هشت موضوع شگفت انگيز از زندگي آلبرت انيشتن
#1
هشت موضوع شگفت انگيز از زندگي آلبرت انيشتن

هشت موضوع شگفت انگيز از زندگي آلبرت انيشتن، كه شما هيچ گاه آنان را نمي دانستيد. بله،همگي ما مي دانيم كه انيشتن اين فرمول [e=mc2] را كشف كرد. اما واقعيت آن است كه چيز هاي كمي در مورد زندگي خصوصي اش مي دانيم،خودتان را بااين هشت مورد،شگفت زده كنيد!

1 - اوبا سر بزرگ متولد شد

وقتي انيشتن به دنيا آمد او خيلي چاق بود و سرش خيلي بزرگ تا آنجايي كه مادر وي تصور مي كرد، فرزندش ناقص است،اما او بعد از چند ماه سر و بدن او به اندازه هاي طبيعي بازگشت.

2 - حافظه اش به خوبي آنچه تصور مي شود، نبود

مطمئنا انيشتن مي توانسته كتابهاي مملو از فرمول و قوانين را حفظ كند،اما براي به ياد آوري چيز هاي معمولي واقعا حافظه ضعيفي داشته است. او يكي از بدترين اشخاص در به ياد آوردن سالروز تولد عزيزان بود و عذر و بهانه اش براي اين فراموشكاري، مختص دانستن آن [تولد ]براي بچه هاي كوچك بود.

3 - او ازداستانهاي علمي-تخيلي متنفر بود

انيشتن از داستانهاي تخيلي بيزار بود. زيرا كه احساس مي كرد ،آنها باعث تغيير درك عامه مردم ازعلم مي شوند و در عوض به آنها توهم باطلي از چيز هايي كه حقيقتا نمي توانند اتفاق بيفتند ميدهد.
به بيان او "من هرگزدر مورد آينده فكر نمي كنم،زيراكه آن به زودي مي آيد. به اين دليل او احساس مي كرد كساني كه بطور مثال بشقاب پرنده ها را مي بينند بايد تجربه هايشان را براي خود نگه دارند.

4 - او در آزمون ورودي دانشگاه اش رد شد

درسال 1895 در سن 17 سالگي،انيشتن كه قطعا يكي از بزرگترين نوابغي است،كه تا كنون متولد شده،در آزمون ورودي دانشگاه فدرال پلي تكنيك سوييس رد شد.
در واقع او بخش علوم ورياضيات را پشت سر گذاشت ولي در بخش هاي باقيمانده، مثل تاريخ و جغرافي رد شد.وقتي كه بعدها از او در اين رابطه سوال شد؛ او گفت:آنها بي نهايت كسل كننده بودند، و او تمايلي براي پاسخ دادن به اين سوالات را در خود آحساس نمي كرد.

5 - علاقه اي به پوشيدن جوراب نداشت

انيشتن در سنين جواني يافته بود كه شصت پا باعث ايجاد سوراخ در جوراب مي شود.سپس تصميم گرفت كه ديگر جوراب به پا نكند و اين عادت تا زمان مرگش ادامه داشت.
علاوه بر اين او هرگز براي خوشايند و عدم خوشايند ديگران لباس نمي پوشيد، او عقيده داشت يا مردم اورا مي شناسند و يا نمي شناسند.پس اين مورد قبول واقع شدن[آن هم از روي پوشش] چه اهميتي ميتواند داشته باشد؟

6 - او فقط يكبار رانندگي كرد

انيشتن براي رفتن به سخنراني ها و تدريس در دانشگاه، از راننده مورد اطمينان اش كمك مي گرفت. راننده وي نه تنها ماشين اورا هدايت مي كرد، بلكه هميشه در طول سخنراني ها در ميان،شنوندگان حضور داشت.
انيشتن، سخنراني مخصوص به خود را انجام مي داد و بيشتر اوقات راننده اش، بطور دقيقي آنها را حفظ مي كرد.
يك روز انيشتن در حالي كه در راه دانشگاه بود، باصداي بلند در ماشين پرسيد:چه كسي احساس خستگي مي كند؟
راننده اش پيشنهاد داد كه آنها جايشان را عوض كنند و او جاي انيشتن سخنراني كند،سپس انيشتن بعنوان راننده او را به خانه بازگرداند.
عدم شباهت آنها مسئله خاصي نبود.انيشتن تنها در يك دانشگاه استاد بود، و در دانشگاهي كه وقتي براي سخنراني داشت، كسي او را نمي شناخت و طبعا نمي توانست او را از راننده اصلي تمييز دهد.
او قبول كرد، اماكمي ترديد در مورد اينكه اگر پس از سخنراني سوالات سختي از راننده اش پرسيده شود، او چه پاسخي خواهد داد، در درونش داشت.
به هر حال سخنراني به نحوي عالي انجام شد، ولي تصور انيشتن درست از آب در آمد.دانشجويان در پايان سخنراني انيتشن جعلي شروع به مطرح كردن سوالات خود كردند.
در اين حين راننده باهوش گفت "سوالات بقدري ساده هستند كه حتي راننده من نيز مي تواند به آنها پاسخ گويد"سپس انيشتن از ميان حضار برخواست وبه راحتي به سوالات پاسخ داد،به حدي كه باعث شگفتي حضار شد.

7 - الهام گر او يك قطب نما بود

انيشتن در سنين نوجواني يك قطب نمابه عنوان هديه تولد از پدرش دريافت كرده بود.
وقتي كه او طرز كار قطب نما را مشاهده مي نمود، سعي مي كرد طرز كار آن را درك كند. او بعد از انجام اين كار بسيار شگفت زده شد.بنابر اين تصميم گرفت علت نيروهاي مختلف در طبيعت را درك كند.

