10-08-2012, 05:16 PM
آسمان همواره منتظر پاسخ هایی از طرف زمینیان بوده. از دیرباز مردم جهان با نگاه به آسمان و اجرام آن سوالاتی برای خود طرح می کردند و عقاید و خرافاتی هم در رابطه با آن داشتند. به طوری که در ادبیات خود آسمان مظهر تجلی عشق و رحمت است؛ همچنین نماد بسیاری از کلمات و مضامین بوده و هست.
تاثیر بر ادبیّه ها(مضامین و نمادها):
بشر خاکی همانطور که به باقی علوم پرداخته برای هویدا کردن احساساتش و لذت بردن از آنها به دنبال ادبیات و مخصوصا شاعری و داستانسرایی بوده است. در سرتاسر دنیا در تمدن ها ی کهن شاعران برای و نویسندگان برای جذاب تر نمودن نوشته هایشان از نمادها استفاده می کردند؛ همچنین است استعاره ها و تشبیهات. یکی از منابع غنی آن ها اجرام آسمانی بوده است؛ حتی در ادبیه عرفانی در ایران نیز ازین تشبیهات بسیار است؛ برای مثال حافظ در یکی از ابیاتش با مطلع :
همچنین برای مدح خدا(یان) و بزرگان یا نشان دادن قدرت و عظمت خدا و یا حتی موجودان از این مضامین سود می جسته اند؛ برای مثال فردوسی می سراید:
افسانه ها
در میان تمدن های مختلف افسانه ها وخرافات بسیار عادی بوده است. این تمدن ها عمدتا در مورد صور فلکی یا اتفاقاتی از جمله خورشید گرفتگی و ماه گرفتگی مطرح می شده اند. در این میان ایرانیان و رومیان باستان پیشتاز باقی ملل بوده اند؛ البته شرایط جغرافیایی و آداب و رسوم ملل نیز دراین رابطه بسیار مهم بوده اند. برای مثال در شرق آسیا و هند که خورشید گرفتگی بسیار اتفاق می افتد، مردم عقیده داشتند (و دارند) که هیولایی (یاهو) خورشید را می بلعد و مردم باید با فریاد و سر و صدا آن را ترسانده، فراری دهند تا خورشید آزاد شود. ویا در مصر مردم عقیده داشتند که خدایان به علت گناهان آن ها نور خورشید را از آن ها مضایغه می کنند؛ و باید فرعون زمان به عنوان خدای خدایان در بام قصر راه می رفت تا خورشید به حالت اول بازگردد!
در میان ایران و روم باستان افسانه ها بیشتر در مورد صور فلکی بوده اند. از میان کتب پارسی این افسانه ها می توان به کتاب صور فلکی (فکر کنم اثر عبدالرحمن صوفی رازیست) را می توان نام برد؛ این کتاب که الان جزو کتب علمی محسوب می شود پس از هزار و دویست سال تجدید چاپ شده؛ و صفحات اصلی کتاب هم اسکن شده و درون آن می باشد.
تاثیر بر ادبیّه ها(مضامین و نمادها):
بشر خاکی همانطور که به باقی علوم پرداخته برای هویدا کردن احساساتش و لذت بردن از آنها به دنبال ادبیات و مخصوصا شاعری و داستانسرایی بوده است. در سرتاسر دنیا در تمدن ها ی کهن شاعران برای و نویسندگان برای جذاب تر نمودن نوشته هایشان از نمادها استفاده می کردند؛ همچنین است استعاره ها و تشبیهات. یکی از منابع غنی آن ها اجرام آسمانی بوده است؛ حتی در ادبیه عرفانی در ایران نیز ازین تشبیهات بسیار است؛ برای مثال حافظ در یکی از ابیاتش با مطلع :
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل مارا * به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
می سراید:غزل گفتی در سفتی، بیا خوشتر بخوان حافظ * که بر نظم تو افشاند فلک عقد ثریا را
که عقد ثریا همان خوشه پروین یا m45 می باشد.(برای توضیح بیشتر ر.ک. حافظ نامه، بهاءالدین خرمشاهی، جلد اول)همچنین برای مدح خدا(یان) و بزرگان یا نشان دادن قدرت و عظمت خدا و یا حتی موجودان از این مضامین سود می جسته اند؛ برای مثال فردوسی می سراید:
به نام خداوند گردون سپهر * فروزنده ماه و ناهید و مهر
و نمونه های دیگر.افسانه ها
در میان تمدن های مختلف افسانه ها وخرافات بسیار عادی بوده است. این تمدن ها عمدتا در مورد صور فلکی یا اتفاقاتی از جمله خورشید گرفتگی و ماه گرفتگی مطرح می شده اند. در این میان ایرانیان و رومیان باستان پیشتاز باقی ملل بوده اند؛ البته شرایط جغرافیایی و آداب و رسوم ملل نیز دراین رابطه بسیار مهم بوده اند. برای مثال در شرق آسیا و هند که خورشید گرفتگی بسیار اتفاق می افتد، مردم عقیده داشتند (و دارند) که هیولایی (یاهو) خورشید را می بلعد و مردم باید با فریاد و سر و صدا آن را ترسانده، فراری دهند تا خورشید آزاد شود. ویا در مصر مردم عقیده داشتند که خدایان به علت گناهان آن ها نور خورشید را از آن ها مضایغه می کنند؛ و باید فرعون زمان به عنوان خدای خدایان در بام قصر راه می رفت تا خورشید به حالت اول بازگردد!
در میان ایران و روم باستان افسانه ها بیشتر در مورد صور فلکی بوده اند. از میان کتب پارسی این افسانه ها می توان به کتاب صور فلکی (فکر کنم اثر عبدالرحمن صوفی رازیست) را می توان نام برد؛ این کتاب که الان جزو کتب علمی محسوب می شود پس از هزار و دویست سال تجدید چاپ شده؛ و صفحات اصلی کتاب هم اسکن شده و درون آن می باشد.
«اهورامزدا گفت ای زرتشت اسپنتمان تو نباید که عهد و پیمان بشکنی
چه آن عهدی که تو با یک دروغ پرست بستی و
نه آن عهدی که با یک راستی پرست بستی
چه معاهده با هر دو درست است خواه یکتاپرست خواه مشرک»
مهریشت فقره 2
چه آن عهدی که تو با یک دروغ پرست بستی و
نه آن عهدی که با یک راستی پرست بستی
چه معاهده با هر دو درست است خواه یکتاپرست خواه مشرک»
مهریشت فقره 2