ارسالها: 2,100
موضوعها: 92
تاریخ عضویت: Jun 2007
من که سال سوم راهنمایی ( 4 سال پیش ) یه تلسکوپ توی یک فروشگاه دیدم و عاشقش شدم . از اون روز به بعد شد که رفتم و درباره تلسکوپها کتاب خوندم و خلاصه ...
حالا شما چطور علاقه مند شدید ؟؟
ارسالها: 11
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Jul 2008
من از همون بچگی دوست داشتم فضا نورد بشم. :oops: یه کم که بزرگتر شدم فهمیدم این کار خیلی هزینه داره الان می خوام نجوم رو ادامه بدم البته نه در سطح دانشگاهی چون من تصمیمم رو گرفتم و می خوام برم تجربی :wink:
یا گیری ستاره شناسی در سطح غیر حرفه ای بسیار کار ارزشمندی است. یکی ستاره شناسی غیر حرفه ای خود نیز حرفه ای است. کدام ستاره شناسی حرفه ای را سراغ دارید که موارد زیر را بتواند یکجا انجام دهد:
1. رصد با تلسکوپ ( هر نوعی که باشد )
2. قطبی کردن تلسکوپ
3. عکاسی از آسمان شب
4. ساخت ابزارهای رصدی و تحقیقی
5. رویت هلال ماه
6. تحلیل داده های تلسکوپ های رادیویی
و بسیاری موارد دیگر
ستاره شناسان حرفه ای با خواندن یک رشته از دنیای ستاره شناسی، آن هم به صورت تئوری .................زیاد در این مورد صحبتنمی کنم. اما امیدوارم که هرچه زودتر این مسائل حل شود.
ارسالها: 469
موضوعها: 3
تاریخ عضویت: Apr 2005
کنج تنهایی من فرای همهی شلوغی های زندگی در هر دورهای بخصوص تابستونها. در اون زمان (دورهی ابتدایی) به عنواین ناشناختهی علمی خیلی علاقه داشتم. اون موقع دوسه تا مجله بودند که من همیشه دنبالشون بودم. دانشمند- دانستنیها و مرزهای بیکران فضا. شبهای تابستون اگر پولی دستم میومد میرفتم ببینم دکهی زورنامه فروشی چی داره. کنجکاوی - تخیل و کنج تنهایی من به همراه کتابهای دوست داشتنی و ماجراجویانهی ژولورن من رو به دنیای ناشناختهها میبرد. از زندگی عادی هیچ لذتی نمیبردم.
تخیل رو بیشتر دوست داشتم چون محدودینی نداشت. میتونستی خودت هم قهرمان این تخیل باشی. در دانستنیها مطالبی جذاب مثل بشقابپرندهها و ستارگان و سیارات وجود داشت. سرگذشت زمین هم همینطور. کتابهای دانشمند و نویسندهی فقید و نابغهی قرن بیستم آیزاک آسیموف که نوشتههایی بسیار هم پیچیده ولی جدی بودند و البته همراه با طنز مخصوص خود آسیموف، من رو رسما وارد دنیای نجوم کرد.
یک دوربین دوچشمی کوچک داشتم. ولی کمتر میرفتم سراغش. شبها که بیرون بیشتر میموندم در محوطهی کنار خونه روی چمنها میخوابیدم و. بالای سرم رو میدیم. آسمون نه چندان تاریک که نسبت به الان واقعاً تاریک بود. تهران رو میگم .
گاهی چیزهایی بدون سو سو زدن بخشی از آسمون رو طی میکردند. فکر میکردم شاید اون بالا بشقابهای پرنده در حال سوسو زند باشند. بعداً فهمیدم اونها ماهوارههای زمینی هستند. بازهم کتابهای علمی برای نوجوانان از آسیموف من رو با علم نجوم بیشتر آشنا کرد. حالا از حیطهی جغرافیا و از این دست به نجوم دل بسته بودم. کنجکاوی که برام انتها نداشت. درسم خوب نبود ولی علم رو تا سرحد مرگ دوسن داشتم. حالا هم که یک فیزیک هستم و همچنان آدم عادی این حس رو چند برابر قبل دارم.
دلم میخواست بیشتر بنویسم ولی کسی وقت نداره مطلب زیاد رو در تالار گفتگو بخونه. شاید همینمقدار بس باشه.
Science is a way of trying not to fool yourself. The first principle is that you must not fool yourself, and you are the easiest person to fool. Richard Feynman
ارسالها: 23
موضوعها: 7
تاریخ عضویت: Nov 2024
من وقتی بچه بودم به آسمون که نگاه می کردم می ترسیدم از این که دنیای به این بزرگی هست و من ازش سر در نمی آرم هر شب من توی اون آسمون گم میشدم چون کسی نبود که آدرس راه رو یادم بده تصمیم گرفتم این شهر بزرگ رو به اندازه ی شهر خودم خوب بشناسم چون یه دنیای بین المللی بود برای همه در عین حال فقط برای من البته من اون موقع که 6 سالم بود در این حد فکر نمی کردم در کل با تصورات الانم این شده
خبر رفتن موشك به فضا لمس تنهايي ماه
فكر بوييدن گل در كره اي ديگر
ارسالها: 2
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Sep 2008
من اول برای اینکه کنکور رو بپیچونم درباره ی المپیاد تحقیق کردم. در باره ی هر المپیادی یک کتاب خوندم. نجوم به زبان ساده هم اون وسطا خوندم. بعدش برای اولین بار رفتم رصد و دیگه ولش نکردم!
ارسالها: 722
موضوعها: 66
تاریخ عضویت: Sep 2008
سلام
من هم مثل تمامی شما دوستان از دوران کودکی علاقه مند به نجوم و آسمان شدم!
عاشق آسمان شدم!
وقتی که مدرسه نمی رفتم از تلوزیون فضانوردان رو می دیدم که در ایستگاه فضایی در شرایط بی ورنی خیلی دوست داشتم فضانورد بشم!
تا چند سال پیش هم مطمئن بودم که فضانورد می شم و ماهها در شرایط بی وزنی زندگی می کنم!
ولی الان که مطالعاتم زیاد شده فهمیدم که چه خبره
فهمیدم اگه بتونم یه فضانورد رو از نزدیک ببینم باید کلاهم رو هوا بندازم!
مدرسه نمی رفتم همه بچه ها تو این سن عاشق پفک و بستنی و پارک بودن! ولی من عاشق کتاب های نجومی
بابام واسم یه کتاب خرید ( انسان و ماه ) روزی 1000 بار عکساش رو نگاه می کردم!!!!!!!!!!!!!!!!
خلاصه زیاد حرف نزنم همه بچه ها یه طوری از اول علاقه داشتند
هیچکس نیست که بگه من از روی اجبار وارد نجوم شدم!
ارسالها: 1,258
موضوعها: 119
تاریخ عضویت: Oct 2005
سلام
من وقتی کوچیک بودم دقیقا نمیدونم چند ساله
یه دنباله دار خیلی زیبا توی آسمون دیدم.من داشتم راه میرفتم و اون دنباله دار سریع تر از من حرکت میکرد. خیلی زیبا بود انقدر متوجه اون بودم که پام پیچ خورد
اون داشت از شرق آسمون به سمت شمال حرکت میکرد .چون مسیر حرکتش رو کلاملاً یادمه. از همون موقع عاشق آسمون شدم و سال اول دبیرستان با دبیر فیزیک خوبم آقای طونی آشنا شدم . بعدش خودم ادامه دادم تااااااااااااااا اینکه افتخار آشنایی با این سایت و آفای جعفری زاده رو پیدا کردم :wink:
دوشنبه , 18 مهر 1384.گاهی یه تاریخ آدمو پر انرژی تر میکنه.منو استروتاک
ارسالها: 154
موضوعها: 8
تاریخ عضویت: Jan 2009
من نمیدونم از پنج سالگی بود یا کلاس اول ابتدایی که عاشق فضانوردی بودم.حالا هم که عشقم به نجوم و فضانوردی 1200برابر شده
ارسالها: 249
موضوعها: 7
تاریخ عضویت: Sep 2008
سلام خدمت همه
من برخلاف همه در بچگی از ستاره شناسی بدم می آمد ولی به موضوعات علمی خیلی علاقه داشتم . :wink:
یکی از شنبه های فروردین 85 وقتی داشتم شبکه های تلویزیونی رو عوض می کردم خوردم به برنامه آسمان شب که اگه اشتباه نکنم مهمانشون آقای مبشر بود ( چون اون موقع شخصیت ها رو نمی شناختم مطمئن نیستم ) و داشت درمورد نسبیت صحبت می کرد .
بعد هم اتفاقی به یه سایت نجومی خوردم و ................ :lol: