مثلث برمودا
#1
مثلث برمودا

اتفاقی که چند سال پیش در « مثلث برمودا » روی داد بار دیگر مساله آن را بر سر زبان ها انداخته و مطالعات جدیدی را سبب شده است.

سابقه « مثلث برمودا » از آن جا است که در سال 1945 پنج هواپیمای بزرگ بمب افکن امریکایی در حالی که در هوای صاف و مناسب پرواز می کردند به ناگاه ناپدید شدند. تنها چیزی که از آن ها می دانیم این است که اول از مسیر اصلی خود منحرف شدند و بعد با هو ناپدید شدند. تا به امروز هیچ گونه اثری از این هواپیما و خلبان و خدمه آن ها یافت نگردیده است.

هیات مامور ردیابی و مطالعه امر در گزارش نهایی خود نوشته نه فقط اثری از آثار آن ها نیست بلکه هیچ دلیل مناسب و قانع کننده ای از مفقود گشتن آن ها نیز وجود ندارد. از آن روز « مثلث برمودا » به صورت یک معما در آمد و مطالعات وسیع و پیگیری درباره آن آغاز گشت. از سال 1914 میلادی یعنی سال شروع جنگ جهانی اول تا به حال بیش از دو هزار نفر در محوطه این مثلث تصوری و اطراف آن ناپدید شده اند.هر سال شاهد گم شدن کشتی ها و هواپیماهایی در این محدوده بوده ایم و عجیب آن که هیچ دلیل منطقی و قابل قبولی هم به دست نیامده است. جالب آن که بسیاری از این وسایل و انسان ها در موقعی گم شده اند که هوا کاملا صاف بوده، بی سیم اعلام خطر از آن ها دریافت نشده و دستگاه های در تماس با این کشتی ها و هواپیماها منّظما در حال کار و ردیابی بوده اند.

موضوع مثلث برمودا یا بهتر بگوییم معمای مثلث برمودا را افراد مختلف از دانشمندان وارد به کار تا اشخاص معمولی مورد مطالعه قرار داده اند. حتی دانشمندان متعدد از این مثلث بد یمن بازدید کرده و وجب به وجب این منطقه دریایی را طی چهل سال اخیر زیر مطالعه و دقت خود قرار داده اند.

چند تن از دانشمندان انستیتو اقیانوس شناسی آکادمی علوم شوروی نیز سراغ مثلث برمودا رفته اما هیچ علایم و آثاری که نشان دهد این محدوده با سایر قسمت های اقیانوس تفاوت دارد پیدا نکرده اند. کما این که در دریای « سارگاسوس » به موارد فوق العاده مهمی بر خورد کرده اند: گرداب های فوق العاده قدرتمند به قطر دویست کیلومتر!



ژنریخ تالایافسکی، دانشمند بزرگ روسی پس از سال ها مطالعه در مسایل مربوط به نیروی ثقل زمین این تئوری را به رشته تحریر کشیده است. که شتاب های انتقالی و محوری دارای طبیعتی خاص و جداگانه اند. این کشف تا پیش از پژوهش او تقریبا ناشناخته بود.

طبق محاسبات او یک جثه یا جسم گردان و در حال چرخش وزنی کمتر از حالت ایستایی خود دارد و اگر به گردش خود بیفزاید و مدت طولانی گردد ممکن است دارای وزن منفی شود! تجربیات مربوط به این پدیده و اثبات آن به چندین سال قبل بر می گردد.

در سال 1975 دانشمندان انگلیسی یک ژیروسکوپ را با سرعتی فوق العاده زیاد به گردش دورانی آوردند، و مشاهده نمودند که وزن آن تقریبا تا ده درصد کاسته شد. وقتی از آن ها سوال کردند علت چیست؟ تنها پاسخی که دادند این بود که « خودمان هم نمی دانیم »!

تجربیات مشابهی که در یکی از انستیتو های تحقیقاتی شوروی به عمل آمد، و طی یکی از این تجربه ها وزن مربوط تا حدود پانزده درصد تقلیل یافت. بنا بر آزمایشات تالایافسکی گردباد هایی وجود دارد که به راحتی انسان یا حتی حیوانات سنگین وزن و خانه را مثل پر کاه از روی زمین کنده و به مسافت دور دست می برد. این امر سبب شد دانشمند روسی معتقد شود گرداب های اقیانوس اثراتی همانند دارند و عده زیادی از علما اقیانوس شناس روسی نظریه وی را مورد تایید قرار دادند و گفتند معمای مثلث برمودا باید در این چهارچوب قرار داشته باشد.

حال ببینیم مجله ولت وخ سوییسی (شماره 41 از سال 1975) در این باره چه می نویسد؟

تالایافسکی می گوید طبق مقاله این مجله در سال 1970 یک هواپیمای مسافربری از شرکت هواپیمایی ملی بیست دقیقه پیش از آن که در فرود گاه میامی بر زمین بنشیند از صفحه رادار محو شد. خلبان و گروه فنی پرواز از داخل هواپیما هیچ چیز غیر معمولی و خارق العاده در طول پرواز احساس نکرده بودند. تنها مورد استثنایی و قابل ملاحظه آن است که تمام ساعت های داخل هواپیما و مسافران ده دقیقه از ساعت های فرودگاه عقب مانده بودند! حال آن که بر سبیل اتفاق تمام ساعت های داخل هوا پیما روز پیش از پرواز و هنگام آغاز مسافرت مورد بازدید قرار گرفته بودند.

بنا بر این تئوری اینشتاین تنها وقتی که ممکن است چنین اتفاقی روی دهد، آن است که هواپیما در آن لحظات با سرعتی تقریبا نزدیک به سرعت نور حرکت نموده، حال آن که این تئوری به هیچ وجه در مورد آن هواپیما صادق نبود.

صرف نظر از این مطلب یگانه حرفی که می توان پیش کشید این است که خطری دور از دسترس و فکر بشر وجود دارد. خطری که تا به امروز به آن پی نبرده ایم. لذا با قبول اعتبار پدیده مزبور وظیفه داریم بکوشیم تا توضیحی نسبتا صحیح و دقیق بیابیم.

