[SIZE=3]ستاره شناسان ایرانی در سده های نخستین پس از یورش تازیان، واژه سیاره (=راه پیما) برای ترجمه واژه πλανήτης (پلانِتِس) یونانی به کار بردند. در عربی به سیاره «کوکب» می گویند. در زبان پارسی «اخترِ گردان»، «گویال»، «هَرپاسپ» و «روان گوی» نیز در نوشتار کهن پارسی برای سیاره به کار رفته. واژهٔ «هرپاسب» واژه ای کهن است که در واژه نامه های آنندراج، برهان قاطع و فرهنگ جهانگیری از آن نام برده شده است. نام های پارسی روان گویها ی سامانه ی خورشیدی: [/SIZE]
سیاره عطارد = روان گوی، هرپاسپ و یا گویال تیر
سیاره زهره = روان گوی، هرپاسپ و یا گویال ناهید
سیاره زمین = روان گوی، هرپاسپ و یا گویال زمین
سیاره مریخ = روان گوی، هرپاسپ و یا گویال بهرام
سیاره مشتری = روان گوی، هرپاسپ و یا گویال هرمزد
سیاره زحل = روان گوی، هرپاسپ و یا گویال کیوان
سیاره زهره = روان گوی، هرپاسپ و یا گویال ناهید
سیاره زمین = روان گوی، هرپاسپ و یا گویال زمین
سیاره مریخ = روان گوی، هرپاسپ و یا گویال بهرام
سیاره مشتری = روان گوی، هرپاسپ و یا گویال هرمزد
سیاره زحل = روان گوی، هرپاسپ و یا گویال کیوان
«اهورامزدا گفت ای زرتشت اسپنتمان تو نباید که عهد و پیمان بشکنی
چه آن عهدی که تو با یک دروغ پرست بستی و
نه آن عهدی که با یک راستی پرست بستی
چه معاهده با هر دو درست است خواه یکتاپرست خواه مشرک»
مهریشت فقره 2
چه آن عهدی که تو با یک دروغ پرست بستی و
نه آن عهدی که با یک راستی پرست بستی
چه معاهده با هر دو درست است خواه یکتاپرست خواه مشرک»
مهریشت فقره 2