تالار گفتگو ستاره‌شناسان

نسخه‌ی کامل: به کدام شاخه ستاره شناسی علاقه دارید؟
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3
Regulus نوشته: من به هر علمی بدون محاسباتش علاقه دارم.
به نجوم, فیزیک, شیمی, باستان شناسی, تاریخ, جانورشناسی و بقیه مواردی که به ذهنم نمیرسه.
از ریاضیات متنفرم, از تمامی شاخه هاش. ریاضی چیزیه که وجود نداره و انسان اونو بوجود اورده و یه علم نیست. برای مثال عدد پی (علامتشو نداشتم). محیط یه دایره برای مثال 1 متر هست پس قطرش باید پی/1 باشه که چنین عددی وجود نداره, در حالی که اون دایره قطری به اندازه معین داره, نه پی/1. ریاضیات هیچ مبنایی نداره و تمام اصول اونو ما بوجود اوردیم, در حالی که جهان قبل از ما هم وجود داشته پس با ریاضیات کار نمی کنه.

کاملا مخالفم. همه ی پدیده ها و اجزای جهان یه نظم خاصی دارن. با استفاده از رابطه های ساده تری که بین اعداد وجود دارن ما این رابطه ها و نظم های پیچیده ای رو کشف می کنیم و اسمشونو میذاریم فیزیک. علمی که به نظرم همه چیز به اون مربوطه.
در واقع ریاضی به ما کمک می کنه این رابطه ها رو درک کنیم. ریاضی مثل یه مترجم کار میکنه.
درسته که عالم با یه سری قانون و نظم خاص کار می کنه ولی این قوانین همون روابطی که ما بدست اوردیم نیستن. ما فقط یه مدل تا حد امکان نزدیک به پدیده واقعی رو ساختیم ولی هیچکدوم از اینها تو واقعیت وجود ندارن.
در ضمن بلد بودن یه زبان یه مهارته و یه علم نیست. درسته ما با استفاده از ریاضیات مدل سازی جهانمونو می کنیم و بدون اون نمی تونیم خیلی از این علومو بشناسیم ولی همین ریاضیات می تونست تو تاریخ انسان طوری بوجود بیاد که کاملا با الان متفاوت بود (همونطور که ممکنه تو یه سیاره دیگه ریاضی به صورت دیگه ای باشه) , ولی این در مورد فیزیک صادق نیست و فیزیک رو هرطور بشر دنبال می کرد, باز هم به نتایج فعلی میرسید(همونطور که تو سیارات دیگه به همین نتایج میرسن).
این که ریاضی ساخت بشره (یا هر موجود دیگه ای) رو باید پذیرفت و همینطور اینکه ساخته دست بشر هیچوقت بدون مشکل و عیب نیست.
Regulus نوشته: من به هر علمی بدون محاسباتش علاقه دارم.
به نجوم, فیزیک, شیمی, باستان شناسی, تاریخ, جانورشناسی و بقیه مواردی که به ذهنم نمیرسه.
از ریاضیات متنفرم, از تمامی شاخه هاش. ریاضی چیزیه که وجود نداره و انسان اونو بوجود اورده و یه علم نیست. برای مثال عدد پی (علامتشو نداشتم). محیط یه دایره برای مثال 1 متر هست پس قطرش باید پی/1 باشه که چنین عددی وجود نداره, در حالی که اون دایره قطری به اندازه معین داره, نه پی/1. ریاضیات هیچ مبنایی نداره و تمام اصول اونو ما بوجود اوردیم, در حالی که جهان قبل از ما هم وجود داشته پس با ریاضیات کار نمی کنه.
خیلی حرف عجیبی بود! به غیر از علوم انسانی ریاضی در همه ی علوم کاربرد داره.اصلا اگر ریاضی نبود ما تعریفی از علوم دیگه نداشتیم.میتونم بپرسم منظور شما از فیزیک بدون محاسبات چیه؟! اصلا مگه چنین چیزی وجود داره؟!
Regulus نوشته: درسته که عالم با یه سری قانون و نظم خاص کار می کنه ولی این قوانین همون روابطی که ما بدست اوردیم نیستن. ما فقط یه مدل تا حد امکان نزدیک به پدیده واقعی رو ساختیم ولی هیچکدوم از اینها تو واقعیت وجود ندارن.