طبق معادلات نیروی ثقل که پس از کشف دانشمند روس به دست آمده یک جسم چرخان و یا و با سرعت زیاد بدون تردید از وزنش کاسته می شود و در عین حال در وسط کار در لحظه ای نا معلوم کل وزن خود را از دست می دهد. این تضاد ناگهانی باعث و بانی اصلی ناپدید شدن ماهیت و ذات جسم چرخان به شمار می رود. و این، همان اتفاقی است که در مثلث برمودا روی می دهد. یعنی هر گاه یک کشتی به مرکز چرخش برسد یک نیروی محرکه و چرخان فوق العاده قوی آن را به اعماق دریاها می کشاند. نظیر همین سانحه برای هواپیما ها نیز صادق است، تنها ای بار در هوا و این اتفاقی است که برای پنج هواپیما بمب افکن امریکایی در سال 1945 روی داد. جریانات بسیار سریع هوایی بر سرعت وقوع حادثه می افزاید و آن چه را خورد کرده و از هم پاشیده است صدها کیلومتر دورتر بر زمین یا در آب می افکند.

حال ببینیم که در سناریوی فیزیکی چنین حوادثی نظم و در عین حال بی نظمی هایی وجود دارد؟ مورد هواپیمای مسافربری را مد نظر قرار دهیم که بالاخره به سلامت در فرودگاه میامی بر زمین نشست. این امر را چگونه توضیح و توجیه کنیم؟ تالایافسکی می گوید که توضیحاتم در این باره نسبی است و به قطع و یقین بیان نمی شود.

دانشمند روسی اظهار می دارد تنها چیزی که می دانیم این است که ساعت ها ده دقیقه عقب ماندند. یعنی یک فاصله زمانی ده دقیقه ای بین ما و حقیقت وجود دارد. تئوری ما می گوید از جمله وقایعی که ممکن است سبب حادثه شده باشد این است که در عرض ده دقیقه وزن کل هواپیما و اثاثیه و ابزار آن به دو برابر افزایش پیدا کرده و چون هواپیما سالم بر زمین نشسته لذا نتیجه می گیریم که افزایش وزن به حد و حدودی رسیده که اگر بیشتر شده بود امکان داشت آن نیز نابود و یا بهتر بگوییم ناپیدا شود. بیشتر توضیح می دهم. هر گاه هواپیما کمی از مسیری که طی کرده منحرف شده بود وقوع مصیبت و از دست رفتن هواپیما و مسافران حتمی بود.

دانشمندان امریکایی با به کار بردن دستگاه های فوق العاده حساس برای اندازه گیری سطح و ارتفاع آب در محدوده مثلث برمودا کشف کرده اند که این ارتفاع در بعضی از نقاط مثلث برمودا گاه تا 25 متر فرو می رود. یعنی از ارتفاع سطح آب کاسته می شود. شاید در این لحظات نیروی ثقل در این منطقه اثر خود را به طور موقت از دست می دهد!

موضوع دیگری را که نباید از نظر دور داشت این است که لایه های فوقانی هوای زمین در استوا اثراتی دیگر دارد. یعنی گاه ضعیف تر از معمول است. از این رو احتمال می رود که این کاهش در نقاط خاصی اثر منفی بر ابزار داخل هواپیما و یا کشتی داشته باشد که حداکثر آن نابودی کل ابزار و گاه خودکشی با هواپیما است.

عقربه های قطب نما که در چنین شرایط سنگین تر می شود دقت کار خود را برای نشان دادن قطب از دست می دهند. معذالک چون اثرات مربوطه به یکسان بر تمام ابزار فنی موثر می افتد لذا تعمیم امر سبب کندی و آرامش یکسان همگانی می گردد.

باز نکته دیگری وجود دارد. چه بسا دیده ایم هواپیما ها چند دقیقه زودتر به فرودگاه رسیده اند و خلبان چنین پنداشته که باد پشت سر قوی بوده و آن را سریع تر از معمول به حرکت وا داشته است. حال آن که دستگاه های هواسنج وجود وقوع باد سریع را ثبت نکرده اند.

دانشمند روسی می گوید: این اتفاق به سبب بی نظمی هایی است که در نیروی جاذبه مشهود می باشد. و این امری است که سال های مدید به ثبوت رسیده. مثال خوب و قابل فهم، در مورد سفینه هایی است که به سوی سایر کرات فرستاده ایم. هنگامی که سفینه های ما به کرات موجود در آسمان نزدیک می شوند، اختلالاتی در وزن و کار آن ها محسوس می گردد ولی البته اختلالات از پیش، پیش بینی شده است.

محدوده « مثلث برمودا » یگانه معما و معجزه در کل مناطق کره زمین نیست. نقطه دیگر محوطه ای است بین هنگ کنگ، فیلیپین و تایوان، این دریای شیطان نیز تا به حال قربانی ها گرفته و کشتی ها و قایق های بزرگ در آن ناپدید شده اند. مدارک موجود نشان می دهد که صدها کشتی بزرگ حتی در هوای خوب و صاف و بدون ابر از بین رفته اند و طبق معمول حتی یکی از قطعات کشتی یافت نگشته است. به کلامی دیگر نکات مشابه بین مثلث برمودا و این مثلث جدید جنوب غربی قاره آسیا وجود دارد. دولت ژاپن رسما به کلیه واحدها و شرکت های تجاری و ناوگان بازرگانی اطلاع داده که منطقه مزبور خطرناک است و باید دقت و محاسبات قبلی و لازم به عمل آید. خلبانان و ملوانان به اعلام خطر قانع نیستند، زیرا می خواهند علت امر را بدانند ولی تاکنون کسی نتوانسته واقعیت قاطع و راستین بر آن ها بنمایاند.

به عقیده دانشمند روسی تا روزی که به حقیقت پی نبرده ایم باید به دستگاه ها و ابزاری که در کشتی و هواپیما به کار رفته توجه بسیار مبذول داریم و آن ها را طوری دقیق و با استقامت بسازیم که جواب گوی وقایع مورد تردید و حدس ما باشند.

