08-11-2010, 12:47 PM
جلسه اول: مقدمه
سلام
در زیر مثالی رو مطرح کردم که به سادهترین شکل ممکن و بدون نیاز به هیچ فرمولی، مفهوم اتساع زمان رو که در واقع پایه نسبیت خاص است، بیان میکنه. امیدوارم مفید باشه.
فرض کنید در یک محفظه سفینهای داریم که میتواند با سرعت نور یعنی 300,000 کیلومتر بر ثانیه حرکت کند. در انتهای این محفظه شاسی نصب شده که به محض برخورد نوک سفینه با آن، زمان 1 ثانیه را به سرنشین سفینه گزارش میدهد.
ما به عنوان ناظر و سرنشین سفینه بر این موضوع توافق دارند که در انتهای مسیر یک ثانیه گذشته است.
حالا اگر همین حالت را مجدداً تصور کنیم، که اینبار محفظه حاوی سفینه با سرعت V نیز به سمت راست حرکت کند. اگر در شکل زیر در مثلث قائمالزاویه OAB کمانی را به مرکز O و به طول OA رسم کنیم تا وتر OB را در نقطه C قطع کند، خواهیم داشت:
لذا اینبار وقتی سفینه به نقطهای مثل C در طول مسیر حرکتش میرسد، برای ما طبق شکل بالا زمان به اندازه 1 ثانیه گذشته، اما هنوز زمان برای سفینه به اندازه 1 ثانیه نگذشته و باز هم مانده تا زمان برای او به 1 ثانیه برسد. بنابراین وقتی سفینه به انتهای مسیرش در نقطه B برسد، تازه شاسی را فشرده و گذشت زمان 1 ثانیه برای او گزارش میشود. اما این در حالی است که زمان برای ما در نقطه B از 1 ثانیه هم فراتر رفته است! (از O تا C برابر 1 ثانیه + مدت زمانی که از C تا B طول میکشد).
بنابراین گذر زمان برای ما و سرنشین سفینه متحرک متفاوت بوده و به اصطلاح زمان برای ما کش میآید (اتساع مییابد).
نسبت زمانی که برای ما میگذرد به زمانی که برای سرنشین سفینه میگذرد به "ضریب اتساع زمان" معروف است.
/.
سلام
در زیر مثالی رو مطرح کردم که به سادهترین شکل ممکن و بدون نیاز به هیچ فرمولی، مفهوم اتساع زمان رو که در واقع پایه نسبیت خاص است، بیان میکنه. امیدوارم مفید باشه.
فرض کنید در یک محفظه سفینهای داریم که میتواند با سرعت نور یعنی 300,000 کیلومتر بر ثانیه حرکت کند. در انتهای این محفظه شاسی نصب شده که به محض برخورد نوک سفینه با آن، زمان 1 ثانیه را به سرنشین سفینه گزارش میدهد.
ما به عنوان ناظر و سرنشین سفینه بر این موضوع توافق دارند که در انتهای مسیر یک ثانیه گذشته است.
حالا اگر همین حالت را مجدداً تصور کنیم، که اینبار محفظه حاوی سفینه با سرعت V نیز به سمت راست حرکت کند. اگر در شکل زیر در مثلث قائمالزاویه OAB کمانی را به مرکز O و به طول OA رسم کنیم تا وتر OB را در نقطه C قطع کند، خواهیم داشت:
لذا اینبار وقتی سفینه به نقطهای مثل C در طول مسیر حرکتش میرسد، برای ما طبق شکل بالا زمان به اندازه 1 ثانیه گذشته، اما هنوز زمان برای سفینه به اندازه 1 ثانیه نگذشته و باز هم مانده تا زمان برای او به 1 ثانیه برسد. بنابراین وقتی سفینه به انتهای مسیرش در نقطه B برسد، تازه شاسی را فشرده و گذشت زمان 1 ثانیه برای او گزارش میشود. اما این در حالی است که زمان برای ما در نقطه B از 1 ثانیه هم فراتر رفته است! (از O تا C برابر 1 ثانیه + مدت زمانی که از C تا B طول میکشد).
بنابراین گذر زمان برای ما و سرنشین سفینه متحرک متفاوت بوده و به اصطلاح زمان برای ما کش میآید (اتساع مییابد).
نسبت زمانی که برای ما میگذرد به زمانی که برای سرنشین سفینه میگذرد به "ضریب اتساع زمان" معروف است.
/.
[SIZE=1][SIZE=1]...And, it was man's job to understand how it worked[/SIZE][/SIZE]