[FONT=&] میدانیم که کار گاهشماری را کسانی که کارشان نگه داشتن شماره روزها و تاریخ دقیق جشن ها و محاسبه لحظه آغاز سال و گرفتن کبیسه بوده انجام میداده اند و نه کشاورزان ساده در حاشیه یک روستای ساده، حال اگر بخواهیم کاربری تقویمی چارتاقی نیاسر را بپذیریم چه دلیلی داشته که این چارتاقی در کنار یک روستای کوچک ساخته شود؟ [/FONT]
[FONT=&]آیا شواهدی در دست هست که این جا محل استقرار درباریان و موبدان و افرادی که کار گاهشماری را برعهده داشتند، بوده است؟[/FONT]
[FONT=&]درباره سایر چارتاقی ها نیز این موضوع مکان یابی در ساخت بنا چه تاثیری داشته است؟ [/FONT]
[FONT=&]آیا به اصطلاح امروزی این بناها برای «دسترسی محلی» به آتش ساخته شده اند یا مرکزیتی برای کار تقویمی و تعیین فصول داشته اند؟ [/FONT]
[FONT=&]اگر به منظور تعیین فصول ساخته شده اند چرا در مجاورت پایتخت و کاخ شاهی یا نشیمنگاه موبدان و گاهشماران یا به عبارت درست تر در مرکز حکومت ساخته نشده اند؟ [/FONT]
[FONT=&]آیا کار تعیین فصول را مردم عادی که عمدتاً کشاورز بوده اند انجام می دادند؟ [/FONT]
[FONT=&]و آیا اصلا نیازی به این تعداد چارتاقی برای این منظور بوده؟[/FONT]
[FONT=&]دانش ِ ستاره شناسی و اخترشماری در ایران ِ باستان در اختیار عامه مردم نبوده است و جایگاه ِ اصلی ِ رصد کردن ِ وضعیت ِ اختران و بروج ِ دوازده گانه در مراکز ِ حکومتی و دینی بوده است. این گونه اشارات را بارها در "شاهنامه فردوسی" می خوانیم:[/FONT]
[FONT=&]بفرمود پس شاه با موبدان / ستاره شناسان و هم بخردان / که جویند تا اختر زال چیست / بران اختر از بخت سالار کیست /ستارهشناسان هم اندر زمان / از اختر گرفتند پیدا نشان [بازگشتن زال به زابلستان[/FONT][FONT=&]][/FONT]
[FONT=&]ز تیره شب اندر گذشته سه پاس / بفرمود تا شد ستاره شناس/ بپرسیدش از تخت شاهنشهى / هم از رنج و ز روزگار بهى / منجّم بیاورد صلّاب را / بینداخت آرامش و خواب را/ نگه کرد روشن بقلب اسد / که هست او نماینده فتح و جد[/FONT][FONT=&] [ رفتن شاپور به روم و با پوست خر دوختن قیصر روم او را][/FONT]
[FONT=&]در نامه دینیِ«دینکرد» نیز ضمن برشمردنِ نامِ اختران یا بروجِ دوازده گانه [/FONT][FONT=&](صُوَرِ فلکلی) و اشاره ای به گردش خورشید به گرد آنها که چهار هنگامِ سال را پدید می آورد و مهم بودنِ دانستنِ بــِهـِنگامِ این چهار هنگام برای شاهان و مردمان، چنین گفته میشود که: «با فرمان ِ شهریار، دستیارانِ اخترشماری، برای شناخت چارهنگامِ سال و اطلاع به مردمان برگمارده شده اند.»[/FONT]
[FONT=&]البته مردم عادی نسبت به بناهایی با خصیصه های نجومی، بی تفاوت نبوده و با کنجکاوی به شرحی از آنها دست می یافتند. مورد بسیار مشهور، بنای موسوم به ایوانِ «تخت ِ طاقدیس» است که به دست «خسروپرویز» پرداخت نهایی را یافت[/FONT][FONT=&]. تختی که به شکل طاق بود و به همین جهت آن را «طاقـدیس» می خواندند. این تخت، سایبان گنبد مانند متحرکی داشته که نقش سیارات سبعه و بروج دوازده گانه ی آسمان و صور مختلف ماه را داشته و در آتشکده گنزک بوده است. «فردوسی» چنین وصف اش کند که:[/FONT]
[FONT=&]چو اندر بره خور نهادی چراغ / پسـش دشت بودی و در پیش باغ / چو خورشید در شیر گشتی درشت / مر آن تخت را سوی او بود پشت / چو هنگامه تیر ماه آمدی[/FONT][FONT=&] / گه میوه و جشنگاه آمدی / سوی میوه و باغ بودیش روی / بدان تا بیابد ز هر میوه بوی/ زمستان که بودی گه باد و نم / بر آن تخت بر، کس نبودی دژم .../ شمار ستاره ده و دو و هفت / همان ماه تابان به برجی که رفت/ چه زو ایستاده چه رفته ز جای / بدیدی به چشم سر، اخترگرای[/FONT]
