10-16-2008, 11:07 PM
باشه! پس با ساختارهای ادبیات و هنر به قوانین دست پیدا میکنیم! میلیاردها دلار پول و اینهمه زحمت برای این نیست که کلارک چیزی بنویسه و از جایی بالاخره حرفاش سردربیاره. همین الان که نشستی داری از اینترنت استفاده میکنی داری از علم استفاده میبری. این داستانه؟ مهم اینه که بدونی اصلاً علم چیه و کاربردهاش کجان. حرف عجیبی میزنی. من توضیح کامل دادم. اگر فیزیک نادرسته الان چطور معلق نیستی؟ مکانیک غلطه؟ هر روز باهاش زندگی میکنی. متوجه تشدی این مثالها رو که زدم. اگه بگیم علم غلطه و روزی ممکنه چیزهایی نقض بشه که اصلاً تا الان علم نداشتیم. فناوری وجود نداشت!!؟توو غار نشسته بودیم یقول دوقول بازی میکردیم! صنعت رو ادبیات به اینجا رسوند؟ چون دیدگاه علمی نداری تصور میکنی علطه و ممکنه مثلاً مترو هواپیما فضاپیما یا امثال اینها هم دود بشن انگار نبودن چون به این نتیجه رسیدم قوانین نیوتن برای برخی موارد حاکم نیستند. پس الان که من و توداریم از نتایج فوانین ماکسول استفاده میکنیم یا از کوانتم همش خوابه؟ داری راجع به چیزی غیر از علم صحبت میکنی. از هوگو بگو، کیهانشناسی فیزیکه! کسی نشسته نقاشی کنه بگه اینم کیهان به نظریه نهایی نزدیک شدیم. واضحتر از این توضیح بدم؟ از قوانین نیوتن داری استفاده میکنی. چطور میتونه علط باشه؟ بطلمیوس ارتباطی با علم نداره. آراء فلسفی داشته. قدیم همه طبیعیدان بودند. فقط با اسطورهها و تخیل داستانسرایی میکردند. برای همین گفتم مطالعهی علم تا الان مهمه. چون بدونی چه اتفاقی افتاده. کنجکاوی بشر در علوم طبیعی چیز دیگهاست، خیالپردازی غیر علمی چیز دیگه.
بین اینها باید تفکیک قائل شد. مثال زدم. اگر ژول ورن مطلبی مینویسه و سالها بعد به انجام میرسه، ناشی از جملات کتاب نیست که ناگهان جوهرها تبدیل به فناوری بشن. سؤال بی پاسخ به قانون طبیعت ربطی نداره. به دانش و ذهنیت و هزینه و تلاش ارتباط داره. ما علم رو بگذاریم کنار و روش کار نکنیم که ممکنه کشفهای جدیدی انجام بشه.
شما کاری به قوانین فیزیک اصلاً نداشته باش. بحث ما برای همین بخشه و دیدگاههای ما. اگر فکر میکنی با ادبیات، الهیات یا امثال اینها به جایی میشه رسید حتما زود به نتیجه میرسی. ولی با علم نه! بشر با کنجکاوی زنده است. در الهیات و فلسفه جوابها از اول معلوم بوده. بنابراین نیازی نیست اصلاً فکر کنی به اینکه چی میگذره! چون وارد حیطهی علمی میشی. به اینجا که نمیدونم پس میرم دنبالش. هر روز کاملتر میشه.
من مثال ساده میزنم که بگم در بطن فیزیک همچین هم که فکر میکنی چیزی غلط نیست.ناکامله. عجله داری آدرس رو دادم. ادبیات، فلسفهی انسانی و هنر و الهیات.
بین اینها باید تفکیک قائل شد. مثال زدم. اگر ژول ورن مطلبی مینویسه و سالها بعد به انجام میرسه، ناشی از جملات کتاب نیست که ناگهان جوهرها تبدیل به فناوری بشن. سؤال بی پاسخ به قانون طبیعت ربطی نداره. به دانش و ذهنیت و هزینه و تلاش ارتباط داره. ما علم رو بگذاریم کنار و روش کار نکنیم که ممکنه کشفهای جدیدی انجام بشه.
شما کاری به قوانین فیزیک اصلاً نداشته باش. بحث ما برای همین بخشه و دیدگاههای ما. اگر فکر میکنی با ادبیات، الهیات یا امثال اینها به جایی میشه رسید حتما زود به نتیجه میرسی. ولی با علم نه! بشر با کنجکاوی زنده است. در الهیات و فلسفه جوابها از اول معلوم بوده. بنابراین نیازی نیست اصلاً فکر کنی به اینکه چی میگذره! چون وارد حیطهی علمی میشی. به اینجا که نمیدونم پس میرم دنبالش. هر روز کاملتر میشه.
من مثال ساده میزنم که بگم در بطن فیزیک همچین هم که فکر میکنی چیزی غلط نیست.ناکامله. عجله داری آدرس رو دادم. ادبیات، فلسفهی انسانی و هنر و الهیات.
Science is a way of trying not to fool yourself. The first principle is that you must not fool yourself, and you are the easiest person to fool. Richard Feynman