08-11-2011, 02:18 PM
خب حالا بریم سر اصل مطلب.
یه شب خواب دیدم تو خونه نشستیم داریم اخبار می بینیم (اخبار کانال 3 ساعت 10) که یدفعه گفتن سنگ بزرگی تا دقایقی دیگر به شهر تهران برخورد می کنه.
بدو بدو رفتم لب پنجره که ببینم چه خبره. مردم هم که این خبر رو شنیده بودن همه از پنجره به اسمون نگاه می کردن که یدفعه یه نور تقریبا نارنجی رنگ تو اسمون دیده شد.( هوا ابری بود برای همین ستاره ها و سیارک مذکور دیده نمیشدن) من که قبل از همه اینو دیده بودم همینطور مات و مبهوت فقط نگاه می کردم. یدفعه یکی از تو کوچه داد زد اوناهاش اونجا رو ببینید. همه مردم توجهشون رفت سمت چیزی که من دیده بودم.( همه اینا تو 2,3 ثانیه اتفاق افتاد) یدفعه صدا کر کننده ای شنیده شد و بعد شهاب سنگ از بین ابر ها در اومد. یه شهاب سنگ خارق العاده بزرگ که تقریبا یک دهم شهر تهران قطر داشت و به سمت شرق تهران (تهرانپارس رفت) و به محض برخوردش با زمین نور خیره کننده ای همه جا رو فرا گرفت. همه جا یدفعه سفید شد. عین انفجار های اتمی. از شدت نور چشما دیگه هیچ جا رو نمی تونستن ببینن.
بعد از برخورد موج انفجار شهر تهران رو مثل یه شهر لوگویی تیکه تیکه می کرد و به سمت ما میومد. من بدو بدو رفتم تو اتاق حال و خم شدم و دستامو رو گوشام گذاشتم.
یدفعه همه جا سفید شد. انگار فیلم تموم شده بود. ولی بعد از چند ثانیه دو باره چشمامو باز کردم. دیدم همه جا خراب شده و من زیر اوارم (که البته خیلی زیاد نبود و براحتی از زیرش بیرون اومدم) وقتی بیرون اومدم دیدم که تا چشم کار میکنه خرابیه و من. منظره تهران از بین رفته واقعا عجیب بود. دقیقا عین تمدن های از بین رفته تو فیلما که یه کاشف دو باره پیداشون می کنه. شهری که تا دیشب میلیون ها نفر جمعیت داشت حالا تبدیل به یه شهر تاریخی متروکه شده بود. چند دقیقه همینطوری گذشت تا بالاخره چند نفر دیگه از زیر اوار بیان بیرون.
حالا ما بودیم و اینده...
Copyright © 2011 v Regulus , Inc. All rights reserved.
یه شب خواب دیدم تو خونه نشستیم داریم اخبار می بینیم (اخبار کانال 3 ساعت 10) که یدفعه گفتن سنگ بزرگی تا دقایقی دیگر به شهر تهران برخورد می کنه.
بدو بدو رفتم لب پنجره که ببینم چه خبره. مردم هم که این خبر رو شنیده بودن همه از پنجره به اسمون نگاه می کردن که یدفعه یه نور تقریبا نارنجی رنگ تو اسمون دیده شد.( هوا ابری بود برای همین ستاره ها و سیارک مذکور دیده نمیشدن) من که قبل از همه اینو دیده بودم همینطور مات و مبهوت فقط نگاه می کردم. یدفعه یکی از تو کوچه داد زد اوناهاش اونجا رو ببینید. همه مردم توجهشون رفت سمت چیزی که من دیده بودم.( همه اینا تو 2,3 ثانیه اتفاق افتاد) یدفعه صدا کر کننده ای شنیده شد و بعد شهاب سنگ از بین ابر ها در اومد. یه شهاب سنگ خارق العاده بزرگ که تقریبا یک دهم شهر تهران قطر داشت و به سمت شرق تهران (تهرانپارس رفت) و به محض برخوردش با زمین نور خیره کننده ای همه جا رو فرا گرفت. همه جا یدفعه سفید شد. عین انفجار های اتمی. از شدت نور چشما دیگه هیچ جا رو نمی تونستن ببینن.
بعد از برخورد موج انفجار شهر تهران رو مثل یه شهر لوگویی تیکه تیکه می کرد و به سمت ما میومد. من بدو بدو رفتم تو اتاق حال و خم شدم و دستامو رو گوشام گذاشتم.
یدفعه همه جا سفید شد. انگار فیلم تموم شده بود. ولی بعد از چند ثانیه دو باره چشمامو باز کردم. دیدم همه جا خراب شده و من زیر اوارم (که البته خیلی زیاد نبود و براحتی از زیرش بیرون اومدم) وقتی بیرون اومدم دیدم که تا چشم کار میکنه خرابیه و من. منظره تهران از بین رفته واقعا عجیب بود. دقیقا عین تمدن های از بین رفته تو فیلما که یه کاشف دو باره پیداشون می کنه. شهری که تا دیشب میلیون ها نفر جمعیت داشت حالا تبدیل به یه شهر تاریخی متروکه شده بود. چند دقیقه همینطوری گذشت تا بالاخره چند نفر دیگه از زیر اوار بیان بیرون.
حالا ما بودیم و اینده...
Copyright © 2011 v Regulus , Inc. All rights reserved.