من رو مشغول کرده و اونم اینه که:
نکنه اصلاً بیرونی از من وجود نداره و هر چه که هست فقط در سلولهای مغزی من به اصطلاح "بارگذاری، Load" شده؟
درست مثله فرضیهای که در فیلم علمی تخیلی ماتریکس مطرح شده است.
اونوقت شاید نمایش اینهمه عظمت فقط برای تحیر ما یکم قابل توجیه باشه؟ نمی دونم؟؟؟...
این جمله مشهور هم دیگه بیشتر شک من رو برانگیخته:
"بیرون ز تو نیست آنچه در عالم هست"
چرا این جهان (در مقیاس بزرگ و درک شده بر اساس نسبیت عام) باید این اندازه عظیم باشد در حالی خود یک کهکشان هم (مثلاً کهکشان ما) به اندازه کافی عظیم و بزرگ است تا بخواد یک انسان را متحیر و شگفت زده کنه.
خیلی از دور ذهن و بعیده که فرض کنیم این حیات کنونی فقط منحصر شده باشد به یه جزء خیلی کوچک در کاﺋنات بنام "زمین".
یه چیزه دیگه هم خیلی ذهن من رو مشغول کرده و اونم اینه که:
نکنه اصلاً بیرونی از من وجود نداره و هر چه که هست فقط در سلولهای مغزی من به اصطلاح "بارگذاری، Load" شده؟
درست مثله فرضیهای که در فیلم علمی تخیلی ماتریکس مطرح شده است.
اونوقت شاید نمایش اینهمه عظمت فقط برای تحیر ما یکم قابل توجیه باشه؟ نمی دونم؟؟؟...
این جمله مشهور هم دیگه بیشتر شک من رو برانگیخته:
"بیرون ز تو نیست آنچه در عالم هست"
[SIZE=1][SIZE=1]...And, it was man's job to understand how it worked[/SIZE][/SIZE]