دب اکبر/خرس بزرگ/Ursa Major
سایت هفت آسمان:
یکی از بزرگترین صورتهای فلکی است وشکل آن در اسناد قدیمی ستاره شناسی به صورت یک خرس بزرگ ترسیم شده است. هفت ستاره پرنور آن که در میان مردم شناخته شده است به شکل یک ملاقه یا آب گردان بزرگ است ودر قسمت پشت و دم خرس بزرگ قرار دارد.این صورت فلکی در اواخر فروردین ماه به بهترین وضعیت رصدی می رسد.
این هفت ستاره با نام هفت برادران نیز درمیان مردم شناخته می شود (گرچه بسیاری نیز بطور اشتباه آن را با نام بادبادکی می شناسند). امتداد دو ستاره جلویی وپرنور با نامهای دبه و مراق به ستاره قطبی میرسد.ستاره دوم ازسمت دسته ملاقه عناق نام دارد ودارای یک همدم نزدیک بانام سها (soha)می باشد.از زمانهای قدیم دیده شدن این ستاره همدم معیاری بوده است برای وضعیت دید افراد. کهکشانهای بسیاری از جمله دو کهکشان معروف با شماره های m81 وm82 در محدوده آن قرار دارد.
در یونان و بابل قدیم ، همچنین در هندوستان و آمریکای شمالی ، مردم در مشهورترین صورت فلکی ، که ما ستارگان اصلی آن را اغلب " ارابه بزرگ " می نامیم ، تصویر خرسی نر یا ماده را می دیدند .
معروفترین افسانه یونانی خرسها ، که به گونه های مختلفی روایت می شود ، افسانه زئوس و کالیستوی زیباست . پدر خدایان ، زنوس ، عاشق این دختر زیبا شده بود ، که البته امر پیامدهایی را در بر داشت . کالیستو از زئوس پسری به نام " آرکاس " به دنیا آورد که بعدها شکارچی ممتازی شد . چون " هرا " ، همسر زئوس ، از داستان عشق و عاشقی آن دو خبردار شد ، بسیار خشمگین شد و کالیستو را به صورت خرس ماده را دید و می خواست آن را شکار کند . او خبر نداشت که این خرس در واقع مادر خود اوست . زئوس در آخرین لحظه موفق شد ، تیر آرکاس را از مسیرش منحرف کند . او برای این که در آینده از کالیستو محافظت کند ، آرکاس را به خرس نر جوانی تبدیل کرد و مادر و پسرش را به آسمان به شکل صورتهای دب اکبر و دب اصغر به آسمان انتقال داد .
بر اساس افسانه ای دیگر ، می گویند خود ، کالیستو را به شکل خرس ماده ای ، و پسر کالیستو یعنی آرکاس در این افسانه صورت فلکی محافظ خرس یا عوا شمرده می شود . از آنجایی که صورت فلکی دب اکبر هرگز غروب نمی کند ، مردم بر این باور بودند که خدایان ممنوع کرده اند که خرس ماده ، در اقیانوس ، یعنی در جایی که او هرگز غرق نمی شود ، شنا کند .
رومیان قدیم در ستارهای نورانی دب اکبر ، هفت گاومیش کشنده گاو آن را می دیدند ،که گاو چران ، یعنی صورت فلکی عوا آنها را تعقیب می کند .
رومیان به هر حال صورت فلکی عوا را قبل از هر چیز ، شبانی می دانستند که خیش یا گاوآهنی را که توسط گاومیشها کشیده می شد ، اختراع کرده بود . به این ترتیب این صورت فلکی نمودار سیر تکاملی زندگی بشر از زندگی کوچ نشینی به جامعه ساکن در یک منطقه نیز به حساب می آید . در انگلستان قدیم مردم در نورانی ترین ستارگان دب اکبر ، ارابه شاه " آرتو " ( king Arthur : قهرمان افسانه ای انگلستان که می گویند شاه بریتانیایی ها در قرن ششم میلادی بوده است) را می دیدند . این صورت فلکی را مردم انگلستان " ارابه چارلز " نیز می خواندند و به این صورت " چارلز کبیر " ( charles the great : شارلمان ، معروف به چارلز کبیر ، چارلز اول پادشاه فرانسه و انگلستان در سال های 768 تا 814 میلادی) را به خاطر می آوردند . به این ترتیب بود که صورت فلکی " ارابه بزرگ " به طریق مختلف و به آرامی در تاریخ اقوام گوناگون شکل گرفت .