ترجمه دکتر پرویز سامانی- مجله علم و زندگی
پاسخ
#2
[عکس: 103.jpg]




در اقیانوس اطلس، منطقه شگفت انگیزی وجود دارد که تاکنون، تعداد زیادی از هواپیماها و کشتی‌ها، بی آنکه نشانه ای از خود برجای گذارند، به طرز اسرارآمیزی در آنجا ناپدید شده اند.
این منطقه مرگبار که اصطلاحا «مثلث برمودا» یا «مثلث شیطان» نامیده می‌شود، از شمال به جزیره «برمودا» از باختر به « فلوریدا» و از سوی خاور به نقطه ای از اقیانوس اطلس محدود میشود. حوادث شگفت انگیزی که در این نقطه از عالم اتفاق افتاده، دانشمندان را بر آن داشته است تا در «مثلث برمودا» به مطالعه و کاوش بپردازند و در رابطه با این حوادث، نظریات گوناگون ارائه دهند، ولی این کوشش‌ها، تا کنون کمکی به حل معما نکرده است.
در حدود ساعت 5/10 شامگاه 29 ژانویه 1948 هواپیمای بزرگ چهار موتوره بریتانیا موسوم به «استار تایگر» هنگامی که با 26 مسافر و خدمه بر فراز « مثلث برمودا» پرواز می کرد، ناگهان به طرز اسرارامیزی ناپدید شد و دیگر هیچ خبری از آن به دست نیامد.
چند دقیقه قبل، تنها یک پیام رادیویی از خلبان هواپیما دریافت شده بود که اعلام کرده بود «هوا خوب است و هیچ مانعی وجود ندارد».
با این حال، هواپیمای « استار تایگر» ناپدید گردید و معلوم نشد چه بلایی بر سر آن آمد.
در ساعت 45/7 دقیقه بامداد روز 17 ژانویه 1949 کاپیتان با هواپیمای خود از فرودگاهی در جزیره «برمودا» به هوا برخاست تا به «کینگستون» واقع در«جامائیکا» برود، ولی این هواپیما نیز هنگام عبور از فراز «مثلث برمودا» به سرنوشت هواپیمای قبلی دچار گردید.
کاپیتان 40 دقیقه پس از پرواز، طی یک تماس رادیویی، وضع هوا را عالی توصیف کرد و با اطمینان گفت که به موقع به « جامائیکا» خواهد رسید.
ولی این آخرین پیامی بود که از خلبان هواپیما دریافت شد و پس از آن، فقط سکوتی اسرار آمیز بر قرار گردید.
برای یافتن این هواپیما، قطعات شکسته آن، و یا حتی آثار روغن و بنزین بر سطح آب که می‌توانست سرنخی به دست دهد، جستجوی گسترده‌ای به عمل آمد، لیکن این جستجو کاملا بی فایده بود.
پیش از ناپدید شدن این دو هواپیما، حادثه شگفت انگیزی در مثلث برمودا رخ داده بود که توجه همگان را به خود جلب کرد و در حقیقت وجه تسمیه «مثلث برمودا» از آنجا ناشی شد.

در روز 5 دسامبر 1945 پنج بمب افکن از نوع «اونجر» به منظور انجام یک پرواز تمرینی که پرواز شماره 19 نامیده میشد، از پایگاه نظامی «فورت لودردیل» واقع در «فلوریدا» به هوا برخاستند. طبق برنامه، آنها می‌بایستی یک مسیر مثلث شکل را طی کنند و دوباره به پایگاه بازگردند.
قبلا چندین بار چنین تمرینی را انجام داده بودند، از این رو این ماموریت بر ایشان دشوار نبود. از سوی دیگر، خلبانان و خدمه این پنج بمب افکن را افرادی با تجربه و ماهر تشکیل می دادند. و همه هواپیماها مجهز به بهترین دستگاه بی سیم و تجهیزات هوانوردی بودند.
در ساعت 10/2 دقیقه آن روز، هر پنج بمب افکن به هوا برخاستند و با آرایشی زیبا و سرعتی در حدود 200 مایل در ساعت به سوی خاور به پرواز در آمدند.
در ساعت 45/3 دقیقه، حادثه وحشتناکی رخ داد. ستوان «تایلو» فرمانده این اسکادران طی تماس رادیویی با برج مراقبت فریاد زد:
-برج مراقبت... وضع اضطراری پیش آمده... انگار ما از مسیر خود منحرف شده ایم... ما قادر نیستیم زمین را ببینیم... تکرار می‌کنم ... ما قادر نیستیم زمین را ببینیم.
مسئول برج مراقبت پرسید:
-حالا در چه موقعیتی هستید؟
-موقعیت خود را به درستی نمی‌دانیم ... اصلا نمی‌دانیم کجا هستیم. به نظر میرسد راه را گم کرده‌ایم.
مسئول برج مراقبت از این سخن بر خود لرزید. چگونه ممکن بود پنج هواپیما، با سرنشینان پر تجربه خود، در شرایطی که هوا کاملا مساعد بود راه خود را گم کنند.
برج مراقبت گفت:
-طاقت داشته باشید. به سوی غرب پرواز کنید.
ستوان « تایلور» پاسخ داد:
-ما اصلا نمی دانیم غرب کجاست... همه دستگاه‌ها از کار افتاده... همه چیز شگفت انگیز است. هیچ جهتی را نمی‌توانیم تشخیص دهیم.
حتی اقیانوس شکل دیگری به خود گرفته است...
چند لحظه بعد، دوباره صدای ستوان« تایلور» به گوش رسید که دیوانه وار فریاد زد:
-ما وارد آب‌های سفید می‌شویم... خطر همچون دشنه‌ای به سوی ما می‌آید... کمک... کمک ...
و این آخرین پیام ستوان « تایلور» بود و صدای او برای همیشه خاموش شد.
مسئولان فرودگاه، وضع اضطراری اعلام کردند و یک هواپیمای «مارتین مرینر» با 13 سرنشین و مجهز به کلیه وسایل نجات از زمین برخاست تا به جستجوی پنج هواپیمای بمب افکن بپردازد، ولی شگفت اینکه این هواپیما نیز به همان سرنوشت پنج بمب افکن دچار گردید و برای همیشه ناپدید شد.
در ساعت 4/7 دقیقه بعد از ظهر آن روز، برج مراقبت نیروی دریایی در «اوپالوکا» پیام ضعیفی دریافت کرد که مربوط به یکی از هواپیماهای پرواز شماره 19 بود. عجیب آن بود که به موجب پیش بینی، موجودی بنزین آخرین هواپیما می‌بایستی تقریبا دو ساعت پیش تمام شده باشد، در حالی که هنوز در آسمان بود.

سپیده دم روز بعد، 242 فروند هواپیما و 18 فروند کشتی به جستجوی هواپیماهای گمشده پرداختند، ولی اثری از آنها نیافتند. انگار این هواپیماها، قطره ای شده و به درون اقیانوس فرو رفته بودند.

