10-31-2015, 03:14 PM
امروز به صورت اتفاقی یکی از عکسهای اقای ذاکریان رو صفحه فیس بوکم امد...یک عکس قدیمی بود...فکر کنم اخرین دفعه ای که عکس های ایشون و بابک امین تفرشی رو میدیدم 2 سالی میگذره...عکسهایی که منو و خیلی های دیگه رو با دنیای نجوم اشنا کرد..خیلی وقت بود خبری از نجوم و عکاسی نداشتم با دیدن همون عکس بغضم گرفت و خیلی ناراحت شدم که چقدر راحت همه دوستان ترک کردند هر کی رفت سراغ زندگی خودش دیگه خبری از نجوم نگرفت
هیچوقت یادم نمیره برای رفتن با یک گروه که خیلی از من فاصله داشت باید برنامه ریزی میکردم نمیخوابیدم و خستگی زیادی رو تحمل میکردم با کلی بار که با دوستان برای یک شب زیر اسمان پرستاره جمع بشیم و از سکوت و زیبایی خیره کننده اسمان لذت ببریم برای یک مدت کوتاهی همه چی رو فراموش کنیم این بزرگترین دغدغه زندگی من بود و الان هم میخوام همون بشه
تو همه مدتی که از نجوم و مبحث عکاسیش فاصله گرفته بودم همه اش یک ناراحتی بزرگی با من همراه بود ولی خودم نمیدونستم این ناراحتی برای چی بود.. ولی الان میفهمم
در حال حاضر نجوم و عکاسی و دوستان قدیمی همشون به خاطرات پیوستن..
این مطلب هم رو نمیخواستم بنویسم ولی گفتم بزارم تو سایت تا هر موقع فراموش کردم یادم بیفته چه چیزی رو تو زندیگم از همه بیشتر دوست داشتم
هیچوقت یادم نمیره برای رفتن با یک گروه که خیلی از من فاصله داشت باید برنامه ریزی میکردم نمیخوابیدم و خستگی زیادی رو تحمل میکردم با کلی بار که با دوستان برای یک شب زیر اسمان پرستاره جمع بشیم و از سکوت و زیبایی خیره کننده اسمان لذت ببریم برای یک مدت کوتاهی همه چی رو فراموش کنیم این بزرگترین دغدغه زندگی من بود و الان هم میخوام همون بشه
تو همه مدتی که از نجوم و مبحث عکاسیش فاصله گرفته بودم همه اش یک ناراحتی بزرگی با من همراه بود ولی خودم نمیدونستم این ناراحتی برای چی بود.. ولی الان میفهمم
در حال حاضر نجوم و عکاسی و دوستان قدیمی همشون به خاطرات پیوستن..
این مطلب هم رو نمیخواستم بنویسم ولی گفتم بزارم تو سایت تا هر موقع فراموش کردم یادم بیفته چه چیزی رو تو زندیگم از همه بیشتر دوست داشتم