10-07-2012, 10:54 PM
[FONT=&]نجوم در ادب فارسی[/FONT]
[FONT=&]شعر و ادب فارسی زبان خاصی است که برای درک آن نیازمند آگاهی از دانش های گوناگونی اعم از لغت ، صرف و نحو ، معانی ، بیان ، اصطلاحات علوم و فنون مختلف ، داستان های دینی ، تاریخی و اساطیری و همچنین نجومی هستیم و این نیاز گاهی به حدی است که مانع درک معانی و مفاهیم شعر و نثر فارسی می شود . بنابراین برآن شدیم ، در این نوشتار دوست داران و علاقمندان[/FONT][FONT=&] را با معانی و کاربرد برخی اصطلاحات نجومی که در زبان و ادب فارسی کاربرد وسیعی دارند ، آشنا سازیم .[/FONT][FONT=&]با تعمق در متون نظم و نثر فارسی ، به اصطلاحاتی نجومی بر می خوریم که شاعران و نویسندگان دوره های گذشته هر یک با هدف خاصی آن ها را در شعر و نثر خود وارد کرده اند ، مثلا گاهی هدف آن ها نشان دادن آگاهی و دانش خود از این علم است و گاهی چیزهای خرافی و اساطیری و ستارگان و باورهای عامیانه در خصوص آسمان و موجودات آسمانی سبب تاثیر این علم در ادب فارسی شده و باعث به وجود آوردن توصیفات یا کنایات ، تشبیهات و استعارات گوناگونی در شعر و حتی نثر فارسی گشته است . البته این تاثیر در هر دوره ای متفاوت بوده است . به طوری که این تاثیر را در شعر دوره ی سلجوقی و در نظم شاعرانی چون منوچهری ، انوری ، سنایی ، خاقانی و نظامی به وفور می بینیم و گاهی شاعرانی را می بینیم که با آگاهی از علوم فلکی و احکامی زمان خود با بخش خرافی و عامیانه ی این علم به مبارزه برخاستند .[/FONT][FONT=&]اسطرلاب[FONT=&] : یا اصطرلاب در اصل از دو کلمه ی یونانی " استرو " به معنی ستاره و " لامبانین " به معنی آینه ترکیب شده است و معنی آن " آینه ی نجوم " یا " مقیاس نجوم " است و آن ابزاری بوده است که برای اندازه گیری موقع و ارتفاع ستارگان و دیگر امور فلکی به کار می رفته است . سخن با اسطرلاب گفتن اصطلاحی کنایی بوده به معنی عالمانه و حساب شده و با احتیاط و تفکر و بینش علمی سخن گفتن . از اسطرلاب به کنایه " جام جهان بین " یاد شده است و جام جهان بین در شعرحافظ در معنی عرفانی خود " جام می " به معنی " اسطرلاب حقیقت " آمده است . [/FONT][/FONT][FONT=&]همچنین " جام جم ، جام جهان نما ، جام علم بین ، جام کیخسرو ، جام گیتی نما " در غزلیات حافظ " اسطرلاب حقیقت در سلوک " یا جام عرفانی است که از غلبه های عشق صوفیانه لبالب می شود . [/FONT][FONT=&]اسطرلاب چهارم کنایه از قرآن است که چهارمین کتاب آسمانی بعد از زبور ، تورات و انجیل می باشد . [/FONT]
[FONT=&]شعر و ادب فارسی زبان خاصی است که برای درک آن نیازمند آگاهی از دانش های گوناگونی اعم از لغت ، صرف و نحو ، معانی ، بیان ، اصطلاحات علوم و فنون مختلف ، داستان های دینی ، تاریخی و اساطیری و همچنین نجومی هستیم و این نیاز گاهی به حدی است که مانع درک معانی و مفاهیم شعر و نثر فارسی می شود . بنابراین برآن شدیم ، در این نوشتار دوست داران و علاقمندان[/FONT][FONT=&] را با معانی و کاربرد برخی اصطلاحات نجومی که در زبان و ادب فارسی کاربرد وسیعی دارند ، آشنا سازیم .[/FONT][FONT=&]با تعمق در متون نظم و نثر فارسی ، به اصطلاحاتی نجومی بر می خوریم که شاعران و نویسندگان دوره های گذشته هر یک با هدف خاصی آن ها را در شعر و نثر خود وارد کرده اند ، مثلا گاهی هدف آن ها نشان دادن آگاهی و دانش خود از این علم است و گاهی چیزهای خرافی و اساطیری و ستارگان و باورهای عامیانه در خصوص آسمان و موجودات آسمانی سبب تاثیر این علم در ادب فارسی شده و باعث به وجود آوردن توصیفات یا کنایات ، تشبیهات و استعارات گوناگونی در شعر و حتی نثر فارسی گشته است . البته این تاثیر در هر دوره ای متفاوت بوده است . به طوری که این تاثیر را در شعر دوره ی سلجوقی و در نظم شاعرانی چون منوچهری ، انوری ، سنایی ، خاقانی و نظامی به وفور می بینیم و گاهی شاعرانی را می بینیم که با آگاهی از علوم فلکی و احکامی زمان خود با بخش خرافی و عامیانه ی این علم به مبارزه برخاستند .[/FONT][FONT=&]اسطرلاب[FONT=&] : یا اصطرلاب در اصل از دو کلمه ی یونانی " استرو " به معنی ستاره و " لامبانین " به معنی آینه ترکیب شده است و معنی آن " آینه ی نجوم " یا " مقیاس نجوم " است و آن ابزاری بوده است که برای اندازه گیری موقع و ارتفاع ستارگان و دیگر امور فلکی به کار می رفته است . سخن با اسطرلاب گفتن اصطلاحی کنایی بوده به معنی عالمانه و حساب شده و با احتیاط و تفکر و بینش علمی سخن گفتن . از اسطرلاب به کنایه " جام جهان بین " یاد شده است و جام جهان بین در شعرحافظ در معنی عرفانی خود " جام می " به معنی " اسطرلاب حقیقت " آمده است . [/FONT][/FONT][FONT=&]همچنین " جام جم ، جام جهان نما ، جام علم بین ، جام کیخسرو ، جام گیتی نما " در غزلیات حافظ " اسطرلاب حقیقت در سلوک " یا جام عرفانی است که از غلبه های عشق صوفیانه لبالب می شود . [/FONT][FONT=&]اسطرلاب چهارم کنایه از قرآن است که چهارمین کتاب آسمانی بعد از زبور ، تورات و انجیل می باشد . [/FONT]
«اهورامزدا گفت ای زرتشت اسپنتمان تو نباید که عهد و پیمان بشکنی
چه آن عهدی که تو با یک دروغ پرست بستی و
نه آن عهدی که با یک راستی پرست بستی
چه معاهده با هر دو درست است خواه یکتاپرست خواه مشرک»
مهریشت فقره 2
چه آن عهدی که تو با یک دروغ پرست بستی و
نه آن عهدی که با یک راستی پرست بستی
چه معاهده با هر دو درست است خواه یکتاپرست خواه مشرک»
مهریشت فقره 2