اقوام زیادی نیز در این صورت فلکی نقش خیش یا گاوآهنی را می دیدند ، که یک کشاورز ، مثلا صورت فلکی عوا آن را دنبال می کرد . آمریکاییها دب اکبر را " ملاقه بزرگ " ( big dipper )نیز می خوانند .
دید کلی
هفت ستاره پر نور ، نقش دب اکبر (آب گردان) را پدید می*آورد، چهار ستاره که کاسه را تشکیل می*دهند با نامهای دبه ، مراق ، فخذ و مغرز معروفند که همگی اسامی عربی هستند: دبه به معنای خرس است و مراق به معنی گرده ، فخذو مغرز به ترتیب ران و بن دم خرس هستند. ستارگانی که دسته آب گردان را تشکیل می*دهند به نامهای قائد ، عنان و جون موسومند که باز هم نامهایی عربی به معانی جلودار و بزغاله هستند. معنای دقیق جون هنوز مورد اختلاف است. در نزدیکی عناق ستاره کوچک سها قرار دارد. اعراب این دو ستاره را اسب و سوار می*نامیدند و از ستاره*ها برای آزمون دید خوب استفاده می*کردند.
مقیاس فواصل زاویه*ای
مواضع ستارگان بر حسب زاویه یا قوس بیان می*شود. فاصله زاویه*ای که به درجه سنجیده می*شود زاویه یا قوسی است که راس آن نقطه دید ناظر است. اندازه گیری زوایای کوچک در آسمان دارای اهمیت است قطر ماه در حدود نیم درجه است که بطور رسمی*تر بدین صورت بیان می*شود: زاویه یا قوسی که قطر ماه تمام با آن به چشم ما می*آید 0.5 است. 2.3 فاصله زاویه*ای دیگر که اغلب مورد استفاده قرار می*گیرند، فاصله میان دبه و مراق است که نزدیک به پنج درجه می*باشد. در فاصله بین این دو ستاره می*توان ده ماه را کنار هم جای داد.
افسانه*ها
یکی از نخستین نامهایی که به این صورت فلکی داده شد خرس بزرگ بود و نامهای عربی به معنای ران ، گرده و غیره قسمتهای مختلف بدن خرس را بیان می*کنند. دلیل این نام روشن نیست، زیرا که ناظر به دشواری می*تواند طرح بدن خرس یا حیوان دیگری را در این صورت تصویر کند. بنابر افسانه*ای کهن ، خرس نشان دهنده کالیستو ، دختر شاه آرکادیا و معشوقه ژوپیتر بود و ژوپیتر برای حفاظت از او وی را به صورت خرسی در آورد و بر آسمانها نهاد.
بنابر افسانه*ای دیگر ، روح بزرگ ، را با قصد و عمد بر آسمان نهاد تا گاه شمار خرسهای زمینی باشد. در نیم سالی که خرس بزرگ بر ارتفاعی کم جای دارد، همه خرسهای زمینی در غارهای خود می*مانند و خود را گرم نگه می*دارند. وقتی که خرس بزرگ در آسمان اوج می*گیرد، خرسها نیز غارهایشان را ترک می*گوبند زیرا تابستان آغاز شده است.
نامهای دیگر
نامهای دب اکبر و آب گردان هنوز مصطلح هستند. نام علمی این صورت فلکی ترجمه لاتینی خرس بزرگ یعنی Ursa Major است. در انگلستان این صورت را گاو آهن یا ارابه گویند. اگر بخواهیم دقیق باشیم اصطلاح آب گردان را باید به هفت ستاره پر نور و اصطلاح دب اکبر یا Ursa Major را به همه ستاره*های این صورت اطلاق کرد. اما اغلب این دو اصطلاح را به جای هم بکار می*برند.
روشنی ظاهری ستارگان
روشنی ظاهری هفت ستاره آب گردان باهم فرق می*کند. پر نورترین آنها جون و کم فروغ*ترینشان مغرز است. این مطلب بطور فنی ، بر حسب قدر ظاهری بیان می*شود: جون کمترین قدر ظاهری (1.7) و مغرز بیشترین قدر ظاهری (3.4) را دارد.
طبقه بندی ابرخس بر اساس روشنی ستارگان
منجمان یونان باستان ستاره*های مرئی را بر حسب روشنی ظاهریشان به شش گروه تقسیم می*کردند. این طبقه بندی اولیه هنوز هم کم و بیش معتبر است. افتخار این طبقه بندی به ابر خس که در قرن دوم قبل از میلاد در جزیره رودس می*زیست داده می*شود.
