ارسالها: 1,258
موضوعها: 119
تاریخ عضویت: Oct 2005
توی دانشگاه برنامه گرفته بودیم یه بخشش نمایشگاه بود.
یه غرفه رو اختصاص داده بودیم به عکس های آقای جعفری زاده. توضیحات عکس ها رو میدونستم. فقط یکیش رو نمیدونستم .اون عکسو به بچه ها میگفتم اینو خودشون تشریف میارن بهتون توضیح میدن. یه نفر از وقتی اومد فقط توی اون غرفه بود:-(منم دیگه مجبوری گفتم احتمالا رد ماه باشه.انگار که با میکروفون گفته بودم همه فهمیدن رد ماهه. وقتی آقای جعفری زاده اومدن واسه سمینار. ایشونم دومین عکس، اونو توضیخ دادن که رد زهره است. هیچ وقت اونطوری ....:d
دوشنبه , 18 مهر 1384.گاهی یه تاریخ آدمو پر انرژی تر میکنه.منو استروتاک
ارسالها: 2,698
موضوعها: 26
تاریخ عضویت: Aug 2010
من هر چى فكر ميكنم يادم نمياد سوتى داده باشم.:confused:
ارسالها: 483
موضوعها: 17
تاریخ عضویت: Mar 2012
Regulus نوشته: من هر چى فكر ميكنم يادم نمياد سوتى داده باشم.:confused:
ولی تا دلت بخواد من سوتی دادم
«اهورامزدا گفت ای زرتشت اسپنتمان تو نباید که عهد و پیمان بشکنی
چه آن عهدی که تو با یک دروغ پرست بستی و
نه آن عهدی که با یک راستی پرست بستی
چه معاهده با هر دو درست است خواه یکتاپرست خواه مشرک»
مهریشت فقره 2
ارسالها: 483
موضوعها: 17
تاریخ عضویت: Mar 2012
امشب اینجا یه سوتی دیگه دادم
امیر یه تبریک واسه مدال های المپیاد نجوم گفته بود
راسش به خاطر اینکه حالم زیاد خوب نبود و دلیلش رو هم در قسمت هرچه دل تنگت میخواهد بگو نوشته بودم بعدش واسه تبریک به جامعه نجومی یه شعری که قبلا واسه المپیک 2012 گفته بودم نوشتم وقتی بعد یک ربع دوباره برگشتم و دقیق تر خووندم دیدم وای چه سوتی بزرگی دادم
بعدش سریع پاکش کردم
«اهورامزدا گفت ای زرتشت اسپنتمان تو نباید که عهد و پیمان بشکنی
چه آن عهدی که تو با یک دروغ پرست بستی و
نه آن عهدی که با یک راستی پرست بستی
چه معاهده با هر دو درست است خواه یکتاپرست خواه مشرک»
مهریشت فقره 2
ارسالها: 317
موضوعها: 9
تاریخ عضویت: May 2012
البته من این شعر رو خوندم ولی وقتی میخواستم که به شما بگم که چه ربطی به المپیک نجوم داره پست هر چه دل تنگت میخاهد بگو رو دیدم و با اون درد دل دیگه پستی نفرستادم
ارسالها: 483
موضوعها: 17
تاریخ عضویت: Mar 2012
وقتی فکرم رو یه چیز متمرکز نباشه همین جوری میشه
«اهورامزدا گفت ای زرتشت اسپنتمان تو نباید که عهد و پیمان بشکنی
چه آن عهدی که تو با یک دروغ پرست بستی و
نه آن عهدی که با یک راستی پرست بستی
چه معاهده با هر دو درست است خواه یکتاپرست خواه مشرک»
مهریشت فقره 2
ارسالها: 974
موضوعها: 91
تاریخ عضویت: Jan 2009
من هم یک سوتی داغ(به معنای جدید
) دارم و دیدم بد نیست اینجا بگم.
همین هفته ی پیش از طرف کانون نجوم دانشگاه،دانشجویان خانم رو بردیم قصر بهرام.شاید باورتون نشه ولی با توجه به این که از دانشگاه شریف هم اونجا بودند تعدادمون بیش از 200 نفر شده بود و ماشاالله همه تا صبح بیدار بودند.ماهم 4 تا تلسکوپ بیشتر نداشتیم.حالا تصور کنید چه تعداد ادم میشیم،چه مشکلاتی داریم و کنار هر تلسکوپ چند نفر وجود خواهند داشت...
همینطور که داشتم در مورد اجرامی که می خوام برای مخاطبان بگیرم براشون صحبت می کردم و اجرام رو می گرفتم یکی از خانم ها سوال کرد:
"می شه با تلسکوپ ازما عکس بگیرید؟"
لابد شما هم مثل من فکر می کنید که منظور این خانم این بوده که تلسکوپ رو سمتش بگیریم و احتمالا با روش افوکال یا شاید با حلقه ی اتصال
) از ایشون عکاسی کنیم!(منظور ایشون البته این بود که می خواست در کنار تلسکوپکم بایسته و در واقع باهاش عکس یادگاری بگیره)به هر حال من هم همون منظور اول رو برداشت کردم و خواستم بهشون بگم:"با تلسکوپ که نمیشه از ادم عکس گرفت"اما نمی دونم چی شد که منظورم رو با این جمله بندی انتقال دادم:
"چی باعث شد شما فکر کنید من با تلسکوپم ازتون عکس می گیرم؟"
البته خدا رو شکر که هوا تاریک بود و کسی دیگری رو ندید وگرنه برای همیشه به عنوان کسی که نمی شه با یک من عسل خوردش مشهور می شدم.
