04-23-2009, 06:02 PM
كلاً اصلاً معرفي خاصي روي اين رشتهها انجام نگرفته! نه در اينجا در دانشگاهها هم همينطور!! من فقط يك اشارهي كوتاه ميكنم. ولي با سؤال و جواب بهتره اين معرفي رو كامل كنم. و البته توضيحات اضافه ميتونه كمك خوبي باشه.
اخترفيزيك: وقتي ميخواهيم به فرايندهايي كه در اخترشناسي اتفاق ميافته، بپردازيم بايد بريم سراغ اخترفيزيك. به اين صورت كه فرايندهاي الكترومغناطيسي-كوانتمي-ترموديناميكي و مكانيكي و البته مكانيك آماري، موضوعهايي هستند كه ما با اونها در اخترفيزيك سروكار داريم. چرا؟
علت مشخصه: وقتي ميخواهيد راجع به طيف يك سحابي يا ستاره صحبت كنيد، اين مكانيك كوانتم و قطبش در الكترومغناطيسه كه بسيار بسيار مهم ميشه. وقتي ميخواهيد طيف ستارگان رو در گسترههاي مختلف طول موج بررسي كنيد نياز به الكترومغناطيس و فرايندهاي تحليلي و محاسباتي داره.
وقتي ميخواهيم نوع ستاره رو به لحاظ فيزيكي معين كنيم اين رو فقط از مكانيك كوانتمي ميتونيم بفهميم. چون فرايندهايي كه درون يك ستاره اتفاق ميافته اونقدرها هم ساده نيستند كه همه فكر ميكنند. هانس بته جايزهي 1.3 ميليون دلاري رو براي كاري بس مشكل گرفت. كه نه فقط مكانيك كوانتمي بلكه اصطلاحي بنام «كنش» در اون دخالت داشت. و غيره.
وقتي در اخترشناسي ميگيم ستارهها چند نوع هستند. و يا نشون ميديم كه چند سحابي داريم. بايد از نظر اخترفيزيك يا به عبارت دقيقتر فيزيك، توجيهي هم براس بياريم. و اين باعث رشد فيزيك هم ميشه چون يك آزمايشگاه بزرگ داريم به اسم كيهان و فقط نياز به آشكار سازهايي داريم كه چند هزارم يا ميليونيم يك شتابدهنده هم خرج نداره. اينها رو با هزينهي پرتاب به مدار يا اپتيكش دارم ميگم.
وقتي داريم حتي راجع به سيارات ميگيم فرايندهاي مشابهي هم داريم كه باز اخترفيزيك اونها رو بررسي مي كنه. از نوع مدارها گرفته تا گرانش و غيره.
اخترفيزيك دو حيطهي گستردهي نظري و تجربي داره.
كيهانشناسي: عالم در ابعاد بزرگ با نسبيت عام كار ميكنه. ولي همين كافيه؟ و آيا سؤالهايي پيش نمياره؟ درست كار ميكنه. شكل عالم چطوريه؟ گرانش چه نقشي داره در عالم؟ عالم چطور شروع شد؟ اين روزها اين سؤال اصلاً فلسفي نيست!! و حالا مدلهايي تعريف ميشه. كه فرايند شكل گيري عالم گنوني به چه صورت بوده و هست؟ و در دههي 80 و 90 آروم آروم فيزيك ذرات بنيادي به كمك كيهانشناسي مياد تا امواج زمينهي كيهاني، شكلگيري ذرات و مولكولها، زمان پلانك، و كلاً هر آنچه در فيزيك انرژي هاي بالا بررسي ميشه رو بتونيم توجيه كنيم. در اين حيطهي فوق العاده فعال و پيچيده، دو شاخهي فيزيك انرژيهاي بالا و كيهانشناسي به معناي هندسي و انرژيهاي پايين، به همراه هم دارند در اين حيطه فيزيك رو پيشميبرند تا به جوابهاي خودمون برسيم. بسياري فكر ميكنند اين ضعف علم ماست و فيزيك راه حل نهايي رو بدست نميده. و جواب اينه كه متأسفانه اينها فيزيك رو نميشناسند حتي اگر فيزيكي باشند.
ما در فيزيك معتقديم كه هرقدر سؤالهاي جديد كشف كنيم همه چيز جالبتر ميشه. اين براي مردم عادي به معناي غيرفيزيكيهاي محقق، معنا نداره. اونها ميخوان همين الان بدونن چه خبره!! ولي فيزيك اين روزها به دنبال سؤالهاي جديده. و ذرات بنيادي و كيهانشناسي + اخترفيزيك همين الان هم سؤالهاي زيادي دارند و سؤالهاي جديد ميتونه ذهنيت و مدلهاي علمي رو گسترش بده و پخته كنه.
