09-12-2012, 09:36 PM
سابقه توسل به ماده تاریک برای حل مسائل نجومی به دنیای باستان بر میگردد.منجمان قدیم که نه چیزی از مکانیک نیوتنی میدانستند نه از نیروی گرانش .وقتی در مقابل این پرسش قرار گرفتند که چگونه اجرام نجومی هم چون خورشید وسیاره ها بر زمین سقوط نمی کنند و در آسمان به دور زمین می گردند.پاسخ شان این بود که سیاره ها بر کره هایی بلورین به نام فلک سوارند که در آسمان تاریک شب دیده نمیشود.بعضی منجمان قرون وسطا سیاره ها را سوار بر بال متایک تصور می کرند که چشم انسان از دیدن آنها قاصر بود.کره های بلورین و فرشتگان حامل سیاره ها علی الا صول باید از همان ماده ای ساخته شده باشد که زوییکی به دنبال آن می گشت.هر چند تحولات قرن 16تا 17 میلادی باعث شد منجمان افلاک بلورین و فرشتگان حامل را فراموش کنند.اما رصد هایی که از دهه 60 میلادی به بعد انجام شد ماده ی تاریک را در صدر اخبار نجومی قرار داد.قرن هیجده و نوزده میلادی قرن سلطه ی مکانیک نیوتنی بر دنیای نجوم بود.پیش بینی های مکانیک نیوتنی از حرکت سیاره ها در منظو مه ی شمسی آن چنان دقیق بود که منجمان تصور نمی کردند پدیده ای در آسمان رخ دهد و نتوان آن را در قالب مکانیک نیوتنی توصیف کرد.در اواسط قرن نوزدهم رصد گران متوجه شدند سیاره ی اورانوس حرکاتی دارد که نمی توان آن را بر مبنای نظریه نیوتنی گرانش توصیف کرد.طبق معمول به سراغ ماده ی تاریک رفتند.این بار ماده ی تاریک به شکل سیاره ای نادیده فرض شد که در فاصله ای دورتراز اورانوس به دور خورشید می چرخید.این ماده ی تاریک مدت زمان زیادی تاریک نماند و به سرعت کشف شد.کشف نپتون در اول قرن 19 نقطه توانایی های دیدگاه نیوتنی در نجوم است منجمان بدون دیدن هیچ جرم نجومی و صرفا از روی حرکت جرم های اطراف ان به وجودش پی بردند و مکان ان را به دقت در اسمان تعییت کردند.سرشت ماده تاریک از قدیم همین طور بوده ماده ای که دیده نمی شود.اما هست اگر نباشد اجرام اطراف ان طور که رصد می شود حرکت نمیکنند یا مثل سیارها در مدل های باستانی بدون ماده تاریک به زمین می افتادند یا مثل کهکشان های زوییکی در خوشه گیسو از خوشه فرار می کردند.