08-05-2011, 10:32 AM
افسانه صورت فلکی کژدم – عقرب
در میان صورت فلکی دایره البروج، عقرب به واقع جالب است، زیرا که این برج شباهت زیادی به یک عقرب دارد، البته بدن آن شاید چندان واضح نباشد. بنابر اسطوره های یونانی این همان عقربی است که الهه هرا برای کشتن شکارچی اسطوره ها فرستاده بود و علاوه بر آن او با آمدنش ناخوشی و رنج را به زمین آورد.
اگرچه شکارچی و عقرب هر دو در این اسطوره ظاهر شده اند و در کنار یکدیگر نقش بازی می کنند، اما در آسمان شب، برج شکارچی تقریبا در جهت مخالف برج عقرب قرار دارد. گویا این دوری نشانه هشدار پیش بینانه برای ممانعت از ادامه جنگ است. چرا که هرگاه عقرب در افق ظاهر می شود شکارچی از سمت دیگر شروع به غروب کردن می نماید. در نسخه دیگری آمده است که آرتمیس الهه ماه و شکار که خواهر دوقلوی آپولون نیز است با عشق و توجه خود به شکارچی موجب حسادت برادرش آپولون شد، به این تریب با شدت گرفتن حسادت آپولون، وی عقرب را به قصد کشتن شکارچی فرستاد، البته شکارچی خود نیز حرمت عشق این پاک دامن شجاع را ندانست و گویا با خیانت خود آرتمیس را خشمگین کرد. آپولون نیز بعدا برای معذرت خواهی و دلداری آرتمیس تصویر شکارچی را در آسمان شب قرار دادو به پاس خدمت عقرب، او را نیز چون نقش زیبایی در سمت دیگر آسمان جای داد.
در نسخه بعدی نیز عقرب در افسانه فایتون، پسر میرای هلیوس، ایزد خورشید ظاهر گشته است. فایتون برای این که تنها برای یک روز بتواند ارابه پدرش را که مخصوص حمل خورشید بود براند، از او اجازه گرفت. اما از اقبال بد، عقرب نامیرا سر راه او ظاهر گشت و همین امر سبب از دست دادن کنترل کالسکه فایتون شد، چرا که اسبان از عقرب غول پیکر نامیرا که نیشش را برای ضربه زدن به آن ها بلند کرده بود به شدت وحشت زده شده بودند.
به این ترتیب جوان بی تجربه کنترل ارابه را از دست می دهد و آماده به وجود آوردن فاجعه ای می گردد، زیرا ارابه خورشید در دست او بود، اما در نهایت، زئوس بزرگ ایزدان برای خاتمه دادن به این دیوانگی یک آذرخش از سلاح مخصوصش به سوی او پرتاب کرد. تا جلوی فاجعه گرفته شود. سپس زئوس عقرب را چون موجودی مقدس در آسمان نهاد.
افسانه بعدی -> قنطورس
در میان صورت فلکی دایره البروج، عقرب به واقع جالب است، زیرا که این برج شباهت زیادی به یک عقرب دارد، البته بدن آن شاید چندان واضح نباشد. بنابر اسطوره های یونانی این همان عقربی است که الهه هرا برای کشتن شکارچی اسطوره ها فرستاده بود و علاوه بر آن او با آمدنش ناخوشی و رنج را به زمین آورد.
اگرچه شکارچی و عقرب هر دو در این اسطوره ظاهر شده اند و در کنار یکدیگر نقش بازی می کنند، اما در آسمان شب، برج شکارچی تقریبا در جهت مخالف برج عقرب قرار دارد. گویا این دوری نشانه هشدار پیش بینانه برای ممانعت از ادامه جنگ است. چرا که هرگاه عقرب در افق ظاهر می شود شکارچی از سمت دیگر شروع به غروب کردن می نماید. در نسخه دیگری آمده است که آرتمیس الهه ماه و شکار که خواهر دوقلوی آپولون نیز است با عشق و توجه خود به شکارچی موجب حسادت برادرش آپولون شد، به این تریب با شدت گرفتن حسادت آپولون، وی عقرب را به قصد کشتن شکارچی فرستاد، البته شکارچی خود نیز حرمت عشق این پاک دامن شجاع را ندانست و گویا با خیانت خود آرتمیس را خشمگین کرد. آپولون نیز بعدا برای معذرت خواهی و دلداری آرتمیس تصویر شکارچی را در آسمان شب قرار دادو به پاس خدمت عقرب، او را نیز چون نقش زیبایی در سمت دیگر آسمان جای داد.
در نسخه بعدی نیز عقرب در افسانه فایتون، پسر میرای هلیوس، ایزد خورشید ظاهر گشته است. فایتون برای این که تنها برای یک روز بتواند ارابه پدرش را که مخصوص حمل خورشید بود براند، از او اجازه گرفت. اما از اقبال بد، عقرب نامیرا سر راه او ظاهر گشت و همین امر سبب از دست دادن کنترل کالسکه فایتون شد، چرا که اسبان از عقرب غول پیکر نامیرا که نیشش را برای ضربه زدن به آن ها بلند کرده بود به شدت وحشت زده شده بودند.
به این ترتیب جوان بی تجربه کنترل ارابه را از دست می دهد و آماده به وجود آوردن فاجعه ای می گردد، زیرا ارابه خورشید در دست او بود، اما در نهایت، زئوس بزرگ ایزدان برای خاتمه دادن به این دیوانگی یک آذرخش از سلاح مخصوصش به سوی او پرتاب کرد. تا جلوی فاجعه گرفته شود. سپس زئوس عقرب را چون موجودی مقدس در آسمان نهاد.
افسانه بعدی -> قنطورس