12-13-2012, 09:05 PM
يونانيان و «اخترشناسي پارسي»
ملكزاده با اشاره به گرايش*هاي ايراني يكي ديگر از فيلسوفان پيش*سقراطي يونان به نام «آناكساگوراس» و بهره*جويي او از دانش اخترشناسي ايراني گفت :«در دادگاه، آناكساگوراس را به گناه ايراني*گري و آموزش اخترشناسي پارسي به جوانان و شاگردانش، محكوم كردند. هرچند ”پريكليس“ او را رهايي بخشيد. آناكساگوراس مي*گفت كه خورشيد، گويي آتشين در آسمان است و ماه روشنايي خود را از خورشيد مي*گيرد. اين سخني بسيار پيشروانه در يونان بود و ريشه در اخترشناسي ايراني داشت. پس بايد دانست كه اخترشناسي پارسي چيست كه فيلسوفي همانند او را به چنين يافته*هاي پيشروانه*اي مي*رساند.»
ملكزاده درباره*ي اين دانش ايراني افزود: «دين هندوايراني كهن، بسيار ساده بود و از آن مردمان كوچ*نشين دشت*هاي خراسان بزرگ. آن*ها به چهره*ي درخشاني به نام ”آناهيتا“، ايزدبانوي نگاهبان آب*ها، باور داشتند كه پيكره*اي بسيار زميني و دست*يافتني است. اين آناهيتا بسيار مينوگ است. ايرانيان آغازين براي رود ”هري*رود“، ايزدي مي*شناختند كه به دور از پلشتي بود و ”ارديسور اناهيتا“ ناميده مي*شد. اين آناهيتاي خاور(:شرق) ايران هنگامي كه به باختر(:غرب) ايران، يعني قلمرو ماد و هخامنشي رفت ويژگي*هاي ديگري گرفت. آناهيتا در خاور ايران چهره*اي جنگجو نداشت. اما به باختر كه رسيد جنگاوري شد كه با كُره*ي زهره پيوند دارد. و نيز وابسته به باوري به نام ”اختركيشي“ شد كه دين لبه*ي باختري فلات ايران بود. در اختركيشي است كه آناهيتا با زهره و اجرام آسماني پيوند مي*يابد. اين اختركيشي همان چيزي است كه آناكساگوراس و يونانيان آن را ”اخترشناسي پارسي“ مي*ناميدند.»
ملكزاده با اشاره به گرايش*هاي ايراني يكي ديگر از فيلسوفان پيش*سقراطي يونان به نام «آناكساگوراس» و بهره*جويي او از دانش اخترشناسي ايراني گفت :«در دادگاه، آناكساگوراس را به گناه ايراني*گري و آموزش اخترشناسي پارسي به جوانان و شاگردانش، محكوم كردند. هرچند ”پريكليس“ او را رهايي بخشيد. آناكساگوراس مي*گفت كه خورشيد، گويي آتشين در آسمان است و ماه روشنايي خود را از خورشيد مي*گيرد. اين سخني بسيار پيشروانه در يونان بود و ريشه در اخترشناسي ايراني داشت. پس بايد دانست كه اخترشناسي پارسي چيست كه فيلسوفي همانند او را به چنين يافته*هاي پيشروانه*اي مي*رساند.»
ملكزاده درباره*ي اين دانش ايراني افزود: «دين هندوايراني كهن، بسيار ساده بود و از آن مردمان كوچ*نشين دشت*هاي خراسان بزرگ. آن*ها به چهره*ي درخشاني به نام ”آناهيتا“، ايزدبانوي نگاهبان آب*ها، باور داشتند كه پيكره*اي بسيار زميني و دست*يافتني است. اين آناهيتا بسيار مينوگ است. ايرانيان آغازين براي رود ”هري*رود“، ايزدي مي*شناختند كه به دور از پلشتي بود و ”ارديسور اناهيتا“ ناميده مي*شد. اين آناهيتاي خاور(:شرق) ايران هنگامي كه به باختر(:غرب) ايران، يعني قلمرو ماد و هخامنشي رفت ويژگي*هاي ديگري گرفت. آناهيتا در خاور ايران چهره*اي جنگجو نداشت. اما به باختر كه رسيد جنگاوري شد كه با كُره*ي زهره پيوند دارد. و نيز وابسته به باوري به نام ”اختركيشي“ شد كه دين لبه*ي باختري فلات ايران بود. در اختركيشي است كه آناهيتا با زهره و اجرام آسماني پيوند مي*يابد. اين اختركيشي همان چيزي است كه آناكساگوراس و يونانيان آن را ”اخترشناسي پارسي“ مي*ناميدند.»
«اهورامزدا گفت ای زرتشت اسپنتمان تو نباید که عهد و پیمان بشکنی
چه آن عهدی که تو با یک دروغ پرست بستی و
نه آن عهدی که با یک راستی پرست بستی
چه معاهده با هر دو درست است خواه یکتاپرست خواه مشرک»
مهریشت فقره 2
چه آن عهدی که تو با یک دروغ پرست بستی و
نه آن عهدی که با یک راستی پرست بستی
چه معاهده با هر دو درست است خواه یکتاپرست خواه مشرک»
مهریشت فقره 2