هرگاه فرض کنیم که این پنج هواپیمای بمب افکن، در آسمان با یکدیگر تصادف کرده اند، می‌بایستی قطعات شکسته هواپیما و یا آثار و علائمی از این تصادف پیدا میشد و از سوی دیگر هنگامیکه ستوان«تایلور» وضع اضطراری اعلام کرد، برخی از خدمه هواپیما می‌توانستند به وسیله چتر نجات، خود را از مهلکه رهایی بخشند، یا پس از سقوط در آب از وسایل ایمنی نظیر تشک‌های بادی و جلیقه‌های نجات استفاده کنند، در حالی که معلوم نیست چرا هیچ یک از این اقدامات صورت نگرفت. هواپیمای «مارتین مرینر» که به کمک این پنج هواپیما شتافته بود، به گونه‌ای ساخته شده بود که می‌توانست روی آب بنشیند، در حالی که این هواپیما نیز بی آنکه با برج مراقبت تماس بگیرد، به طرز اسرارآمیزی ناپدید شد.
واقعیت حادثه تا به امروز کشف نشده و این ماجرا همچنان در شمار یکی از اسرار حل نشده عالم، باقی مانده است. پس از این رویداد، تعداد زیادی هواپیما و کشتی همراه با سرنشینان آنها در منطقه مثلث برمودا ناپدید شده اند که تا کنون اثری از آنها به دست نیامده است و این حوادث موجب شده که دانشمندان نظریات گوناگون در رابطه با «مثلث برمودا» ارائه دهند.

پاره ای از این دانشمندان بر این اعتقادند که از مثلث برمودا، دریچه‌ای به دنیای دیگر گشوده می‌شود و این کشتی‌ها و هواپیماها از آن دریچه به بعد دیگری که برای ما ناشناخته است منتقل می‌شوند.
و گروهی دیگر گناه این حوادث را به گردن موجودات فضایی می‌اندازند و می‌گویند که ساکنان کرات دیگر، کشتی‌ها و هواپیماها را با سرنشینانش برای تحقیق به کرات خود می‌برند.
برخی دیگر نیز با توجه به فرضیه فرو رفتن قاره افسانه‌ای آتلانتیس به زیر آب، بر این باورند که در اعماق آب‌های مثلث برمودا، بلور عظیمی وجود دارد که اشعه‌ای قوی‌تر از لیزر از آن ساطع می‌شود و این اشعه کشتی‌ها و هواپیماها را ذوب می‌کند. در نقشه‌های قدیمی قاره‌ای به نام « آتلانتیس» به چشم می‌خورد که امروزه اثری از این خشکی وجود ندارد و دانشمندان حدس می‌زنند بر اثر وقوع فاجعه‌ای که ماهیت آن هنوز بر بشر معلوم نیست، در منطقه «مثلث برمودا» به اعماق اقیانوس فرورفته باشد.

به نظر می‌رسد که این منطقه طی زمان‌های متمادی گذشته نیز در افسانه‌ها به منزله مکانی ترسناک وجود داشته و حتی خیلی قبل از تاریخ کشف آن و بعد از آن تاریخ تا صدها سال با عناوین «دریایی از مقبره‌ها»، «مثلث شیطان»، «مثلث مرگ»، «دریای بدبختی»، «گورستان آتلانتیک» نامیده می‌شده است.
شومی و بدشگونی مثلث برمودا حتی در عصر فضا نیز باعث تعجب انسانهایی چون کریستف کلمب و فضانوردان آپولو 13 که یکی کاشف در زمین و دیگری در فضاست، شده است.
اینکه چرا وقایع عجیب این منطقه گزارش نمی‌شود، شاید به دلیل ایجاد رعب و وحشت عمومی باشد، شاید هم چون دلیل اصلی وقایع معلوم نیست، اتفاقات مربوطه بازتاب نمی‌یابد. البته در اغلب گزارشات ارائه شده هم سانسورهایی وجود دارد که اصل وقایع را سرپوشیده نگه می‌دارد.
آیا این مثلث دوباره قربانیان دیگری می‌گیرد؟
آیا بشر موفق به کشف راز آن خواهد شد؟
و بسیاری آیاها و پرسش‌های بی جواب دیگر که مسلما در ذهن شما هم وجود دارد.


پایگاه فرهنگی هنری تکناز
پاسخ
#3
مدلین رسبورتگارف دانشمند و محقق ایتالیایی قرن بیستم نیز در مورد بروز حوادث غیر عادی و خارق العاده در این منظقه پس ازتحقیقات زیاد به این نتیجه رسیده است که اغلب حوادث یاد شده در این منطقه تنها اغراق امیز نشان دادن برخی حوادث عادی بوده اند .برای مثال کشتی فرانسوی (BHG3566) که در سال ۱۹۷۷ در این منطقه ناپدید شد دو روز بعد در بندر ریجسرا دیده شد و شواهد حاکی از گم شدن این کشتی به مدت کوتاهی می‌کرد در حالی که هنوز هم برخی نویسندگان از این حادثه با نام کشتی وحشت یاد می‌کنند و بر این باورند که این کشتی در منطقه مثلث برمودا از بین رفته است و در تسخیر ارواح می‌باشد.
لارنس دیوید کوشچه محقق دانشگاه ایالت آریزونا در سال ۱۹۷۵ با انتشار کتابی به نام «اسرار مثلث برمودا برملا شد» اولین نظریه مخالف در این زمینه را منتشر نمود. بر اساس تحقیقات او :

شمار کشتی‌ها و هواپیماهای مفقود شده در این گزارشات در مقایسه با شمار کشتی‌ها و هواپیماهای مفقود شده در دیگر مناطق اقیانوس، بهیچوجه زیادتر نبوده‌است.
طوفانهای استوائی و گرمسیری بسیاری در این مناطق گزارش شده‌است و شمار گمشدگان در این گزارشات با توجه به تعداد این طوفانها نا متناسب، عجیب یا اسرارآمیز نمی‌باشد مضافا اینکه بلیتزر و نویسندگان دیگر در مقالات خود اشاره‌ای به این واقعیت ننموده‌اند.
اعداد و ارقام بیان شده در این گزارشات و تحقیقات آشفته اغراق آمیز می‌نماید، کشتی‌ها و قایق هائی مفقود گزارش می‌گردند درحالیکه آنها بلاخره به بندرها با تاخیر بازگشته بودند و این گزارش نشده‌است.
برخی از این گزارشات در مورد مفقودین درواقع هیچگاه اتفاق نیافتاده‌اند. بطور مثال حادثه‌ای، با عنوان سقوط هواپیما گزارش شده که مدعاست هواپیمائی مسافربری، در سال ۱۹۳۷ از بندر دیتونا در فلوریدا در مقابل چشم صدها شاهد عینی پرواز نموده و در مثلث برمودا سقوط نموده‌است درحالیکه در روزنامه‌ها محلی آن زمان هیچ نوشته‌ای در اثبات این مدعا یافت نمی‌شود.
آنان با اختفای کشتی‏های خود، خبر از ناپدید شدن آن می‏دادند و از شرکت‏های بیمه، غرامت دریافت می‏کردند. سپس همان کشتی را با نام دیگر و تغییر بعضی از ظواهر، در نقطه‏ای دیگر به ثبت رسانده و مجددا می‏فروختند و یا از آن بهره‏برداری می‏کردند.
پاسخ
#4
ارتباط جزایر برمودا و باهاما با فراماسون

جالب است بدانید جزیره برمودا روی مدار 33 و 66 درجه زمین قرار گرفته است.
در این جزایر همانطور که در عکس ها می بینید چندین ابلیسک وجود دارد.
(توضیح:اعداد 33 و 66 از اعداد مقدس ماسونی هستند)

[عکس: 23336_Obelisk_Malecon_normal.jpg]
[عکس: Bot-G-Delta-obelisk-225x300.jpg]

[مورد بعدی پرچم باهاست که همانطور که مشاهده می کنید پر است از نشانه ها و اعداد ماسونی.