در ضمن بلد بودن یه زبان یه مهارته و یه علم نیست. درسته ما با استفاده از ریاضیات مدل سازی جهانمونو می کنیم و بدون اون نمی تونیم خیلی از این علومو بشناسیم ولی همین ریاضیات می تونست تو تاریخ انسان طوری بوجود بیاد که کاملا با الان متفاوت بود (همونطور که ممکنه تو یه سیاره دیگه ریاضی به صورت دیگه ای باشه) , ولی این در مورد فیزیک صادق نیست و فیزیک رو هرطور بشر دنبال می کرد, باز هم به نتایج فعلی میرسید(همونطور که تو سیارات دیگه به همین نتایج میرسن).
این که ریاضی ساخت بشره (یا هر موجود دیگه ای) رو باید پذیرفت و همینطور اینکه ساخته دست بشر هیچوقت بدون مشکل و عیب نیست.

مهم نیست که روش ریاضی ما با بقیه موجودات جهان فرق داره مهم اینه که همشون به یه نتیجه یعنی فیزیک می رسن که به قول شما یه فیزیک بیشتر نداریم. درسته که ریاضی ساخته دست بشره اما این دلیل نیست که اشتباهه البته احتمال داره ناقص باشه یعنی حتما هست چون هنوز خیلی روابط عددی هست که کشف نشده. در ریاضی اشتباهی وجود نداره چون از روی مفاهیم اولیه جهان برداشته شده. مثلا همین سیستم دهدهی شاید از روی تعداد انگشتامون برداشته شده. فکر می کنم همه 10 تا انگشت داریم دیگه! ریاضی یه نظریه علمی نیست که بگیم ما توش اشتباه کردیم. ریاضی فقط بیان روابط جهانه که اونم 100% درسته.

جدای از این اگه علم ریاضی نبود الان نه کامپیوتری بود و نه اینترنتی بود و نه astrotalk ای! هیچ کدوم از این کشف های بشر وجود نداشت. نظریه هایی که وضعیت جهان رو مشخص می کنه وجود نداشت. مثلا همین نسبیت انیشتین. حالا اصلا گیریم این قانون غلط باشه. بازم دلیل بر اشتباه بودن ریاضی نیست. چراکه ما نتونستیم رابطه های بدست اومده از ریاضی رو کنار هم بذاریم تا یه قانون فیزیکی درست کنیم. یا شایدم هنوز روابطی هست که کشفشون نکردیم.
دقیقا بر عکس.
ریاضیات زاده ذهن بشر هست و کاملا ممکنه دچار اشتباه باشه. مطمئنا هر چیزی که ما بوجود میاریم تا با قوانین و قواعد طبیعت در تضاد نباشه مطابق انتظار ما و بدون اشتباه عمل می کنه. ولی ریاضی دارای مشکله. شاید اگه معیار های دیگه ای رو انتخاب می کردیم, خیلی از استثناء های فعلی (از جمله همون مثال عدد پی) وجود نداشتن.
یا مثلا ریاضیات تو بی نهایت جواب درستی به ما نمیده و حتی دو تا بی نهایت با هم متفاوتن در حالی که از یه علامت برای جفتشون استفاده می کنیم.
در ضمن تا ما رابطه ای رو بوجود نیاریم هیچ رابطه جدیدی وجود نداره که بخواد مشکلات فعلی رو رفع کنه. و همینطور ما قوانین فیزیکی رو نمیسازیم و اونا وجود دارن, نه به صورت مثلا E=mC2 بلکه بصورت طبیعی(که هیچکس نمی تونه اونا رو بفهمه جز خدا). ما فقط با استفاده از روش های ریاضی یه مدل قابل فهم از اونا برای خودمون درست کنیم.
در مورد کامپیوتر هم بگم اون هم علم نیست و ما با استفاده از مجموعه ای از علوم و مهارت ها سخت افزار رو می سازیم و با استفاده از محاسبات ریاضی نرم افزار رو طراحی می کنیم.
مسلما ما بدون ریاضی از علوم در حد بسیار محدودی اطلاعات داشتیم ولی این وابستگی ما به ریاضیه نه وابستگی قوانین و قواعد طبیعت.