8 - راز نهفته در نبوغ او

بعد از مرگ انيشتن در 1955 مغز او توسط توماس تولتز هاروي براي تحقيقات برداشته شد.
اما اينكار بصورت غير قانوني انجام شد. بعدها پسر انيشتن به او اجازه تحقيقات در مورد هوش فوق العاده پدرش را داد.
هاروي تكه هايي از مغز انيشتن را براي دانشمندان مختلف در سراسر جهان فرستاد. از اين مطالعات دريافت مي شود كه مغز انيشتن در مقايسه با ميانگين متوسط انسانها،مقدار بسيار زيادي سلولهاي گليال كه مسئول ساخت اطلاعات هستند داشته است.همچنين مغز انيشتن مقدار كمي چين خوردگي حقيقي موسوم به شيار سيلويوس داشته، كه اين مسئله امكان ارتباط آسان تر سلولهاي عصبي را بايكديگر فراهم مي سازد.
علاوه بر اينها مغز او داراي تراكم و چگالي زيادي بوده است و همينطور قطعه آهيانه پاييني داراي توانايي همكاري بيشتر با بخش تجزيه و تحليل رياضيات است.
هرکجا هستم باشم-آسمان مال من است!
پاسخ
#2
خیلی جالب بود
بویژه جوراب
پاسخ
#3
ممنون خیلی جالب بود به خودم امیدوار شدم! :wink:
http://www.underiransky.blogfa.com

زیر آسمان ایران
پنجره ای به سوی شگفتی های کیهان


http://lookdeep-skyobjects.blogspot.com
نگاه ژرف
آشنایی با اجرام فهرست های نجومی

**Love & Imagination Can Change The World**
پاسخ
#4
ممنون خیلی جالب بود.ولی منبع... :wink:
قلمروی حکومت من در اسمان است "بتهوون"
پاسخ
#5
ممنون خیلی جالب بود
بر شما باد کشف جهان
the universe yours to discover
پاسخ
#6
منبع:فکر کنم از hupaa.com گرفتم-در ضمن از لطف شما دوستان هم سپاسگزارم Big Grin
هرکجا هستم باشم-آسمان مال من است!
پاسخ
#7
و در مورد نقصان حافظه ایشان:

یادمه یک جایی خوندم که در یک سمینار علمی که انیشتین هم شرکت کرده بود، بحث به مقایسه سرعت نور و صوت می‌رسه و او سرعت انتشار صوت (330m/s) رو بخاط نداشته!

و البته در جواب میگه که من به این چیزا اهمیتی نمی‌دم و این قدرت تجزیه و تحلیل و درک عمیق پدیده‌ها هست که مهمه.

در واقع همین طور هم است. این که نوشتید "مطمئنا انيشتن مي توانسته كتابهاي مملو از فرمول و قوانين را حفظ كند" من موافقش نیستم.
هیچ کس نمیتونه با حفظ کردن طبق طبق فرمولهای مختلف به جایی برسه. بلکه این مسیر ارایه و چرایی ایجاد فرمول و اثبات فرمول و لذتی که در این مسیر کسب میشه هست که خود به خود فرمول‌ها رو ملکه ذهن میکنه و در ذهن برای همیشه ثبت میشه.
حتی در مورد درسهای حفظی تا مسیر صحیح درک و استدلال و تصویر سازی شفاف ذهنی (یه چیزی مشابه ایجاد و ساخت فرمول ریاضی برای اون موضوع در ذهن) برای فرد صورت نگیره، یک ساعت بعد از امتحان فراموش شده رفته پی کارش.

ریاضیات در واقع چیزی جزء ابزار تسهیل فهم ذهنی پدیده‌های فیزیکی نیست و اصلاً برای همین بوجود آمده و ابداع شده است، نه اینکه تازه خودش بخواد بشه سنگ مسیر فهم و ادراک!

اما افسوس که اکثراً به مسیر دوم میفته،

خود انیشتین هم گفته:

"تحصیلات همه آن چیزی است که برای فرد، پس از فراموش کردن آنچه که در مدرسه آموخته است، باقی می‌ماند!"
[SIZE=1][SIZE=1]...And, it was man's job to understand how it worked[/SIZE][/SIZE]
پاسخ
#8
ممنون
آقا اگه میشه کتاب جهانی که من می بینم اثر عمو البرت رو معرفی کنید. قبلا اینو گفته بودم Sad
در مسابقه خواب برتر در وبلاگ زیر شرکت کنید و جایزه نجومی بگیرید:
http://www.rasadroya.blogfa.com
پاسخ
#9
إ إ إ إ منم از جوراب خوشم نمیاد Idea
-- -.-- -.. . .- .-. ...- . -. ..- ... -.-- --- ..- .- .-. . -- -.-- .-.. --- ...- . ..- -. - .. .-.. ... ..- -. --. --- . ... -.. .- wechatکسی نبود؟!!.-. -.-
پاسخ
#10
Belder نوشته: ممنون
آقا اگه میشه کتاب جهانی که من می بینم اثر عمو البرت رو معرفی کنید. قبلا اینو گفته بودم Sad


سلام، بخش معرفي كتاب بعد از مدتي با اقبال مواجه نشد دليلش رو من هم متوجه نشدم. اين كتاب ديدگاه هاي سياسي-مذهبي-اجتماعي آينشتاين رو مطرح ميكنه. البته نه از زبان شخص دوم. مقالات خودآينشتاين هستند. من درصورتي كه وقت كافي داشته باشم چند كتاب خوب رو معرفي ميكنم از جمله اين كتاب كه به انگليسي است و نسخه فارسي هم نداره.
Science is a way of trying not to fool yourself. The first principle is that you must not fool yourself, and you are the easiest person to fool. Richard Feynman
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 2 مهمان