[عکس: 489px-Coat_of_arms_of_Bahamas.png]

همانطورکه گفته شد این جزایر را جزایر شیطانی می نامند.ادگار کایس پیشگو و روانکاو و حکیم در دهه پنجم قرن بیست است. به عقیده وی قرنها قبل از کشف اشعه لیزر، بومیان سواحل اقیانوس اطلس از کریستال به عنوان یک منبع انرژی و قدرت استفاده می‌کردند. به نظر او این نوعی نیروی شیطانی القا شده از سوی آنها، در عمق یک مایلی در قسمت غرب اندروس غرق شده که هنوز در برخی مواقع باعث از کار انداختن ابزار و وسایل الکتریکی کشتیها، هواپیماها و در نهایت نابودی آنها می‌گردد.
جالب است بدانید در برمودا فرماندار به نمایندگی از ملکه بریتانیا، ۱۱ نماینده مجلس سنا را با توصیه نخست وزیر و رهبر اپوزیسیون دولت انتصاب می‌کند.





ارتباط جزیره برمودا با لاست

گفته می شود حادثه‌ای در اثر اختلال زمانی در فرودگاه میامی رخ داد که هرگز توضیحی قابل قبول برای آن وجود نداشته است. این واقعه مربوط به یک هواپیمای مسافربری بود که برای فرود در باند آماده بود و با رادار مرکز کنترل هوایی ردیابی می‌گردید که ناگهان ده دقیقه از صفحه رادار ناپدید شد و سپس دوباره ظاهر گشت. هواپیما بدون هیچ واقعه‌ای فرود آمد و خلبان و خدمه از آنچه افراد پایگاه می‌گفتند ابراز تعجب کردند، زیرا تا آنجا که به خدمه مربوط می‌شد، هیچ اتفاق غیر عادی نیفتاده بود. جالب این که ساعتهای همه آنها حدود ده دقیقه از زمان واقعی عقب‌تر بود. در حالی که هواپیما درست ۲۰ دقیقه قبل از این واقعه وقت اصلی را کنترل کرده بود و در آن هنگام هیچ اختلاف زمانی وجود نداشت
پاسخ
#5
1-یه احتمال دیگه هم هست که این منطقه در همجواری کشور کوباست که روابط تیره با امریکا داشته و با ساختن این دروغها می خواستن از ورود کشتیها و هواپیماهای بیگانه جلوگیری کنند و در صورت منهدم کردن انها به جزیره اسرار امیز نسبت دهند
2-شاید جزیره پایگاه فضایی ها است زیرا من شنیدم در دریای چین هم همچین منطقه ای هم هست اصلا شاید نمادهای ماسونی سوغات اونا به بشر بوده
3- در مورد جزیره خضرا کسی اگه اطلاعات داره لطفا ضمیمه کنه
پاسخ
#6
ABASI ببخشید میشه خودتونو معرفی کنید؟
صحبت هاتون برام اشناست.
پاسخ
#7
محل اختفای غول فراماسونی هستش که قرار سال 2012 بیرون بیاد و همه رو بخوره
پاسخ
#8
ABASI نوشته: 1-یه احتمال دیگه هم هست که این منطقه در همجواری کشور کوباست که روابط تیره با امریکا داشته و با ساختن این دروغها می خواستن از ورود کشتیها و هواپیماهای بیگانه جلوگیری کنند و در صورت منهدم کردن انها به جزیره اسرار امیز نسبت دهند
2-شاید جزیره پایگاه فضایی ها است زیرا من شنیدم در دریای چین هم همچین منطقه ای هم هست اصلا شاید نمادهای ماسونی سوغات اونا به بشر بوده
3- در مورد جزیره خضرا کسی اگه اطلاعات داره لطفا ضمیمه کنه

جزیره خضرا


یکی از موضوع های مرتبط با زندگی و شخصیت امام مهدی(ع) که در مجامع مختلف دربارة آن پرسش می شود، موضوع «جزیرة خضرا» است. بسیاری می پرسند، آیا واقعاً امام زمان(ع) در این جزیرة دوردست در اقیانوس اطلس زندگی می کند؟ آیا چنان که برخی می گویند: یاران و فرزندان آن حضرت نیز در این جزیره اند؟ و... . در پاسخ این پرسش ها باید گفت که موضوع «جزیره خضرا» به عنوان محلّ اقامت و زندگانی حضرت ولیّ عصر(ع) در عصر غیبت کبرا، برگرفته از حکایتی است که عالمان شیعه، درباره استناد آن، اتفاق نظر ندارند. گروهی آن را پذیرفته و در نتیجه معتقد به وجود جزیره خضرا هستند و جمعی، آن را بی اعتبار دانسته و اساساً وجود چنین جزیره ای را رد می کنند. در اینجا برای روشن تر شدن موضوع، به بررسی این دیدگاه ها و مهم ترین دلایل دو گروه می پردازیم.


الف) دیدگاه موافقان
این گروه از عالمان شیعه، حکایت جزیره خضرا را این گونه نقل می کنند:

شخصی به نام زین الدین علی بن فضل مازندرانى، در سال 690 ق. از سرزمین «بربر»، طیّ سفری به اقیانوس اطلس، سه روز با کشتی در دل آب حرکت می کند تا به جزایر روافض (شیعیان) می رسد. در آنجا مطلع می شود که جزیره ای به نام جزیره خضرا وجود دارد که فرزندان حضرت ولیّ عصر(ع) در آنجا زندگی می کنند. وی مدت چهل روز در همان محل اسکانش می ماند. پس از چهل روز، هفت کشتی حامل مواد غذایى، از جزیرة خضرا به این جزیره می آید. ناخدای کشتى، او را با نام و نام پدرش صدا می زند و می گوید: «مشخصات تو را به من گفته اند و اجازه داده اند که تو را به جزیره خضرا ببرم.» آن گاه او را به آنجا می برد. پس از شانزده روز دریانوردى، سرانجام به آب های سفیدی می رسند و ناخدا توضیح می دهد که این آب ها، مانند «سور بلد» (دیوار شهر)، جزیره را در بر گرفته است و کشتی های دشمنان هرگز نمی توانند از آنها بگذرند و به برکت وجود حضرت ولی عصر(ع)، در آن غرق می شوند.