او پر نورترین بیست ستاره*ای را که می*شناخت بطور دلخواه ستارگان قدر اول نامید، پنجاه ستاره بعدی به ترتیب روشنی ظاهری ستارگان قدر دوم نامیده شدند و الی آخر نام قدر ششم به چند صد ستاره*ای داده شد که به دشواری قابل رؤیت با چشم انسان معمولی بودند. بدین طریق یک طبقه بندی کاملاً اختیاری بر اساس روشنی بدست آمد، اما این قدرها صرفاً قدرهای ظاهری هستند. برخی از ستارگان در واقع پرنورند، ولی به سبب فاصله زیادشان کم نور به نظر می*رسند.
قسمت بندی اعشاری قدرهای ظاهری
تقسیم بندی اعشاری ، در قرن نوزدهم ارائه شد. در این طبقه بندی روشنی ظاهری ستاره*ای از قدر 5.5 حد وسط روشنی ستاره*ای از قدر 6.0 است. همینطور وقتی می*گوییم ستاره قطبی (جدی) از قدر 1.2 است. بدین معنی است که روشنی ظاهری آن مختصری کمتر از روشنی ستاره*ای از قدر 2.0 می*باشد. روش اعشاری تعیین قدرها هر چه وسیعتر بکار رفته و دقیقتر شده است.
رابطه میان قدر ظاهری و روشنی ظاهری
رابطه ساده*ای میان قدر ظاهری و روشنی ظاهری وجود دارد. این رابطه بر قانونی روان فیزیکی مبتنی است که هرگاه محرک مثلاً روشنی به صورت یک تصاعد هندسی نظیر 1 ، 2 ، 4 ، 8 ، 16 ، 000 افزایش یابد احساس حاصل از آن به صورت یک تصاعد حسابی ، 1 ، 2 ، 3 ، 4 ، 5 ، 0000 زیاد می*شود. از این قانون بطور تجربی تعیین شد که ستارگان قدردوم ، 2.5 ( به عبارت دقیقتر 2.512) برابر روشنتر از ستارگان قدر سوم هستند. همینطور ستارگان قدر سوم ، 2.512 برابر روشنتر از ستارگان قدر چهارم هستند و الی آخر.
مقادیر صفر و منفی قدر ظاهری
بیست ستاره*ای که بدواً ستارگان قدر اول به شمار آمدند، بعدها مجدداً دسته بندی شدند. این کار از آنرو ضرورت داشت که برخی از این ستارگان بسیار پر نورتر از دیگران بودند. ستارگان پر نورتر این گروه با قدرهای 0.7 ، 0.8 ، 0.9 و غیره تا صفر و اعداد منفی مشخص گردیدند. ستاره*ای که شب هنگام بیشترین روشنی ظاهری را دارد شعرای یمانی است. قدر ظاهری آن 1.6- است. در این مقیاس قدر ظاهری خورشید بسیار زیاد است، 26.7-.
تعیین قدرهای ظاهری
روش تعیین قدر ستارگان از طریق رصد نسبتاً ساده است، با داشتن تجزبه نسبتاً دقیقی (دقتی در حدود 0.1 یک قدر) می*توان بدست آورد. این روش بطور وسیع مورد استفاده منجم آلمانی فریدریش آرگه لاندر و همکارانش در تهیه فهرست بزرگ ستارگان کاتالوگ ب. د. (ب.د. علامت اختصاری عنوان آلمانی این فهرست bonner durchmunsterung - کاتالوگ بن است) قرار گرفت. در این روش رصد کننده روشنی ظاهری یک ستاره را با دو یا چند ستاره مجاور که قدرشان معلوم است مقایسه می*کند. به این ترتیب ستاره*ای که اندکی کمسوتر از ستاره مجاوری از قدر 2.4 و اندکی پر نورتر از ستاره*ای از قدر 2.6 است، با قدر 2.5 مشخص می*شوند. در استفاده از این روش باید مطمئن بود که:
ستاره*ای که می*خواهیم قدر آن را بسنجیم و ستارگانی که قدرشان معلوم است، فواصل کم و بیش برابری از افق دارند.
ستارگانی که قدرشان معلوم است، تا حد امکان نزدیک به ستاره*ای باشند که باید سنجیده شود.