در ضمن من نگفتم بدون ریاضی ما چیزی از فیزیک می دونستیم. من فقط گفتم خودم از ریاضی خوشم نمیاد, بقیه بحث مربوط به خود ریاضیات بود.
منظور من از فیزیک بدون ریاضی مفاهیم فیزیکه. مثلا اینه که هر جرمی در فضا-زمان خمیدگی ایجاد میکنه که این خمیدگی اجرام دیگه رو به سمت خودش میکشه که مفهوم گرانشه.
Regulus نوشته: دقیقا بر عکس.
ریاضیات زاده ذهن بشر هست و کاملا ممکنه دچار اشتباه باشه. مطمئنا هر چیزی که ما بوجود میاریم تا با قوانین و قواعد طبیعت در تضاد نباشه مطابق انتظار ما و بدون اشتباه عمل می کنه. ولی ریاضی دارای مشکله. شاید اگه معیار های دیگه ای رو انتخاب می کردیم, خیلی از استثناء های فعلی (از جمله همون مثال عدد پی) وجود نداشتن.
یا مثلا ریاضیات تو بی نهایت جواب درستی به ما نمیده و حتی دو تا بی نهایت با هم متفاوتن در حالی که از یه علامت برای جفتشون استفاده می کنیم.
در ضمن تا ما رابطه ای رو بوجود نیاریم هیچ رابطه جدیدی وجود نداره که بخواد مشکلات فعلی رو رفع کنه. و همینطور ما قوانین فیزیکی رو نمیسازیم و اونا وجود دارن, نه به صورت مثلا E=mC2 بلکه بصورت طبیعی(که هیچکس نمی تونه اونا رو بفهمه جز خدا). ما فقط با استفاده از روش های ریاضی یه مدل قابل فهم از اونا برای خودمون درست کنیم.
در مورد کامپیوتر هم بگم اون هم علم نیست و ما با استفاده از مجموعه ای از علوم و مهارت ها سخت افزار رو می سازیم و با استفاده از محاسبات ریاضی نرم افزار رو طراحی می کنیم.
مسلما ما بدون ریاضی از علوم در حد بسیار محدودی اطلاعات داشتیم ولی این وابستگی ما به ریاضیه نه وابستگی قوانین و قواعد طبیعت.
در ضمن من نگفتم بدون ریاضی ما چیزی از فیزیک می دونستیم. من فقط گفتم خودم از ریاضی خوشم نمیاد, بقیه بحث مربوط به خود ریاضیات بود.
منظور من از فیزیک بدون ریاضی مفاهیم فیزیکه. مثلا اینه که هر جرمی در فضا-زمان خمیدگی ایجاد میکنه که این خمیدگی اجرام دیگه رو به سمت خودش میکشه که مفهوم گرانشه.
مطالبی که شما در مورد فیزیک گفتید همشون پایه ی ریاضی دارند و فقط برای اینکه قابل فهم بشن به این صورت و بدون محاسبه در اومدند.فکر کنم شما تحت تاثیر حرف های آقای وزیر قرار گرفتید!
Regulus نوشته: دقیقا بر عکس.
ریاضیات زاده ذهن بشر هست و کاملا ممکنه دچار اشتباه باشه. مطمئنا هر چیزی که ما بوجود میاریم تا با قوانین و قواعد طبیعت در تضاد نباشه مطابق انتظار ما و بدون اشتباه عمل می کنه. ولی ریاضی دارای مشکله. شاید اگه معیار های دیگه ای رو انتخاب می کردیم, خیلی از استثناء های فعلی (از جمله همون مثال عدد پی) وجود نداشتن.
یا مثلا ریاضیات تو بی نهایت جواب درستی به ما نمیده و حتی دو تا بی نهایت با هم متفاوتن در حالی که از یه علامت برای جفتشون استفاده می کنیم.
در ضمن تا ما رابطه ای رو بوجود نیاریم هیچ رابطه جدیدی وجود نداره که بخواد مشکلات فعلی رو رفع کنه. و همینطور ما قوانین فیزیکی رو نمیسازیم و اونا وجود دارن, نه به صورت مثلا E=mC2 بلکه بصورت طبیعی(که هیچکس نمی تونه اونا رو بفهمه جز خدا). ما فقط با استفاده از روش های ریاضی یه مدل قابل فهم از اونا برای خودمون درست کنیم.
