خب اینم یه مقاله و از اون جایی که خیلی خیلی طولانیه در چندین پست جای میدم که موقع باز کردن اونا وقت کمتری تلف بشه
«ارتباط کیش اوستائی با دانش اخترشناسی و نتایج جغرافیائی حاصل از آن»
نویسنده: پوهیالی محمدواثق حسینی
ارائه شده در محفل سمینار مقالات علمی تحقیقی اساتید پوهنتون تعلیم و تربیه کابل، حوت 1386
سالهادل طلب جام جم ازمامی کرد وانچه خودداشت ز بیگانه تمنّا می کرد
از نگاه پژوهشگران باستان شناس و مورخین مدنیّت شناس، آریانا نخستین کانون بشری در سرتاسر آسیای میانه و جنوبی، و پنجمین مرکز تمدن های هفتگانه دنیا به شمار می رود؛ که تحت عنوان «تمدن اوستائی» در جهان مشهور و معروف است. سرسلسله این مدنیت درخشان شخصیت عالم و دانشمند بزرگ یعنی «زرتشت بلخی» می باشد. که در علومی همچون فلسفه و ستاره شناسی تبهّر خاصی داشت. و بر اثر همین برجستگی های علمی و ویژه گی های شخصیتی اش بود که زرتشتیان از او بعنوان پیامبر آئین زرتشتی یاد می کنند. در تمام ادوار کهن و حتی تا به امروز اساس حیات فردی، زندگی اجتماعی و بقای دولت ها و تمدن ها را سبک زندگی و معیشت زراعتی تشکیل می داده به طوری که بدون آن ادامه حیات بشر و پایداری نظامهای سیاسی غیرممکن و محال است. هر نظام سیاسی و هر کشور و سرزمین بدون فعالیت زراعتی غیر ممکن است که دارای استقلال باشد. پایه ها و اساس زراعت نیز بر شناخت زمان و مکان استوار است. و شناخت زمان و مکان نیازمند کسب معلومات در باره عوامل بوجود آورنده زمان و مکان می باشد. و نتیجه این شناخت و کسب معلومات پیدایش علوم و دانش است که جغرافیا یکی از این دانشها می باشد. قدمت و دیرینگی این علم را بدون شک باید همزمان با پیدایش خلقت و فعالیت بشر در کره زمین دانست که خود فرصتی دیگر می طلبد. جغرافیه یعنی مطالعه سطح زمین به عنوان فضایی که جوامع انسانی در آن زندگی می کنند. و هر گاه عنصر انسان از این تعریف برداشته شود، عرصه فعالیت برای زمین شناسان و هنگامی که عنصر زمین برداشته شود مجال صحبت برای جامعه شناسان مهیّا می گردد. بعبارت دیگر دانش جغرافیا حلقه اتصال بین اجتماعیات و طبیعیات است. و در عین حال که خود عرصه ای مستقل و مشخص دارد از کمک سایر علوم وام می گیرد و بوسیله ثمرات و نتایج خود به آنان مدد می رساند. و دانش ستاره شناسی و به قول عربها علم نجوم یکی از آن دانشهایی است که همزاد و مکمّل جغرافیا می باشد. و بشر را در شناسایی مکان و زمان کمک و راهنمائی کرده است. چرا که شناختن زمان از موقعیت مطلق و منطقه استقرار آن مکان در ارتباط با موقعیت و مرکزیت خورشید محاسبه می گردد. شناخت وقت و زمان در همه ابعاد زندگی فردی و اجتماعی و فعالیتهای اقتصادی – اجتماعی، سیاسی و نظامی و حتی فرهنگی و مذهبی نوع بشر نقش موثر و حیاتی داشته، دارد و خواهد داشت. و تمدن اوستائی نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. چرا که هم بدلیل ساختار زندگی متکی بر زراعت و هم بدلیل حاکمیت ایدئولوژی و آئین مهرپرستی که اساس آن را فلسفه احترام به روشنی، نور و هدایت و تنفر از سیاهی، تاریکی ظلمت و گمراهی شکل می دهد، باعث شد تا جامعه آریانای کهن به شناختن وقت و زمان همّت کنند. تا در بر پایی و برگذارنمودن مراسم، جشنها و اعیاد مذهبی سر وقت دست بکار شده و هرکدام را بدون اتلاف وقت در زمان معین انجام دهند. تا موجبات خشنودی ایزد ایزدان و اهورامزدا را کسب کرده و به بهشت مینوئی و جاودان دست یافته و از خشم اهریمنان و دژخیمان و تباهی و سقوط در دوزخ نجات یابند. محصولات فراوان داشته باشند و درپیشگاه ایزدان قربانی کرده و او را خشنود سازند. به این ترتیب برای اینکه بفهمند طلوع صبحگاهان و غروب شامگاهان دقیقاً چه وقت است؟ زمان کشت و کار کی فرا می رسد؟ هنگام نوروز بهاری و آغاز زندگی و حیات چه موقع است؟ و مراسم نوروز پائیزی و شب یلدا چه وقت از راه می رسد؟ تا با برپائی جشنها و انجام پایکوبیها، انجام دعا و نیایش و اهدای قربانی و بخشش از گزند ددمنشیهای اهریمن سرمای سوزان و شبهای طولانی زمستان در امان روشنائی و گرمای شعله های آتش که سمبل نور، گرما، آفتاب روشنائی و هدایت استبسر برده و با رسیدن فصل بهار و آغاز سال نو و شروع زندگی جدید نوروز بهاری را به شکرانه خلاصی از فصل سرما با سر دادن سرودها و آوازها و برپائی جشنها و تقدیم هدایا و تحفه هائی از باقیمانده محصولات سال قبل در قالب هفت سین، هفت شین وهفت میوه و به امید داشتن سال نیکو و سرشار از برکت به استقبال آن رفته و شکر آن را بجای آورند؟
«ارتباط کیش اوستائی با دانش اخترشناسی و نتایج جغرافیائی حاصل از آن»
نویسنده: پوهیالی محمدواثق حسینی
ارائه شده در محفل سمینار مقالات علمی تحقیقی اساتید پوهنتون تعلیم و تربیه کابل، حوت 1386
سالهادل طلب جام جم ازمامی کرد وانچه خودداشت ز بیگانه تمنّا می کرد
آینده از آن ملّتی است که از گذشته خویش با خبر باشد.
«اهورامزدا گفت ای زرتشت اسپنتمان تو نباید که عهد و پیمان بشکنی
چه آن عهدی که تو با یک دروغ پرست بستی و
نه آن عهدی که با یک راستی پرست بستی
چه معاهده با هر دو درست است خواه یکتاپرست خواه مشرک»
مهریشت فقره 2
چه آن عهدی که تو با یک دروغ پرست بستی و
نه آن عهدی که با یک راستی پرست بستی
چه معاهده با هر دو درست است خواه یکتاپرست خواه مشرک»
مهریشت فقره 2