سپس به جزیره خضرا می رسد. در آنجا جمعیت انبوهی را با بهترین لباس ها و نیکوترین وضع مشاهده می کند و شهری بسیار آباد با درختانی سرسبز و انواع میوه ها و بازارهای بسیار و ساختمان های مجلل از سنگ های شفاف رخام می بیند. شخص بزرگواری به نام سیّد شمس الدّین که او را نوه پنجم امام زمان(ع) معرفی می کنند، مسئول تعلیم، تربیت و اداره جزیره خضرا و نایب خاص حضرت(ع) در آن جزیره است. او مستقیماً از امام(ع) فرمان می گیرد، ولی آن حضرت را نمی بیند و تنها هر صبح جمعه نامه ای به خط امام(ع) در نقطه معینی گذاشته می شود که در آن، اوامر آن حضرت و آنچه تا یک هفته مورد نیاز خواهد بود، نوشته شده است.


علی بن فاضل، مدت هجده روز در آن جزیره اقامت و از محضر سیّد شمس الدّین استفاده می کند و پس از آن، به او دستور می رسد که به وطنش باز گردد.


علی بن فاضل، آنچه را از سخنان سیّد شمس الدّین استفاده می کند، در کتابی به نام «الفوائد الشّمسیّه» گرد می آورد و ماجرای تشرف خود را به تنی چند از عالمان معاصر خویش بازگو می کند.

فضل بن یحیی طیبى، نویسنده قرن هفتم هجری قمرى، در 11 شوال 669 ق. این حکایت را از زبان علی بن فاضل در شهر حلّه می شنود و آن را در کتابی با نام «جزیرة الخضراء» گرد می آورد.1



این کتاب از سوی عالمان زیر مورد توجه واقع شده است:



ـ شهید اول آن را به خط خود نوشته است که خطّ او در خزانة امیرمؤمنان(ع) پیدا شده است.

ـ محقق کرکی آن را به فارسی برگردانده است.

ـ علامه محمدباقر مجلسی آن را در «بحار الأنوار» نقل کرده است.

ـ شیخ حر عاملی آن را در کتاب «إثبات الهداة» درج نموده است.

ـ وحید بهبهانی به مضمون آن فتوا داده است.

ـ بحرالعلوم در کتاب« رجال» خویش، آن را مورد استناد قرار داده است.

ـ قاضی نورالله شوشترى، محافظت بر آن را بر هر مؤمنی لازم دانسته است.

ـ میرزا عبدالله اصفهانی (افندی) آن را در کتاب «ریاض العلماء» نقل کرده است.

ـ میرزای نوری آن را در کتاب «جنةالمأوی» و « نجم الثاقب» آورده است.2



بر اساس حکایت علی بن فاضل، امام مهدی(ع) و فرزندان ایشان، در جزیره خضرا، واقع در اقیانوس اطلس سکونت دارند و همه ساله، در موسم حج، حج می گزارند و پس از زیارت پدران و اجداد طاهرینشان (ع) در حجاز، عراق و طوس، مجدداً به این جزیره باز می گردند. آن حضرت(ع) غالباً در این جزیره اقامت دارد.3


گفتنی است حکایتی نیز درباره محل اقامت امام مهدی(ع) از سوی شخصی به نام انباری نقل شده است، ولی به دلیل آنکه وى، آن را از شخصی مجهول نقل کرده است، به همان حکایت پیشین بسنده می کنیم.4



ب) دیدگاه مخالفان
جمعی از عالمان شیعه حکایت یاد شده را که بر وجود جزیرة خضرا به عنوان محل اقامت غالب حضرت امام زمان(ع) دلالت می کند، دارای اشکال می دانند و از آنجا که دلیل دیگری در دست نیست، وجود چنان جزیره ای را نمی پذیرند.

پیش از نقل اشکال های وارد بر این حکایت، لازم است اشاره ای به سند آن داشته باشیم. علّامه مجلسی در کتاب خود می نویسد:


رساله ای مشهور به داستان جزیره خضرا واقع در دریای سفید یافتم. چون این رساله دربردارنده یاد کسانی است که آن حضرت را دیده اند و همچنین در آن مطالب شگفت انگیزی وجود دارد، دوست دارم آن را در اینجا بیاورم. از آن جا که این رساله را در اصول (کتاب های روایی) معتبر نیافتم، برای آن بابی مستقل گشودم و آن را آن گونه که یافتم، نقل می کنم.5


وی آن گاه به نقل حکایت می پردازد. در آغاز حکایت پس از خطبة آغازین چنین آمده است:

در خزانة امیر مؤمنان و سرور اوصیا و حجت پروردگار جهانیان و امام پرهیزکاران، علی بن ابی طالب ـ درود خدا بر او باد ـ متنی به خط شیخ فاضل و دانشمند عامل، فضل بن یحیی بن علی طیبی کوفی ـ قدس الله روحه ـ یافتم که در آن چنین آمده بود: «... این بنده نیازمند به بخشش خداوند سبحان متعال، فضل بن یحیی بن علی طیبی امامی کوفی که خدای او را ببخشاید، چنین می گویم: ...».


فضل بن یحیی در ادامه رساله به واسطه شیخ شمس الدّین بن نجیح حلّی و شیخ جلال الدین عبدالله بن حرام حلى، حکایت جزیره خضرا را از زین الدّین علی بن فاضل مازندرانی نقل می کند.6


علامه سید جعفر مرتضی عاملى، به بررسی سند این حکایت پرداخته و اشکال ها و پرسش های متعددی را متوجه آن دانسته است که در اینجا به مهم ترین آنها اشاره می کنیم:


1. نخستین پرسش ما درباره فردی است که در ابتدای روایت می گوید: «در خزانه امیرمؤمنان... علی بن ابی طالب ـ درود خدا بر او باد ـ متنی به خط شیخِ فاضل و دانشمند عامل، فضل بن یحیى طیبى یافتم».