در مورد کامپیوتر هم بگم اون هم علم نیست و ما با استفاده از مجموعه ای از علوم و مهارت ها سخت افزار رو می سازیم و با استفاده از محاسبات ریاضی نرم افزار رو طراحی می کنیم.
مسلما ما بدون ریاضی از علوم در حد بسیار محدودی اطلاعات داشتیم ولی این وابستگی ما به ریاضیه نه وابستگی قوانین و قواعد طبیعت.
در ضمن من نگفتم بدون ریاضی ما چیزی از فیزیک می دونستیم. من فقط گفتم خودم از ریاضی خوشم نمیاد, بقیه بحث مربوط به خود ریاضیات بود.
منظور من از فیزیک بدون ریاضی مفاهیم فیزیکه. مثلا اینه که هر جرمی در فضا-زمان خمیدگی ایجاد میکنه که این خمیدگی اجرام دیگه رو به سمت خودش میکشه که مفهوم گرانشه.

درسته که ما درستش کرديم ولی به نظر من رياضی مشکلی نداره.چون يه معیار از واقعيته. مثلاً عمل تفريق رو ما درست کرديم مثلا همه ميدونيم 1=2-3 . اين غلطه؟ سه تا سيب داريم دوتاشو ميخوريم، چندتا ميمونه؟؟ رياضی از روی طبیعت برداشته شده. منظورتون چيه که اگه يه معيار ديگه انتخاب ميکرديم ديگه اين مشکلات نبود؟
درمورد مثالی که درمورد π (عدد پی) زدين، منم مطمءن نيستم. يه مبحث توی آمار داشتيم که مربوط به خطای اندازه گيری بود.اونجا ميگفتيم که هميشه اندازه گيری های ما همراه با خطاست. يعنی هميشه ميشه دقيقتر اندازه گرفت. شايد π اينجوری باشه. نميدونم! ولی اين دليل نميشه که رياضی رو اشتباه بدونيم. شايد علم ما از رياضی اون قدری نيست که بتونيم واسه اين مساله دليل بياريم. مثلاً نظريه جهان های موازی رو که اثبات شده و فيزيک حقيقيه در نظر بگيرين. ممکنه نتونيم درکش کنيم اما اونقدر هم علمشو نداريم که نقضش کنيم. وقتی نميشه چيزی رو اثبات کرد، دليلی هم برای نقض کردنش وجود نداره. شايد رياضی رو دست کم گرفتيم و فکر ميکنيم با اين چيزايی که ازش خونديم بايد بتونيم همه چيز رو اثبات کنيم.
حالا بينهايت قضيش چيه. ما خودمون داريم ميگيم بی نهايت. يعنی نه حدی براش تعيين ميکنيم و نه ميتونيم تعريفش کنيم. برای همين بهش ميگيم تعريف نشده. وقتی چيزی تعريف نشده چه جوری ميشه اون رو با چيزی ديگه اي مقايسه کرد؟
منم ميگم حتماً رابطه هايی هستن که بايد کشف بشن و به وسیله رياضی به زبون ما ترجمه بشن.ما مي سازيمشون ولی از روی قوانينی که قبلاً پذيرفتيم که اونا هم در نهايت ازطبیعت گرفته شدن. همين رابطه E=mc2 (توان 2) ، خب اين با رياضی اثبات شده ديگه!
راستی يه موضوعی يادم اومد. يکی از چالش های فيزيک دان ها اينه که بدونن اول جهان به وجود اومده و بعد قوانين فيزيکی يا اول قوانين و بعد جهان!
کامپيوتر که فقط سخت افزار نيست.خودتون دارين ميگين با استفاده از محاسبات رياضی نرم افزار رو درست ميکنيم. اونم يه علمه، وابسته به رياضی. شما از مفاهيم فيزيک خوشتون مياد. ولی بايد به اين فکر کرد که اين مفاهيم توسط دانش رياضيات اثبات شده و در حال پيشرفته.
اين قوانين و مفاهیم وجود دارن. ما چه جوری درکشون کنيم؟ فقط با رياضی. رياضيه که اونا رو اثبات و نقض ميکنه و موجب پيشرفتشون ميشه.
