07-21-2011, 12:10 AM
افسانه صورت فلکی ارابه ران، ممسک، العنان
پیش از عهد کلاسیک، این نقش آسمانی راننده یک ارابه چهار اسبی شناخته شده بود؛ به طوری که اگر با تمام ستارگانش حتی کم فروغ ترین آن ها مشاهده گردد، شباهت زیادی به یک ارابه ران پیدا می کند. اگرچه این ارابه ران به چوپان نیز شباهت دارد.
تمدنهای دیگری از جمله بابلیان و رومیان براین باورند که در این صورت فلکی، هدایت کننده یک ارابه چهار اسبی دیده می شود.
رومیان هویت این نقش آسمانی را همان اریختونیوس می دانستند که پسر لایق خدای آتش و آهنگری، یعنی هفائستوس و همسرش آتنا ایزد بانوی عقل و زیبایی بود. او کسی بود که ارابه چهار اسبی را اختراع کرد. اما بنابر نسخه ای دیگر در باورهای یونان باستان، ارابه پادشاهی مهربان، خدای صنعتگران و حامی آهنگران است. آن ها این نقش آسمانی را همان هفائستوس، پسر لنگ هرا، می پندارند. در واقع، این همان پسری است که هرا خود به تنهایی و بدون نیاز به زئوس او را به دنیا آورده است.
کاجرا این گونه است که پس از آن که آتنا به سان یک اندیشه از سر زئوس شکوفه زد و متولد گشت، هرا نیز از سر حسادت به این فکر افتاد که پسری را بدون زئوس به وجود بیاورد.
هفائستوس، خدای آتش و حامی هنرمندانی بود که با فلز و آهن کار می کرد. او در صندوق پرورش می یافت تا هنگامی که بزرگ شد و مارها نگهبانش بودند. ظاهرا یک مرتبه که بین هرا و زئوس نزاعی در گرفته بود، او به دفاع از مادر برخاست و زئوس نیز از شدت خشم او را از بلندای کوه المپ به زمین پرتاب کرد.
و همین اتفاق باعث شد تا هفائستوس فلج گردد و چون دیگر قادر به راه رفتن نبود برای طی مسافتهای طولانی ارابه را اختراع کرد. او تنها خدایی است که به صورت فیزیکی زشت است. او زرگر و سلاح ساز خدایان بود. او از آتشفشان به جای کوره استفاده می کرد. بسیار مهربان و صلح جو بودو ارابه ران، همیشه افساری در دست و یک بز و دو بزغاله به همراه داشت و پس از مرگش، هرا او را به همراه ارابه چهار اسبی اش همچون شاهزاده ای در آسمان نهاد. آتنی ها نیز برای این ایزد مهربان پرستشگاهی در وسط بازار آهنگران ساختند.
پیش از عهد کلاسیک، این نقش آسمانی راننده یک ارابه چهار اسبی شناخته شده بود؛ به طوری که اگر با تمام ستارگانش حتی کم فروغ ترین آن ها مشاهده گردد، شباهت زیادی به یک ارابه ران پیدا می کند. اگرچه این ارابه ران به چوپان نیز شباهت دارد.
تمدنهای دیگری از جمله بابلیان و رومیان براین باورند که در این صورت فلکی، هدایت کننده یک ارابه چهار اسبی دیده می شود.
رومیان هویت این نقش آسمانی را همان اریختونیوس می دانستند که پسر لایق خدای آتش و آهنگری، یعنی هفائستوس و همسرش آتنا ایزد بانوی عقل و زیبایی بود. او کسی بود که ارابه چهار اسبی را اختراع کرد. اما بنابر نسخه ای دیگر در باورهای یونان باستان، ارابه پادشاهی مهربان، خدای صنعتگران و حامی آهنگران است. آن ها این نقش آسمانی را همان هفائستوس، پسر لنگ هرا، می پندارند. در واقع، این همان پسری است که هرا خود به تنهایی و بدون نیاز به زئوس او را به دنیا آورده است.
کاجرا این گونه است که پس از آن که آتنا به سان یک اندیشه از سر زئوس شکوفه زد و متولد گشت، هرا نیز از سر حسادت به این فکر افتاد که پسری را بدون زئوس به وجود بیاورد.
هفائستوس، خدای آتش و حامی هنرمندانی بود که با فلز و آهن کار می کرد. او در صندوق پرورش می یافت تا هنگامی که بزرگ شد و مارها نگهبانش بودند. ظاهرا یک مرتبه که بین هرا و زئوس نزاعی در گرفته بود، او به دفاع از مادر برخاست و زئوس نیز از شدت خشم او را از بلندای کوه المپ به زمین پرتاب کرد.
و همین اتفاق باعث شد تا هفائستوس فلج گردد و چون دیگر قادر به راه رفتن نبود برای طی مسافتهای طولانی ارابه را اختراع کرد. او تنها خدایی است که به صورت فیزیکی زشت است. او زرگر و سلاح ساز خدایان بود. او از آتشفشان به جای کوره استفاده می کرد. بسیار مهربان و صلح جو بودو ارابه ران، همیشه افساری در دست و یک بز و دو بزغاله به همراه داشت و پس از مرگش، هرا او را به همراه ارابه چهار اسبی اش همچون شاهزاده ای در آسمان نهاد. آتنی ها نیز برای این ایزد مهربان پرستشگاهی در وسط بازار آهنگران ساختند.