این شخص از نظر ما ناشناخته و اسم و نسب و خصوصیات دیگر او کاملاً مجهول است. با یک نظر اجمالی به ابتدای روایت می فهمیم که او به طور قطع مجلسی(ره) نیست؛ زیرا ایشان با صراحت فرمودند: «این داستان را از یک رساله دیگر نقل می کنم».


همان گونه که سیّد هاشم بحرانی(ره) (از معاصران مجلسی) در نقل داستان می گوید: «بعضی از بزرگان فرموده اند که این حدیث را به خط شیخ فاضل... یافته ایم»،7 این جمله هم مانند عبارت مجلسی دلالت ندارد که بحرانی مستقیماً از راوی شنیده باشد. بر فرض اینکه بپذیریم بحرانی مستقیماً از راوی شنیده است این پرسش مطرح می شود که چگونه بحرانی او را دیده و داستان را بدون واسطه از او شنیده، ولی مجلسی او را ندیده است با اینکه بحرانی و مجلسی هر دو در یک زمان می زیسته اند. دیگر اینکه به چه علت مجلسی به نقل از یک رساله متداول بسنده کرده و راجع به نویسنده و صاحب آن، تحقیق نکرده است تا حقیقت داستان را از او شفاهاً سؤال کند.


2. پرسش دوم اینکه چگونه این شخصِ «مجهول»، خط طیبی را شناخت و اطمینان یافت که آنچه را در آن رساله یافته، خطّ طیبی است. آیا خطّ طیبی آن چنان مشهور و معروف بوده که حتی این فرد مجهول الحال هم آن را شناخته است؟

شاید واقع مطلب بر این شخص مشتبه شده باشد. به این جهت که مثلاً وقتی که دیده طیّبی این داستان را روایت می کند، فکر کرده لابد کاتب آن هم اوست؛ در صورتی که بین این دو امر، ملازمه ای نیست.

3. با توجه به این نکته، ما مشاهده می کنیم که «علی بن فاضل» (کسی که در روایت به عنوان «مازندرانی» توصیف می شود و بعد خودش را در متن همین روایت، «عراقی» معرفی می کند) تلاش زیادی برای اثبات برخی از فضایل به نفع خودش دارد و این نکته از متن گفتارش با سیّد شمس الدّین، آنجا که از ملاقات با امام سخن می گوید، به روشنی معلوم می شود:


ای سرورم، من یکی از بندگان مخلص آن حضرت هستم؛ با این همه امام را ندیده ام. بعد سیّد شمس الدّین به من فرمود: چرا، تو او را دو مرتبه دیده اى... .8


و آن دو مرتبه را برایش توضیح می دهد.

علاوه بر این، همه روایت درصدد اثبات یک فضیلت بی نظیر برای اوست و آن، اینکه او خدمت کسی رسیده که دیگران نرسیده اند و همچنین درصدد اثبات عنایت و توجه امام به اوست.


پس وقتی ما این نکات را مورد توجه قرار می دهیم و بر آن، این حقیقت را بیفزاییم که هیچ یک از معاصران علی بن فاضل، او را توثیق نکرده و مورد اعتماد ندانسته اند و فقط کسانی او را قابل اعتماد دانسته اند که صدها سال پس از او زیسته اند و جالب اینکه، دلیل و مستند آنها در اعتماد به او، ظاهراً خود روایت جزیره خضرا است، نتیجه می گیریم: اطمینان به صحت آنچه او برای ما نقل می کند، امکان ندارد؛ چون احتمال می دهیم اصل قضیه و ریشه داستان، از بافته های ذهن اوست که برای رسیدن به شهرت یا برای نایل شدن به اهداف دیگرى، آن را ساخته است، همچنان که در طول تاریخ، نمونه های آن را مشاهده کرده ایم.


4. از جمله نکاتی که شک و بدگمانی ما را در خصوص این راوی و داستانش افزایش می دهد این است که معاصران او مانند علامه حلی(ره) و ابن‌داوود که در سال 707 ق. از تألیف کتاب رجالی خود فراغت یافته بود و همچنین علمای دیگر، به طور کلی او را نادیده گرفته و هیچ کدام از آنها حتی یک کلمه درباره او سخن نگفته اند. با اینکه داستان گران بها و بی نظیر او، باید آنها را تشویق و تحریک می کرد که به داستان و راوی آن اشاره کنند؛ راوی و داستانش را بستایند و چنین داستانی را به عنوان یکی از دلایل امام و امامت قرار دهند و آن را شایسته نقل در کتاب های خود بدانند. وقتی می بینیم دانشمندان اسلامى، مطالب و داستان های کم اهمیت تری را در نوشته هایشان آورده اند، ولی این داستان را نادیده انگاشته اند، پی می بریم که شاید آن را دروغ و باطل به حساب آورده اند یا آن را نشنیده اند یا اساساً چنین داستانی در زمان آنها ساخته نشده بود!


همه این احتمالات وجود دارد و همه آنها، ما را به شک در این داستان و راوی آن فرا می خواند. شاید کسی بگوید که شخصیت های برجسته دیگری هم وجود دارند که نویسندگان معاصر آنها، نامشان را در کتاب های رجالی خود نیاورده اند و شاید نسبت به این راوی نیز همین مسئله اتفاق افتاده باشد، ولی ما با دقت متوجه می شویم که این پاسخ در حقیقت تلاش بیهوده ای است؛ زیرا این چنین شخصیت هایی اگر چه در بعضی از کتاب های رجالی مطرح نشده اند، ولی در کتاب های دیگری که در همان زمان تألیف گردیده، به قلم آمده و مطرح شده اند. یا اینکه حداقل، مورد اعتماد بودن آنها با قراین و شواهدی غیر از آنچه خود آنها راجع به خودشان گفته اند، ثابت شده است و برخلاف علی بن فاضل، یک داستان منحصر به فرد نداشته اند که کتاب های معتبر تاریخ، مانند آن را ثبت و ضبط نکرده باشند.


آرى، همین که معاصران علی بن فاضل، داستان او را نادیده انگاشته اند و هیچ گونه خبری از آن نداده اند باعث برانگیخته شدن شک و بدگمانی جدّی ما نسبت به او می شود.


5. از جمله نکات جالب توجه اینکه در خود روایت به صراحت آمده است: علی بن فاضل، داستان را از شروع تا پایان، در حضور طیبی و گروهی از علمای حلّه و اطراف آن که برای زیارت شیخ آمده بودند، توضیح می دهد، حال اینکه ما هیچ فردی از این عدّه را پیدا نکردیم که داستان را بی واسطه یا دست کم با واسطه نقل کند؛ در صورتی که از آنها انتظار می رود تا آن را در شهرها و در بین مردم منتشر ساخته باشند و این داستان جالب را نُقل مجالس و محافل کنند؛ زیرا در این حکایت، جایگاه وجود امام زمان(ع) و فرزندانش در یک موضع استثنایی و پیچیده تعیین شده است.