رياضی تو زندگي روزمره هم خيلی تأثير داره به طوری که اگه نبود اصلاً امکان زندگی کردن برای ما وجود ندشت. نه ميتونستيم خريد کنيم، نه لباسی داشته باشيم که بپوشيم، نه آب بخوريم... Big Grin
ببخشيد خيلی زياد شد! ديگه اينو ميگم و تموم:
توی بحث خازن ها (فيزيک 3) يه بار فرمولو مي فهميدم، تو مفهوم مشکل داشتم و يه بار برعکس. فقط وقتی خيالم راحته که هر دو رو بفهمم. اگه رياضی نبود هيچ کدوم از اين مفهوم ها قابل استفاده نبود. چون اونوقت نميشد رابطه اي بينشون بيان کرد.
در جواب only orion عزیز بگم که این مفاهیم پایه ریاضی ندارن و ما تونستین توسط ریاضی اونا رو برای خودمون قابل فهم کنیم وگرنه چیزی که تو واقعیت اتفاق میفته همون توصیف بدون ریاضیه نه معادله ریاضی معادل اون.
در جواب Parnia Shokri هم بگم که ریاضی تا زمانی که از طبیعت برداشت شده باشه درسته و وقتی ما چیزی رو که واقعیت نداره برای راحت کردن محاسباتمون به کار می گیریم و بوجود میاریم اونو دچار مشکل می کنیم.
بله درسته 1=2-3 چون طبق همون مثال سیب درسته و این یه شاهد عینی برای درستی این معادلس ولی چیزی به نام رادیکال 2 وجود نداره و ما به علت ناتوانیمون تو نامگذاری تمام اعداد این عدد رو بوجود اوردیم. در حالی که محل رادیکال 2 که طبق همون روش های کتاب ریاضی راهنمایی بدست میاد یه نقطس و فاصله معینی تا 0 داره. وجود اعدادی به نام اعداد گویا و گنگ هم یکی از مشکلات ریاضیه. ایا ما نمی تونیم با در نظر گرفتن یه ضریب یه اندازه (فاصله) ثابت,(مثلا33) رو به هر اندازه دیگه ای تبدیل کنیم؟ پس با چه ضریبی میشه 33 رو به 100 تبدیل کرد؟ با ...3/333333333 ؟ ایا این یه عدده؟
یا مثلا چیزی به نام بی نهایت در واقعیت وجود نداره بلکه این فقط یه لفظه که تو ریاضیات حتی محاسباتی برای اون وجود داره. شما اگه می تونید یه مثال از بی نهایت تو جهان واقعی بزنید.
نقص های ریاضی از معیار های اشتباه ما ریشه می گیرن وگرنه اگه طبق اصول درست(قوانین طبیعت مثل همون سیب) با ریاضی کار بشه به نتایج درست هم میرسیم که قابل انکار هم نیستن(حداقل تا وقتی مثال نقضی براشون وجود نداشته باشه)
مطمئنا بشر تو اندازه گیریش دچار مشکله و قرار هم نیست هیچ وقت درست اندازه گیری کنه, چون اندازه واقعی مثلا محیط یه دایره هیچکدوم از مقدار های اندازه گیری شده ما نیست و اندازه اون اصلا بر اساس واحد های اندازه گیری ما بوجود نیومده ولی میشه با استفاده از مبانی جدیدی که بوجود میاریم عددی برای اندازه اون در نظر بگیریم.
در کل منظور از صحبت های بالا اینه که دستگاه های شمارش ما تا مجموعه اعداد گویا درست عمل می کنن و اعداد گنگ یکی از مشکل های ریاضن (که تو محاسبات خوب عمل می کنن ولی تو واقعیت وجود ندارن) ولی حالت ایده ال اینه که واحد هایی برای اندازه گیری در نظر بگیریم که همه عضو یه مجموعه واحد باشن.
در ضمن علوم وابسته به چیزی نیستن بلکه ما برای توصیفشون از متر هایی مثل ریاضی استفاده می کنیم. پس به همین راحتی میشه گفت کامپیوتر یه علم نیست.
اینجا مطرح میشه که خب پس فیزیک هم علم نیست. اشتباهه. فیزیک به ریاضی وابسته نیست. فیزیک یعنی مثلا وجود گرانش که ما می تونیم با ریاضی اثباتش کنیم ولی اگه ما نتونیم این کارو بکنیم باز هم گرانش وجود داره.
