04-22-2008, 10:22 AM
1-متغیر های قیفاووسی
می توان گفت که متغیر های قیفاووسی مهم ترین ستارگان تپنده ای هستند که تغییر پذیری زیاد و واضح تری را نشان می دهند.آنها نام خود را از ستاره دلتا قیفاووس گرفته اند،رده ای از اجرام آسمانی را در بر میگیرند که در نوار ناپایداری نمودار رنگ-قدر،بالاتر از قدر مطلق حدود1- است.اکثریت ستارگانی که در این بخش یافت می شوند متغیر های قیفاووسی هستند از این رو هر ستاره به اندازه کافی پر جرم است که در بخش نورانی نمودار رنگ-قدر جای می گیرد.سر انجام از نوار ناپایداری گذر خواهد کرد و دست کم در دوره ای کوتاه پس از رشته اصلی،به متغیر قیفاووسی تبدیل می شود.به موازات تغییر نورانی قیفاووسی،سرعت شعاعی آن نیز در طول چرخه و درست در دوره تناوب تغییر می کند.
هنگامی که ستاره اندازه متوسطی دارد،سرعتش حد اکثر است و هنگامی که اندازه ستاره ماکزیمم یا مینیمم است سرعت به صفر می رسد .هنگامی که ستاره منقبض می شود انتقال به طرف قرمز زیاد ان حاکی از این است که قسمت اعظم سطح ستاره که از زمین دیده می شود،در حال دور شدن است.با رسیدن ستاره به اندازه مینیمم انتقال به طرف قرمز در آن دیده نمی شودزیرا در چنین نقطه ای،حرکت جوّ ستاره نسبت به مرکز آن متوقف می شود.در این موضع ستاره به نورانیت مینیمم نزدیک می شود،پس از این حالت ستاره انبساط خود را آغاز می کند و انتقال به طرف آبی از خود نشان میدهد.
سر انجام گرانش انبساط را متوقف می سازد و این در حالتی است که ستاره، به اندازه و نورانیت ماکزیمم خود رسیده است.دوباره در این نقطه،سرعت ستاره نسبت به مرکز آن صفر می شود و دیگر انتقالی حاکی از سرعت شعاعی ستاره به چشم نمی خورد.به مواضات انقباض مجدد ستاره،انتقال به طرف قرمز و کاهش نورانیت ظاهر شده و چرخه تکرار می شود.
جالب است بگویم،یک ستاره آشنا نیز نمونه ای از یک متغیر قیفاووسی است،ستاره قطبی یا ستاره شمال .اما تغییر آن اندک است که با چشم غیر مصلح محسوس نیست.در صورتی که تغییرات دلتا قیفاووس با دوربین های دوچشمی آشکار است.
می توان گفت که متغیر های قیفاووسی مهم ترین ستارگان تپنده ای هستند که تغییر پذیری زیاد و واضح تری را نشان می دهند.آنها نام خود را از ستاره دلتا قیفاووس گرفته اند،رده ای از اجرام آسمانی را در بر میگیرند که در نوار ناپایداری نمودار رنگ-قدر،بالاتر از قدر مطلق حدود1- است.اکثریت ستارگانی که در این بخش یافت می شوند متغیر های قیفاووسی هستند از این رو هر ستاره به اندازه کافی پر جرم است که در بخش نورانی نمودار رنگ-قدر جای می گیرد.سر انجام از نوار ناپایداری گذر خواهد کرد و دست کم در دوره ای کوتاه پس از رشته اصلی،به متغیر قیفاووسی تبدیل می شود.به موازات تغییر نورانی قیفاووسی،سرعت شعاعی آن نیز در طول چرخه و درست در دوره تناوب تغییر می کند.
هنگامی که ستاره اندازه متوسطی دارد،سرعتش حد اکثر است و هنگامی که اندازه ستاره ماکزیمم یا مینیمم است سرعت به صفر می رسد .هنگامی که ستاره منقبض می شود انتقال به طرف قرمز زیاد ان حاکی از این است که قسمت اعظم سطح ستاره که از زمین دیده می شود،در حال دور شدن است.با رسیدن ستاره به اندازه مینیمم انتقال به طرف قرمز در آن دیده نمی شودزیرا در چنین نقطه ای،حرکت جوّ ستاره نسبت به مرکز آن متوقف می شود.در این موضع ستاره به نورانیت مینیمم نزدیک می شود،پس از این حالت ستاره انبساط خود را آغاز می کند و انتقال به طرف آبی از خود نشان میدهد.
سر انجام گرانش انبساط را متوقف می سازد و این در حالتی است که ستاره، به اندازه و نورانیت ماکزیمم خود رسیده است.دوباره در این نقطه،سرعت ستاره نسبت به مرکز آن صفر می شود و دیگر انتقالی حاکی از سرعت شعاعی ستاره به چشم نمی خورد.به مواضات انقباض مجدد ستاره،انتقال به طرف قرمز و کاهش نورانیت ظاهر شده و چرخه تکرار می شود.
جالب است بگویم،یک ستاره آشنا نیز نمونه ای از یک متغیر قیفاووسی است،ستاره قطبی یا ستاره شمال .اما تغییر آن اندک است که با چشم غیر مصلح محسوس نیست.در صورتی که تغییرات دلتا قیفاووس با دوربین های دوچشمی آشکار است.
دوشنبه , 18 مهر 1384.گاهی یه تاریخ آدمو پر انرژی تر میکنه.منو استروتاک