حالا با اين مقدمه كه گفتم ميتونيم براي باز كردن موضوع و آشنايي با اين دو يا 3 رشتهي بحث رو شروع كنيم.
اخترفيزيك: وقتي ميخواهيم به فرايندهايي كه در اخترشناسي اتفاق ميافته، بپردازيم بايد بريم سراغ اخترفيزيك. به اين صورت كه فرايندهاي الكترومغناطيسي-كوانتمي-ترموديناميكي و مكانيكي و البته مكانيك آماري، موضوعهايي هستند كه ما با اونها در اخترفيزيك سروكار داريم. چرا؟
علت مشخصه: وقتي ميخواهيد راجع به طيف يك سحابي يا ستاره صحبت كنيد، اين مكانيك كوانتم و قطبش در الكترومغناطيسه كه بسيار بسيار مهم ميشه. وقتي ميخواهيد طيف ستارگان رو در گسترههاي مختلف طول موج بررسي كنيد نياز به الكترومغناطيس و فرايندهاي تحليلي و محاسباتي داره.
وقتي ميخواهيم نوع ستاره رو به لحاظ فيزيكي معين كنيم اين رو فقط از مكانيك كوانتمي ميتونيم بفهميم. چون فرايندهايي كه درون يك ستاره اتفاق ميافته اونقدرها هم ساده نيستند كه همه فكر ميكنند. هانس بته جايزهي 1.3 ميليون دلاري رو براي كاري بس مشكل گرفت. كه نه فقط مكانيك كوانتمي بلكه اصطلاحي بنام «كنش» در اون دخالت داشت. و غيره.
وقتي در اخترشناسي ميگيم ستارهها چند نوع هستند. و يا نشون ميديم كه چند سحابي داريم. بايد از نظر اخترفيزيك يا به عبارت دقيقتر فيزيك، توجيهي هم براس بياريم. و اين باعث رشد فيزيك هم ميشه چون يك آزمايشگاه بزرگ داريم به اسم كيهان و فقط نياز به آشكار سازهايي داريم كه چند هزارم يا ميليونيم يك شتابدهنده هم خرج نداره. اينها رو با هزينهي پرتاب به مدار يا اپتيكش دارم ميگم.
وقتي داريم حتي راجع به سيارات ميگيم فرايندهاي مشابهي هم داريم كه باز اخترفيزيك اونها رو بررسي مي كنه. از نوع مدارها گرفته تا گرانش و غيره.
اخترفيزيك دو حيطهي گستردهي نظري و تجربي داره.
كيهانشناسي: عالم در ابعاد بزرگ با نسبيت عام كار ميكنه. ولي همين كافيه؟ و آيا سؤالهايي پيش نمياره؟ درست كار ميكنه. شكل عالم چطوريه؟ گرانش چه نقشي داره در عالم؟ عالم چطور شروع شد؟ اين روزها اين سؤال اصلاً فلسفي نيست!! و حالا مدلهايي تعريف ميشه. كه فرايند شكل گيري عالم گنوني به چه صورت بوده و هست؟ و در دههي 80 و 90 آروم آروم فيزيك ذرات بنيادي به كمك كيهانشناسي مياد تا امواج زمينهي كيهاني، شكلگيري ذرات و مولكولها، زمان پلانك، و كلاً هر آنچه در فيزيك انرژي هاي بالا بررسي ميشه رو بتونيم توجيه كنيم. در اين حيطهي فوق العاده فعال و پيچيده، دو شاخهي فيزيك انرژيهاي بالا و كيهانشناسي به معناي هندسي و انرژيهاي پايين، به همراه هم دارند در اين حيطه فيزيك رو پيشميبرند تا به جوابهاي خودمون برسيم. بسياري فكر ميكنند اين ضعف علم ماست و فيزيك راه حل نهايي رو بدست نميده. و جواب اينه كه متأسفانه اينها فيزيك رو نميشناسند حتي اگر فيزيكي باشند.
ما در فيزيك معتقديم كه هرقدر سؤالهاي جديد كشف كنيم همه چيز جالبتر ميشه. اين براي مردم عادي به معناي غيرفيزيكيهاي محقق، معنا نداره. اونها ميخوان همين الان بدونن چه خبره!! ولي فيزيك اين روزها به دنبال سؤالهاي جديده. و ذرات بنيادي و كيهانشناسي + اخترفيزيك همين الان هم سؤالهاي زيادي دارند و سؤالهاي جديد ميتونه ذهنيت و مدلهاي علمي رو گسترش بده و پخته كنه.
حالا با اين مقدمه كه گفتم ميتونيم براي باز كردن موضوع و آشنايي با اين دو يا 3 رشتهي بحث رو شروع كنيم.
Science is a way of trying not to fool yourself. The first principle is that you must not fool yourself, and you are the easiest person to fool. Richard Feynman