علوم درک ما از طبیعتن و اگه ما اونا رو ندونیم هیچ اختلالی در طبیعت بوجود نمیاد ولی ابزار ها وسایل شناسایی علم هستن که اگه ما اونا رو نداشته باشیم درک ما از علوم تغییری نمی کنه ولی همونطور که گفتم عدم وجود ابزار ها روی خود طبیعت تاثیری ندارن.
ریاضی تو زندگی امروز بشر خیلی کاربرد داره چون ما خودمونو به اون عادت دادیم ولی اگه ریاضی نبود هم ما باز همه مشکلاتمونو حل می کردیم. مثلا خرید. معامله کالا با کالا نوع درست خرید و فروشه و این مبادله بر اساس تعداد صورت نمی گیره و فروشنده به ازای جنسی که به نظر خودش ارزش جا به جایی رو داره کالای خودشو به خریدار میده. خرید و فروش توسط سکه های طلا و نقره و ... هم از همین نوع معاملاتن. دیدیم که خرید و فروش هم بدون ریاضیات امکان داره چه برسه به لباس دوختنو اب خوردن.Big Grin
تمام هدف انسان اینه که بدونه جهان چیه و چطور کار می کنه و برای این کار مدل سازی می کنه و اونو مورد بررسی قرار میده تا ببینه تا چه حد به جهان واقعی نزدیکه. نه این که بدونه E=mC2 یا F=ma یا ... اینا فقط کمک به پیدا کردن ساز و کار جهان( که تو این بخشش بهش فیزیک می گیم) کمک می کنن. هدف کشف حقایقه نه استفاده از اونا.
فعلاً جواب قطعی درمورد اعداد گنگ ندارم. ميرم تحقيق ميکنم. راستش در قسمت S[SUB]n[/SUB] مربوط به مبحث دنباله های نامتناهی برای خودمم اين مشکل به وجود اومده بود. که واقعييتشو نمی فهميدم. دنبالش نرفتم. ولی من اينو نميدونم، ولی رياضیدان ها چی؟ به هر حال... پرس و جو ميکنيم! Smile

يه مثال از بينهايت ميتونه تعداد کهکشان ها باشه. خب شايد يکی بگه درسته که تعدادشون خيلی زياده ولی بالاخره در یک مقطع زمانی يه تعداد خاصی کهکشان وجود داره. منم ميگم نه!...اشتباه نکن! Big Grinفرض ميکنيم شونصدتا(منظورم يه عدد خيلی بزرگه!) کهکشان داريم. ولی آيا ميدونيم بعد از اين تعداد کهکشان(که يه شبکه رو به وجود آوردن) چی وجود داره؟ بازم ماده تاريک؟ يا انرژی تاريک؟هيچی؟ هيچی چيه؟ نميدونيم. شايد همه اين شبکه توی يه حباب باشه و شونصدتا از اين حبابها وجود داشته باشه که توی هرکدومشون شونصدتا کهکشان باشه.کی ميدونه.تعداد کهکشان ها تعريف نشده. تعريف نشدن معنی بی نهايت بودنه. پس ميگيم تعداد کهکشان ها بی نهايته.

به نظر من کامپيوتر يه علمه. درسته، دانش کامپيوتر با فيزيک خيلی فرق داره. خوب چرا علم رو دسته بندی نکنيم؟ علم کامپيوتر در نهايت برگرفته از قوانين طبيعته.مثلا همین 0 و 1 که بیت رو تشکیل میدن. پس از نظر من علمه.

عدم وجود علم روی طبيعت تأثيری نداره. ولی اگه نبود، اين همه قانون برای ما بی معنی ميشد. خب , پس این قانون ها يه جوری باید ترجمه بشن ديگه! من دليلی برای تنفر از رياضی پيدا نميکنم.
شما ميگين: "اگه رياضی نبود ما باز هم مشکلاتمون رو حل ميکرديم." ما مشکلاتمون رو با الهام از طبيعت حل ميکنيم. وقتی ميتونيم از طبيعت الهام بگيريم که بتونيم قوانينشو درک کنيم. رياضيه که اين قوانين رو واسمون ترجمه ميکنه. پس: راه حل اينگونه مشکلات = رياضی
گفتين: "هدف انسان کشف حقايقه، نه استفاده از اونها." خب درسته که انسان برای پاسخ دادن به ميل کنکاويش ، تلاش ميکنه که حقايق رو کشف کنه, ولی هدف ديگه اي هم از اين کار داره. استفاده از قوانين کشف شده. فهميديم قانون نسبيت چيه، حالا سعی ميکنيم وسيله اي بسازيم به سرعت نور برسه تا بتونيم در زمان سفر کنيم. يا اصلاً فهميديم گرانش چيه، حالا از قوانينش استفاده ميکنيم تا موشکی بسازيم که بتونه از جو زمين خارج بشه و بر گرانش زمین غلبه کنه.