[FONT=&]و یا توصیفی که از تدقیقاتِ نجومیِ بارویِ «جی» و چهار دروازه آن در بسیاری از کتب می یابیم و زبانزدِ اهلِ تحقیقِ اصفهان تا سده های نخستِ هجری بوده است. این بارو به فرمان «پیروز» فرزندِ «یزدگرد» (هیجدهمین پادشاه ساسانی[/FONT][FONT=&]/ 459-484 میلادی ) و به دستِ «آذرشاپوران» ساخته شد و چهار دروازه آن را در چهار روز ِ متوالیِ«خور» (روز ِ یازدهم ِ ماه) و «ماه» و «تیر» و «گوش» ساخته و آنها را «درب ِ خور»، «ماه بَر»، «تیر بَر» و «گوش بَر» نامیدند. شرحی که «ابن رُسته» در اواخرِ سده سوم هجری از آن می دهد، بسیار جالب توجه است:[/FONT]
[FONT=&][... بر باروی شهر «صد» برج وجود دارد و شهر دارای «چهار» دروازه است: دروازه خور (به سمت بازار) – درواه ی اسفیج (ماه بر)– دروازه ی طیره (تیربر)– دروازه ی یهودیه (گوش بر)چهاردروازه شهر به طرف طلوع و غروب ستاره ی«جَدی» و طلوع و غروب ستاره «سرطان» باز می شود. [/FONT]
[FONT=&]بابِ خور: وقتی آفتاب در اولین درجه از برج «جَدی» (دی ماه) باشد، موقع طلوع ستاره کاملاً با درها روبرو قرار می گیرد و خورشید مستقیماً بر آنها می تابد... بابِ یهودیه: در همان درجه و موقعیت به هنگام «غروب» (نور خورشید بر درها می تابد[/FONT][FONT=&]).[/FONT]
[FONT=&]
زمانی که آفتاب در اولین درجه از برج «سرطان» (تیر ماه) باشد، شعاع آن درست بر بابِ «اسفیج» می تابد و دروازه مقابل درجه طلوع آفتاب می باشد .... و در همان درجه روبروی دروازه «طیره» غروب می کند.] 8).[/FONT]
زمانی که آفتاب در اولین درجه از برج «سرطان» (تیر ماه) باشد، شعاع آن درست بر بابِ «اسفیج» می تابد و دروازه مقابل درجه طلوع آفتاب می باشد .... و در همان درجه روبروی دروازه «طیره» غروب می کند.] 8).[/FONT]
[FONT=&]«مفضل بن سعد مافروخی» در کتاب «محاسن اصفهان» (سده پنجم هجری) ضمن روایتِ ساختِ بارویِ «جِی» (بخش شهریِ اصفهان عهد ساسانی) توسط «آذرشاپوران»، از بنایِ دهی خارج از بارو و دروازه شهر سخن می راند که «آذرشاپوران» در آن آتشکده ای ساخت و ده را بر آن وقف کرد.[/FONT]
[FONT=&]پرسش این است که اگر این همه چهارطاقی در نقاط مختلف ایران بر حاشیه روستاها و راه ها عملکردی تقویمی داشته اند و انقلاب های زمستانی و تابستانی در آنها قابلِ رصد بوده و اخترشماران یا مردمِ آن روزگار برای دانستن زمان دقیقِ آغاز فصل ها به آنها نیاز داشتند، چطور هیچ یک از مورخین و جغرافیانویسان ِ قدیم بر این کاربری ِ تقویمی تأکید و اشاره ای ندارند؟[/FONT]
[FONT=&]شمار فراوانِ چارطاقی های فارس به ویژه مرا همیشه به یادِ این گزارش «ابوالقاسم بن احمد جیهانی» در کتاب «اشکال العالم» (سده ی چهارم هجری) می اندازد که: «آتش خانه ها، بیشتر از شمار و حفظ است، زیرا که در هیچ شهری و قصبه ای نیست که در آن بسیار آتش خانه ها نیست.»[/FONT]
[FONT=&] رصدخانه خورشیدی برای سنجش گردش خورشید و استخراج تقویم و تشخیص روزهای اول هر ماه خورشیدی و انقلاب های تابستانی و زمستانی و اعتدال های بهاری و پاییزی معرفی کرده و این کشف خود را گشاننده راز بسیاری از بناهای باستانی و مجهولات تاریخ علم در ایران و جهان باستان دانسته بود![/FONT]
«اهورامزدا گفت ای زرتشت اسپنتمان تو نباید که عهد و پیمان بشکنی
چه آن عهدی که تو با یک دروغ پرست بستی و
نه آن عهدی که با یک راستی پرست بستی
چه معاهده با هر دو درست است خواه یکتاپرست خواه مشرک»
مهریشت فقره 2
چه آن عهدی که تو با یک دروغ پرست بستی و
نه آن عهدی که با یک راستی پرست بستی
چه معاهده با هر دو درست است خواه یکتاپرست خواه مشرک»
مهریشت فقره 2