09-20-2011, 12:33 PM
افسانه صورت فلکی اکلیل شمالی
اکلیل شمالی، تاجی بود که دیوناسیوس رب النوع شراب و میگساری آن را به آریادنه، دختر مینوس، شاه سرزمین کرت هدیه داده بود.
دیوناسیوس ایزد شراب بود، اما او تنها قدرت سکرآور شراب را نشان نمی داد. او همچنین دارای نفوذ اجتماعی بالا و صاحب کرم بود. در کنار همه این ها وی را عامل ترقی تمدن و نیز وضع کننده قانون می دانستند. او عاشق صلح و آرامشی به اندازه ایزد زراعت و تئاتر بود.
آریادنه ایزد بانوی حاصلخیزی سرزمین کرت بود و اولین ایزد بانوی برجسته از اساطیر یونانی بود که بلافاصله در سرزمین کرت به رسمیت شناخته شد. در مورد کرت باید گفت، که بزرگترین جزیره یونان و پنجمین جزیره بزرگ در دریای مدیترانه است و در آن زمان پدر آریادنه، مینوس، شاه آن سرزمین بود.
مینوس فرزند زئوس و اروپا بود، تمدن کرت قبل از شاه مینوس نیز وجود داشته و مینوس به همراه همسرش پاسفیا پدر آریادنه و تعدادی دیگر از فرزندانش بود.
آریادنه در سرزمین های ناکسوس، دلوس، قبرس و شهر آتن مورد پرستش قرار گرفت این سرزمین ها جزایر کهنی در نزدیکی یونانند رومیان در مقام مقایسه، به او ایزد بانو روشنفکری و آزادگی نیز می گفتند و حتی شاعران رومی او را وابسته به سرزمین کرت می دانستند.
در مکانی نزدیک به کرت، دهلیز پر پیچ و خمی به نام لابیرنت وجود داشت که ددلیوس معمار جزیره کرت ساخته بود و در آن جا هیولای ترسناکی با نیم تنه انسان و نیم تنه گاو زندگی می کرد. در آ« زمان آتن به منظور کنترل قدرت در منطقه باید به کرت خراج می داد و این خراج به این صورت بود که هر ساله هفت مرد جوان و هفت زن جوان به سرزمین کرت فرستاده می شدند تا قربانی هیولا مینتور، نیمه انسان نیمه گاو، باشند.
تسیوس که پادشاه اسطوره ای شهر آتن و پسر آگیوس و آاترا بود که تصمیم گرفت به این جنایت خاتمه دهد. او از نخستین قهرمانان آتن، همچون برساوش، کادمیوس و هرکول به شمار می آید. او به همین منظور داوطلب می شود که یکی از قربانیان باشد و این چهارده برگزیده مرگ، سوار بر کشتی بادبانی با بادبان های مشکی که سمبل سوگواری است، به کرت فرستاده شدند.
وقتی آتنی ها به کرت رسیدند تسیوس ادعا کرد که پسر ایزد دریاها، پوسایدون است. شاه مینوس، پدر آریادنه، از او خواست که ادعای خود را ثابت کند. به این ترتیب که انگشتر طلایی را که او زمانی در اقیانوس انداخته بود دوباره برای او بیاورد.
تسیوس نیز به سمت اقیانوس می رود و نتیجه آن که او چیزی بالاتر از یک موفقیت معمولی به دست می آورد. و نه تنها انگشتر را پیدا می کند، بلکه تاج تتیس مادر آشیل را برای آریادنه دختر شاه کرت می آورد که او بر سر بگذارد.
آریادنه همسر دیوناسیوس بود، اما هنگامی که عاشق تسیوس شد به پیمان سابقش خیانت کرد و شمشیر جادویی را با یک قرقره از نخ به تسیوس داد تا به وسیله آن مینتور، هیولای نیمه انسان نیمه گاو را نابود کند.
تسیوس خود را به دهلیز می رساند و گلوله نخ را باز می کند تا به کمک آن راه برگشت را گم نکند، سپس به سمت مرکز مارپیچی حرکت می کند که مینتور در آن زندگی می کرد.
در یک نسخه دیگر، او طی مبارزه ای تن به تن، شجاعانه با شمشیر ضربه مهلکی به هیولا وارد کرده، او را بی درنگ می کشد. بعد از این واقعه تسیوس با آریادنه ازدواج می کند، اما پس از مدتی در مقابل خواهش های آریادنه برای زندگی در سرزمین دیا یا نکسوس او را ترک می کند و به آتن باز می گردد.
دیوناسیوس هم برای دلداری آریادنه زیبا تاجی به او هدیه می کند که بعد از مرگش این تاج به آسمان می رود تا برای همیشه جاودانه شود و صورت فلکی اکلیل شمالی باشد.