یکی از ستارگانی که قدرشان معلوم است اندکی پر نورتر و دیگری اندکی کمتر از ستاره مورد سنجش باشد.
حرکات ظاهری روزانه ستارگان
همه می*دانند که خورشید به ظاهر در مشرق طلوع می*کند قوسی را در آسمان می*پیماید و در مغرب غروب می*کند. ستارگان نیز به ظاهر قوسهایی را (از سمت شرقی افق به سمت غربی آن) در آسمان طی می*کنند. یک دوران کامل 23 ساعت و 56 دقیقه و 4.09 ثانیه طول می*کشد. این را به سهولت می*توان در یک شب صاف به کمک یک ساعت مچی خوب به تقریب ثابت کرد. این دوران شبانه روزی را با مشاهده صورتی چون دب اکبر می*توان بخوبی رصد کرد.
اگر در رصد اول این صورت فلکی محاذی افق و کاسه آن در طرف راست باشد، شش ساعت بعد دسته آبگردان به طرف پایین خواهد بود، دوازده ساعت پس از رصد اول دهانه باز کاسه آبگردان رو به پایین به نظر خواهد آمد. هجده ساعت پس از رصد اول دسته آبگردان به سمت بالا خواهد بود. در هر 23 ساعت و 56 دقیقه و چهار ثانیه دب اکبر را در هر یک از این وضعیتها می*توان دید. البته در بخشی از این زمان ، آفتاب مانع رصد کردن خواهد شد، نور ضعیف ستاره را در آسمان روشن روز نمی*توان مشاهده کرد.
حرکت ظاهری سالانه ستارگان
این واقعیت که ستارگان یک گردش کامل را در کمتر از بیست و چهار ساعت انجام می*دهند، بسیار مهم است. البته معنی آن این است که ستارگان در یک دوره بیست و چهار ساعته بیش از یک گردش کامل را می*پیمایند. بنابراین ستارگان در سه دقیقه و 56 ثانیه باقیمانده دوران بعدی را شروع می*کنند، این را می*توان با رصد اثبات کرد. ستاره ای که فرضاً در ساعت هشت شامگاه یکشنبه در افق پدیدار می*شود، شامگاه روز بعد در ساعت هشت اندکی بالای افق خواهد بود. این ستاره در ساعت هشت شامگاه روز سه شنبه ارتفاع بیشتری از افق خواهد داشت و یک ماه بعد در ساعت هشت ستاره به مقدار قابل ملاحظه*ای از افق بالاتر خواهد بود.
سه ماه بعد ، در ساعت هشت بعد از ظهر ستاره به اندازه یک چهارم دایره از افق شرقی فاصله خواهد داشت. در پایان یک سال ستاره یک دایره ظاهری را کامل کرده است. این حرکت ستاره نیز حرکتی ظاهری و در نتیجه حرکت واقعی زمین حول خورشید است. زمین در حرکت انتقالی خود به دور خورشید یک گردش کامل را در دوازده ماه می*پیماید. این حرکت ظاهری سالانه ستارگان بر صورتهای فلکی نیز حکم فرماست.
بدین طریق در ساعت هشت بعد از ظهر در مهر ماه ، آبگردان دب اکبر نزدیک افق و در وضعیتی است که دهانه کاسه رو به بالاست. سه ماه بعد در همان زمان به هنگام شب ، دسته آبگردان رو به پایین است. در ماه فروردین در همان شب دب اکبر ارتفاع زیادی از افق دارد و کاسه آبگردان در طرف چپ به نظر می*رسد. در تیر ماه در همان ساعت شب کاسه آبگردان به طرف پایین است. بنابراین در مدتی برابر 365 روز دب اکبر 366 بار گردش ظاهری را انجام می*دهد: 365 بار بر اثر دوران زمین به دور محورش و یک بار در نتیجه حرکت انتقالی زمین به دور خورشید.
--------------
یک عکس گرفته شده در هاوایی از دب اکبر:
نام لاتین :;Ursa Major
نام*های دیگر ::دب اکبر
بعد:: ۱۰ ساعت
میل:: ۵۵°
پهنه:: درجه مربع
رتبه ::۳
فاصله نزدیک*ترین ستاره :: ? سال نوری
نام درخشان*ترین ستاره:: جون
مشهود بین عرض*های:: °۹۰+ و °۳۰-
بهترین زمان مشاهده ::در ماه آوریل (فروردین)
اطلاعات بیشتر ...