همچنین ما انتظار داشتیم مردم گروه گروه به زیارت قهرمان این کشف عجیب نایل شوند و به او تبرک جویند و تلاش کنند داستان را مستقیماً از خودش بشنوند و در کتاب های دیگر ثبت کنند و دانشمندان هم با آوردن نام او و داستانش در کتاب های رجالی و غیررجالی خود، تبرک بجویند، ولی هیچیک از این حوادث رخ نداد و تنها فردی که آن را نقل کرده، «طیبی کوفی» است. البته این نقل هم توسط فرد ناشناس، در بین اوراقی در میان گنجینه ای از کتاب ها کشف شده است و عجیب اینکه نویسندة ناشناس داستان هم، به خاطر خطّ معروف و مشهورش، توسط این مرد ناشناس، شناخته و کشف شده است.9


گفتنی است، پرسش ها و اشکال های یادشده از سوی کسانی دیگر نیز مطرح شده است.10


چنان که ملاحظه شد، مهم ترین پرسش و اشکالی که علامه سیدجعفر مرتضی عاملی دربارة سند حکایت جزیرة خضرا مطرح می کند، مربوط به شخصی است که رسالة مشهور به «داستان جزیره خضرا» را در خزانه امیرمؤمنان علی(ع) یافته است. ایشان تصریح می کند که «این شخص از نظر ما ناشناخته و اسم و نسب و خصوصیات دیگر او کاملاً مجهول است». در پاسخ این پرسش و اشکال باید گفت که شیخ شهید قاضی نورالله شوشتری (شهید 1019 ق.) در کتاب «مجالس المؤمنین» تصریح کرده است که یابندة این رساله شهید اول بوده است و این جمله آغاز حکایت که «متنی به خطّ شیخ فاضل و دانشمند عامل، فضل بن یحیی بن علی طیبی کوفی یافتم» از آن شهید بزرگوار است.11


حضرت آیت الله صافی گلپایگانی پس از بیان مطلب یاد شده، در پاسخ کسانی که به سند حکایت جزیرة خضرا اشکال می کنند، می نویسد:


بعد از آنکه دانستیم یابنده رساله در خزانه [امیرمؤمنان] و کسی که از آن نسخه برداری کرده، شهید اول بوده است که خود نزدیک به زمان فضل بن یحیی و آشنا به خط او بوده و او را به فضل و علم و عمل توصیف کرده است. و بعد از آنکه [دانستیم] فضل بن یحیى، شیخ زین الدین علی بن فاضل را به پرهیزکاری و صلاح توصیف کرده است و این خبر را به واسطة دو عالم فاضل شنیده است، قول به جعلی بودن این خبر و استناد آن به دشمنان و... سخنی بدون علم است.12


با توجه به مطالب یاد شده، اظهارنظر صریح و قطعی در مورد درستی یا نادرستی حکایت جزیرة خضرا مشکل به نظر می رسد و بهتر است به جای مخالفت یا موافقت بی چون و چرا با این حکایت، علم آن را به خدا بسپاریم و چنان که پیش از این یادآور شده ایم، بیشتر به دنبال شناخت وظایف قطعی خود در برابر امام زمان(ع) و عمل به آنها باشیم؛ زیرا دانستن یا ندانستن محل اقامت امام عصر(ع) و وجود داشتن یا وجود نداشتن محلی به نام جزیرة خضرا، هیچ تأثیری در معرفت ما نسبت به امام زمان و نزدیکی با آن حضرت ندارد.13




پی‌نوشت‌ها:
1. به نقل از: ناجی النجار، جزیره خضراء و تحقیقی پیرامون مثلث برمودا، ترجمه و تحقیق: علی اکبر مهدی پور، صص 52 و 53.

2. ر.ک: همان، صص 53 و 54.

3. همان.

4. همان، ص54.

5. بحار الأنوار، ج 52، ص 159.

6. همان.

7. سید هاشم بحرانى، تبصرة الولى، ص 243.

8. بحار الأنوار، ج 52، ص 172.

9. دراسة فی علامات الظهور و الجزیرة الخضراء، صص 198 ـ 195، ترجمه به نقل از: ابوالفضل طریقه دار، جزیره خضرا، افسانه یا واقعیت؟!، صص 119 ـ 115.

10. ر.ک: محمدتقی شوشترى، الأخبار الدخیله، تصحیح: علی اکبر غفارى، ج 1، ص 146.

11. سید نورالله شوشترى، مجالس المؤمنین، ج 1، صص 78 و 79.

12. لطف الله صافی گلپایگانى، منتخب الأثر فی الإمام الثانی عشر(ع)، ج 3، ص 426.

13. برای مطالعه بیشتر در موضوع جزیره خضرا، ر.ک: بحار الأنوار، ج 52، صص 174 ـ 159؛ نجم الثاقب، صص 410 ـ 391؛ منتخب الأثر فی الإمام الثانی عشرعلیه السلام، ج 3، صص431 ـ 422؛ جزیره خضرا و تحقیقی پیرامون مثلث برمودا؛ جزیره خضرا، افسانه یا واقعیت؟!؛ غلامرضا نظرى، جزیره خضرا تحریفی در تاریخ شیعه.
-- -.-- -.. . .- .-. ...- . -. ..- ... -.-- --- ..- .- .-. . -- -.-- .-.. --- ...- . ..- -. - .. .-.. ... ..- -. --. --- . ... -.. .- wechatکسی نبود؟!!.-. -.-
پاسخ
#9
حالا با توجه به آب های شیری رنگی که در این جا گفته شد و ادعای افرادی که از حوادث این منطقه جان سالم بدر بردند بعضی مثلث برمودا را همان محل حضور جزیره خضرا میدانند
-- -.-- -.. . .- .-. ...- . -. ..- ... -.-- --- ..- .- .-. . -- -.-- .-.. --- ...- . ..- -. - .. .-.. ... ..- -. --. --- . ... -.. .- wechatکسی نبود؟!!.-. -.-
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
مثلث برمودا و قاره آتلانتیس Mehdi Dehrouyeh 8 9,733 08-21-2013, 01:59 PM
آخرین ارسال: kamy
مثلث برمودا چیست caspian nojum 68 34,661 06-05-2012, 09:28 PM
آخرین ارسال: caspian nojum

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان