تالار گفتگو ستاره‌شناسان
خاطرات و گزارش های رصدی - نسخه قابل چاپ

+- تالار گفتگو ستاره‌شناسان (https://www.astrotalk.ir)
+-- انجمن: آسمان شب (https://www.astrotalk.ir/forumdisplay.php?fid=3)
+--- انجمن: گزارش های رصدی (https://www.astrotalk.ir/forumdisplay.php?fid=14)
+--- موضوع: خاطرات و گزارش های رصدی (/showthread.php?tid=59)

صفحات 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21


خاطرات و گزارش های رصدی - caspian nojum - 05-03-2011

سلام

خب ابريه ديگه :!:


خاطرات و گزارش های رصدی - caspian nojum - 05-07-2011

سلام كسي خاطره ماطره نداره Smile


خاطرات و گزارش های رصدی - abadanastro - 05-07-2011

این خاطره رو فکر کنم قبلا تعریف کردم
یه بار توی کوچه با بچه های محل داشتیم ماه گرفتگی رصد میکردیم که یه بنده خدایی اومد پیله شد که رصد کنه
چشمی رو با دست گرفت و سرش رو گذاشت ته تلسکوپ پشت آینه اصلی ! فکر می کرد چشمی دسته تلسکوپه و از اون پشت مثله شکستی ها باید نگاه کنه . ما هم کلی خندیدیم . :lol: :lol:


خاطرات و گزارش های رصدی - caspian nojum - 05-07-2011

بيچاره بنده خدا Smile


خاطرات و گزارش های رصدی - ORION-M42 - 05-07-2011

نخند آقا ......
نخند ..........
خوب نمیدونست بنده خدا ............
Smile


خاطرات و گزارش های رصدی - caspian nojum - 05-07-2011

چشم :?


خاطرات و گزارش های رصدی - MY SKY - 05-08-2011

منم با دوستام داشتیم نگاه ماه میکردیم با یه تلسکوپ 76میلیمتری یه اقا از اونجا رد شد حالا اسمشو نمیگم گیر داده بود منم میخوام نگاه کنم گفتم نمیشه رفتم داخل چشمی 4 میلیمتر رو اوردم دیدم تا اقاهه داره نگاه میکنه.وقتی رفتم پیشش چپ چپ بهم نگاه میکرد گفت اینم تلسکوپ تو داری داری چشم خودم رو توش میبینم. دوستام داشتن از خنده میمردن ولی به رو خودشون نمیاوردن. وقتی اقاهه رفت بلند زدن زیر قهقه.گفتم چتونه چه خبره؟گفتن چشمی رو برداشته بودیم اقاهه داشت تو فوکوسر بدون چشمی نگاه میکرد.منم زدم زیر خنده.اقاهه از پشت دیوار در اومد گفت من رو سر کار میزارید پدر.......خلاصه وقتی دیدیم این حرف زد تلسکوپ برداشتیم فرار کردیم.دو قدم بر نداشته بودیم دیوار صوتی رو شکوندیم(این تیکه لاف بود).خلاصه هنوز که هنوزه ما با یارو مشکل داریم. :lol: :lol: :lol: :lol: :lol: :lol: :lol:


خاطرات و گزارش های رصدی - sky girl - 06-03-2011

سلام... خب اولین خاطره ی من هم اینه :
من کلا زیاد آسمونو م میدیدم ولی تجربشو با یک تلسکوپ نداشتم. ( یک تلسکوپی هست ولی خب زیاد خوب نیست!!)
بعد دوستمم مثه من . یه روز رفته بودم خونه ی دوستم و فهمیدم که تلسکوپ خریده. ما هم خیلی با شوق و ذوق یک ساعت قبل غروب آفتاب رفتیم بالا پشت بومشون.... اول گذاشتیم یکم آسمون تاریک بشه :!: بعد یک چیزی در اومد... هر چی سعی کردیم که نتونستیم اونو ببینیم!! و تنها چیزی که دیدیم چراغای خیابونا بود Big Grin وقتی هم که تاریک شد ----> :? آخه میترسیدیم از بالا پشت بوم بیفتیم واسه همین رفتیم تو حیاط...! وقتی دیگه داشتیم نا امید میشدیم فهمیدیم چشمی ها رو نذاشتیم :roll: بعد باز چشمی ها رو گذاشتیم.... یه ستاره ی آبی دیدیم!! خیلی خوشحال و شاد و خندان بعد دریافتیم که انتن بوده این نور آبی Confusedhock: بعد از مدتها تلاش هم 3 تا ستاره رصد کردیم!!
ولی واسه اولین رصد جالب بود Big Grin


خاطرات و گزارش های رصدی - Sky_Watcher - 06-07-2011

عجب خاطره ی به یاد ماندنی بود.
اگه از این خاطرات داشتین بنویسین.


خاطرات و گزارش های رصدی - ali_solo_ejay - 06-07-2011

من از چند برنامه رصدی یه خاطره مشترک دارم.
اونم اینه که قبل از رصد هواشناسی رو چک می کردیم هوا صاف بود، ولی به محض اینکه میرفتیم واسه رصد ابر میومدو رصد رو فلج میکرد. اینی که میگم بیش از 15 بار اتفاق افتاده. همین 10 روز پیش که احتمال نیمه ابری شدن هوا نزدیک 0 بود. رفتم رصد، هوا که ابری شد هیچی، یه بارون نم نم هم اومد. آره توو ماه خرداد. :roll:
جالب این بود زمان دانشجویی هر وقت که من بودم هوا ابری میشد :? ولی اگه نمیومدم هوا صاف بود و تا صبح بچه ها رصد می کردن.... :!:
من نحس هستم؟ Sad Sad Sad