07-01-2010, 09:49 AM
rezash نوشته: یه خاطره عجیب:چند شب قبل نزدیک صبح داشتم ستاره دنباله دار مکنات رو رصد میکردم و هی با خودم غرغر میکردم که چرا این ستاره دنباله نداره.(البته شاید با ابزار رصدی قوی داشته باشه)اینم بگم که این رصد رو اکثرا صبح زود انجام میدادم.یدفعه تو همون زمان که غرغر میکردم دنبالشو دیدم وخوشحال شدم.با تلسکوپ نگاه کردم خبری از دنباله نبود.ولی با چشم برهنه میتونستم به اندازه 5 تا 6 برابر خودش دنبالشو ببینم.همش حواسم به این ستاره بود(تقریبا 3تا4 دقیقه)تو این احوال بودم که یهو برگشتم دیدم 2 تا ستاره دنباله دار اونسمت اسمون در حرکتند .بالای سرم رو نگاه کردم دیدم همه اسمون پر از ستاره دنباله داره.داشتم از ترس سکته میکردم وا قعا چند لحظه حالم بد شد. قدم از قدم بر نمیداشتم.یکم که گذشت و حالم بهتر شد گفتم شاید چشام مشکلی پیدا کرده.یکم چشامو مالیدم این چشمو گرفتم اون چشمو گرفتم دیدم فرقی نمیکنه و این چیزها دارم میبینم.سریع وسایلم رو برداشتم ورفتم خونه(از پشت بوم).الان که فکر میکنم میگم شاید دیدم مشکل پیدا کرده بوده یا مشکل دیگه ای که من نمیدونم ولی واقعا خیلی ترسناک وخیلی زیبا بود.من که غافلگیر شدم.
شاید اون موقع شهاب باران بوده و تو خبر نداشتی؟ :wink:
این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود هر که فکرت نکند ، نقش بُوَد بر دیوار
«بوستان سعدی»
حسین ابراهیمی
«بوستان سعدی»
حسین ابراهیمی