قلمروی حکومت من در اسمان است "بتهوون"
ارسالها: 2,698
موضوعها: 26
تاریخ عضویت: Aug 2010
چه جمله فوق ادبی تو اون شرایط گفتید. چی باعث شد ...
ارسالها: 974
موضوعها: 91
تاریخ عضویت: Jan 2009
Regulus نوشته: چه جمله فوق ادبی تو اون شرایط گفتید. چی باعث شد ...
البته همونطور كه معلومه اين جمله چيزي نبود كه مي خواستم بگم
ولي اينكه جمله به اين شكل رسمي و ادبي بود شايد به خاطر اين بود كه در امتداد سخنراني عمومي قرار گرفت.
(البته داخل پرانتز بگم كه بعدش عذر خواهي كردم و توضيح دادم كه سوء تفاهم شده
)
قلمروی حکومت من در اسمان است "بتهوون"
ارسالها: 483
موضوعها: 17
تاریخ عضویت: Mar 2012
سلام
داشتم با خودم فک میکردم که خدا رو شکر من کاره ایی تو دانش ستاره شناسی نشدم وگرنه....
هیچی دیگه فک کنم همه با سوتی های من اشناییت داشته باشین
امروز میخوام یه سوتی دیگه تعریف کنم که البته رخداد اون برمیگرده به اسفندماه نمایشگاه نجوم مدرسمون (یادتون هس که دیگه ایده میخواستم)
کلا غرفه نجوم رو همه کاراش رو خودم کردم از بستن غرفه تا چسبوندن عکس و نوشته و تزیین و ....
فقط توی غرفه به دیکی از دوستام که با نجوم اشناس گفتم وایسه چون خودم باید توی غرفه زیست شناسی تشریح انجام میدادم
روز دوم نمایشگاه اون دوستم باید میرفت خارج از مدرسه و یه امتحانی میداد
اتفاقا همون روز کلی مهمون از چندتا مدرسه مختلف و اداره و پژوهشگاه داشتیم مدیرمون خواهش کرد که چون غرفه زیست طبقه پایینه و مهمونا اول میان طبقه پایین و بازدید میکنن و بعدش میاد طبقه بالا اول توی غرفه زیست باشم و تشریح کنم و بعد واسه توضیح برم تو غرفه نجوم
البته این ترفند چون خیلی سخت بود یه جورایی همزمان بین دوتا طبقه باشم واسه مهمونای مهم انجام گرفت
سوتی اول که زیاد مهم نبود ولی میگم این بود که با روپوش ازمایشگاه بدو بدو رفتم بالا رو پوشم رو بیرون اوردم و به عنوان مسئول غرفه نجوم وایسادم ولی نمیدونستم با روپوش چی کار کنم همون جوری گذاشتم رو صندلی
کار دومی که کردم یادم رفته بود کارتی که به مقنعه م اویزون بود و نوشته بود مسئول غرفه زیست رو بکنم
وقتی که اولین گروه با مدیرمون اومدن مدیر با اشاره بهم فهوند که کارتتو بردار منم برداشتم
نمیدونم چرا همشون منو شناختن که داشتم تشریح انجام میدادم و یکیشون بهم گفت :خانوم شما چقد فعالین اول اون پایین بودین و حالا هم اینجا
منم گفتم : حیف که اجازه ندادن بقیه غرفه ها برم وگرنه میرفتم :-D
شروع کردم به توضیح دادن گفتم و گفتم و گفتم تا رسیدم به یه عکس
نمیدونم چی شد با اینکه همه عکسا رو خودم از اینترنت گرفته بودم و خودم تک تک اسمشو به دوستم یاد داده بودم ولی واسه یه لحظه همه چی از ذهنم پرید
حالا من موندم که چی کار کنم :confused:
یه عالمه ادم بهت دارن نیگاه میکنن که چی میخوای بگی
منم الکی گفتم که : این عکس یکی از معروف ترین عکسایی هست که یکی از عکاسان ایرانی گرففته و در جهان رتبه اول رو کسب کرده یکی از بهترین عکسای سال 2012 هس و....
نگو پایین عکس ادرس سایتش که یه سایت خارجی بود رو زده بودن و بدتر از اون اسم اون عکاس خارجی رو هم زده بودن:mrgreen:
اونجا نمیدونم فهمیدن یا نه چون کسی چیزی نگفت
«اهورامزدا گفت ای زرتشت اسپنتمان تو نباید که عهد و پیمان بشکنی
چه آن عهدی که تو با یک دروغ پرست بستی و
نه آن عهدی که با یک راستی پرست بستی
چه معاهده با هر دو درست است خواه یکتاپرست خواه مشرک»
مهریشت فقره 2