اينها همه ديدگاه های شخصی منه. من رياضی دان نيستم و دانش کافی ندارم که با قطعيت صحبت کنم. به نظرتون احترام ميزارم. ولی با تنفر از رياضی مخالفم.
نفرت من از ریاضی اعتقاد شخصی منه و به بحث ما درباره مشکلات ریاضی ربطی نداره.
در مورد بی نهایت بودن تعداد کهکشان ها هم بگم, این مثال غلطه و من میگم ما تعداد قابل شمارشی کهکشان داریم. ما میدونیم که تمام فضای جهان از کهکشان پر نشده. مثلا بین راه شیری و اندرومدا به جز چند تا قمر کهکشانی, کهکشان دیگه ای وجود نداره. حالا با فرض نامتناهی بودن جهان, کهکشان ها زیر مجموعه ای از کل جهان میشن و هر زیر مجموعه ای از کل دارای کران هست, و همینطور اعداد طبیعی (برای شمارش) دارای مینیمم 1 هستن و با توجه به مثبت بودن تعداد(اشیاء), کران ما یک کران بالا خواهد بود. پس تعداد کهکشان ها بینهایت نیست.
اعداد نامتناهی هستن چون ما میتونیم هر تعداد خواستیم عدد جدید به اونا اضافه کنیم ولی (احتمالا) جهان ما نامتناهی نیست و ما هیچ میزان (اندازه, فاصله, تعداد و...) بی نهایتی نداریم.
ریاضی دان ها هم نمی تونن به بعضی از سوالا جواب بدن چون اونا ریاضی رو با یه سری اصول که بوجود اوردن دنبال میکنن, نه با واقعیات. مثلا نقطه که قطرش(با فرض کروی بودنش) صفره, ولی چیزی که هیچ اندازه ای نداره وجود نداره پس نقطه تو واقعیت وجود نداره اما میشه فاصلشو از جایی اندازه گیری کرد. با این حال نقطه فقط یه مفهوم ایجاد شده برای انجام محاسباته.
در مورد کامپیوتر هم, خود کامپیوتر (سخت افزار) بدون دانش ما درباره فیزیک, شیمی و ... وجود نداره چه برسه به برنامه هایی که ما براش با استفاده از ریاضی می نویسیم. در حالی که علوم از حقایق به وجود میان نه از علوم دیگه.
ما برای کشف قوانین طبیعت نیاز به شبیه سازی اونا داریم تا بهشون تسلط داشته باشیم و بتونیم در موردشون بررسی کنیم. این مدل سازی رو برای بشر ریاضی انجام میده(با اینکه می تونه چیز دیگه ای این مدل سازی رو انجام بده که ما به خاطر استفاده از ریاضی روش دیگه ای رو نمی تونیم تصور کنیم.) و به اون نیاز داره. پس برای کشف علوم راحت ترین راه برای بشر امروزی ریاضیه. ولی این دلیل بر بدون اشتباه بودن ریاضی نیست.

رفتن به گذشته هم هدف نیست بلکه ایجاد تغییر در گذشته برای یه هدف دیگه, هدفه. یا مثلا غلبه بر گرانش زمین هدف نیست بلکه استفاده از اون برای کشف های دیگه هدفه. استفاده از علوم هدف نیستن بلکه ابزارین تا به کشف دیگه ای برسیم. پس باز هم هدف دونستن هست, نه استفاده از اون. البته انسان امروز, هدف های واقعی رو دنبال نمی کنه و فقط تا نوک دماغشو می بینه.( نمی خوایم بحث سمت انسان شناسی بره)
برای پاسخ به بعضی نا دانسته ها فقط تفکر کافیه. و به هیچ مدرسه و دانشگاهی نیازی نیست.
صفحات: 1 2 3