[ATTACH=CONFIG]962[/ATTACH]
افسانه بعدی -> اکلیل جنوبی
اکلیل شمالی، تاجی بود که دیوناسیوس رب النوع شراب و میگساری آن را به آریادنه، دختر مینوس، شاه سرزمین کرت هدیه داده بود.
دیوناسیوس ایزد شراب بود، اما او تنها قدرت سکرآور شراب را نشان نمی داد. او همچنین دارای نفوذ اجتماعی بالا و صاحب کرم بود. در کنار همه این ها وی را عامل ترقی تمدن و نیز وضع کننده قانون می دانستند. او عاشق صلح و آرامشی به اندازه ایزد زراعت و تئاتر بود.
آریادنه ایزد بانوی حاصلخیزی سرزمین کرت بود و اولین ایزد بانوی برجسته از اساطیر یونانی بود که بلافاصله در سرزمین کرت به رسمیت شناخته شد. در مورد کرت باید گفت، که بزرگترین جزیره یونان و پنجمین جزیره بزرگ در دریای مدیترانه است و در آن زمان پدر آریادنه، مینوس، شاه آن سرزمین بود.
مینوس فرزند زئوس و اروپا بود، تمدن کرت قبل از شاه مینوس نیز وجود داشته و مینوس به همراه همسرش پاسفیا پدر آریادنه و تعدادی دیگر از فرزندانش بود.
آریادنه در سرزمین های ناکسوس، دلوس، قبرس و شهر آتن مورد پرستش قرار گرفت این سرزمین ها جزایر کهنی در نزدیکی یونانند رومیان در مقام مقایسه، به او ایزد بانو روشنفکری و آزادگی نیز می گفتند و حتی شاعران رومی او را وابسته به سرزمین کرت می دانستند.
در مکانی نزدیک به کرت، دهلیز پر پیچ و خمی به نام لابیرنت وجود داشت که ددلیوس معمار جزیره کرت ساخته بود و در آن جا هیولای ترسناکی با نیم تنه انسان و نیم تنه گاو زندگی می کرد. در آ« زمان آتن به منظور کنترل قدرت در منطقه باید به کرت خراج می داد و این خراج به این صورت بود که هر ساله هفت مرد جوان و هفت زن جوان به سرزمین کرت فرستاده می شدند تا قربانی هیولا مینتور، نیمه انسان نیمه گاو، باشند.
تسیوس که پادشاه اسطوره ای شهر آتن و پسر آگیوس و آاترا بود که تصمیم گرفت به این جنایت خاتمه دهد. او از نخستین قهرمانان آتن، همچون برساوش، کادمیوس و هرکول به شمار می آید. او به همین منظور داوطلب می شود که یکی از قربانیان باشد و این چهارده برگزیده مرگ، سوار بر کشتی بادبانی با بادبان های مشکی که سمبل سوگواری است، به کرت فرستاده شدند.
وقتی آتنی ها به کرت رسیدند تسیوس ادعا کرد که پسر ایزد دریاها، پوسایدون است. شاه مینوس، پدر آریادنه، از او خواست که ادعای خود را ثابت کند. به این ترتیب که انگشتر طلایی را که او زمانی در اقیانوس انداخته بود دوباره برای او بیاورد.
تسیوس نیز به سمت اقیانوس می رود و نتیجه آن که او چیزی بالاتر از یک موفقیت معمولی به دست می آورد. و نه تنها انگشتر را پیدا می کند، بلکه تاج تتیس مادر آشیل را برای آریادنه دختر شاه کرت می آورد که او بر سر بگذارد.
آریادنه همسر دیوناسیوس بود، اما هنگامی که عاشق تسیوس شد به پیمان سابقش خیانت کرد و شمشیر جادویی را با یک قرقره از نخ به تسیوس داد تا به وسیله آن مینتور، هیولای نیمه انسان نیمه گاو را نابود کند.
تسیوس خود را به دهلیز می رساند و گلوله نخ را باز می کند تا به کمک آن راه برگشت را گم نکند، سپس به سمت مرکز مارپیچی حرکت می کند که مینتور در آن زندگی می کرد.
در یک نسخه دیگر، او طی مبارزه ای تن به تن، شجاعانه با شمشیر ضربه مهلکی به هیولا وارد کرده، او را بی درنگ می کشد. بعد از این واقعه تسیوس با آریادنه ازدواج می کند، اما پس از مدتی در مقابل خواهش های آریادنه برای زندگی در سرزمین دیا یا نکسوس او را ترک می کند و به آتن باز می گردد.
دیوناسیوس هم برای دلداری آریادنه زیبا تاجی به او هدیه می کند که بعد از مرگش این تاج به آسمان می رود تا برای همیشه جاودانه شود و صورت فلکی اکلیل شمالی باشد.
[ATTACH=CONFIG]962[/ATTACH]
افسانه بعدی -> اکلیل جنوبی