05-31-2011, 08:35 PM
من اینجا یه داستان درباره یوفوها از تخیلات خودم بگم که جنبه علمی نداره:هزاران سال پیش یوفوها به کره زمین امدند انها تعدادی میمون را نیمه هوشمند کردن و رهبر انها با داشتن این تکنولوژی دچار غرور شد تا اینکه خداوند حضرت ادم را خلق کرد و جبرئیل امین را امر کرد که به رهبر یوفو ها بگه که اونو سجده کنه (در اصل خدا میخواسته بگه شما بسیار ضعیفین و باید سر تعظیم فرود بیارین و دچار غرور نشین)-رهبر یوفو ها با دیدن خلقت جدید ان را مسخره کرد و گفت فاصله من با او زیاد است -و خداوند او و گروهش را لعنت کرد و رهبر انها از خدا خواست بخاطر عبادات او و پیروانش به او تا قیامت مهلت دهد تا انسان را گمراه کند و ثابت کند خلقت جدید نمی توانند خدا را پرستش کنند و خدا به او اجازه داد اما محدودیت هایی هم برای او قایل شد (مثلا نتونه ادمهای پاک و با خدا رو بکشه و ..)اونا می دونستند که نمی توانند تک تک مردم را گمراه کنند چون گروهشون زود لو میرفت پس عده خاصی را در هر عصر انتخاب میکردن و با توجه به قابلیتهای انها ازشون استفاده میکردن و چند تایی هم فقط واسه پنهان کردن اهداف شومشون سرگرم می کردن اما بعضی سوژه های قابل استفاده پیدا میکردن مثل فروید -لنین و کسانی که بت پرستی و امون پرستی فراماسونی و هزاران خرافات و مسلک انحرافی ساختن همه اینها از یوفوهای بد کمک میگرفتند البته همه یوفوها بد نیستن ولی همه پایبند به این اصل هستند نباید بطور گسترده با انسانها رابطه داشته باشن و این را خداوند مقدر کرده یوفوهای خوب دنبال کارهای تحقیقاتی اند اونا حتی انسانها را می دزدند و از مغزشون اونا رو تخلیه اطلاعاتی میکنن و بدن اونا رو بررسی میکنن و مواردی دیگر (با تخلیه اطلاعات مغزشون میتونن زبان محاوره ای این مردم را بفهمند )بعد مدتی که پیش ائنا بودن رو از حافظشون پاک می کنن بعد دوران روشن تاریخ بشر شروع شد و افراد صالح زمام امور را در دست گرفتن و دیگه مثل ماسونهای الان وجود اونا رو تکذیب نمیکردن (با اینکه خودشون با اونا ارتباط داشتن) و دست یوفوهای بد رو شد و من امید وارم یه روزی افراد مومن در زمین انقدر پیشرفت کنن که به سیاره یوفو ها برن و یوفو های بد را به سزای اعمال کثیف چند هزار سالشون برسونن -شما هم اگه داستان ایجوری تو ذهنتونه بنویسین هرچند موضوع از ستاره شناسی خیلی فاصله گرفت منو ببخشین