02-27-2009, 06:38 PM
02-27-2009, 09:52 PM
پس لغتهای فیزیکی که در این بحث آمده توضیح ساده بدید. نگاهی بندازید متوجه میشید.
03-02-2009, 10:12 PM
سلام!
چند نکته قابل اهمیت است که در پستهای پیشین بارها به آن اشاره شده، اما دقت کافی نشده است:
1- تصور اینکه سیاهچاله همه چیز را به دام گرانش خود انداخته و به داخل می کشد، نادرست است. جسم
باید از حد معینی (شعاع شوارتزشیلد) به سیاهچاله نزدیک شود تا به داخل آن سقوط کند. بنابراین فرار تابش
مساله عجیبی نیست.
2- تابش از مواد داغ چرخان اطراف سیاهچاله که بر اثر گرانش شدید سیاهچاله شدیدا شتاب گرفته و با
سرعت زیاد با هم برخورد می کنند، ساطع می شود که قرص برافزایشی در خارج محدوده فوتونکره و شعاع
شوارتزشیلد قرار دارد.
3- تبخیر سیاهچاله بحثی کوانتومی و تابع اصل عدم قطعیت است. به بحث تولید ذره و پادذره مراجعه کنید.
چند نکته قابل اهمیت است که در پستهای پیشین بارها به آن اشاره شده، اما دقت کافی نشده است:
1- تصور اینکه سیاهچاله همه چیز را به دام گرانش خود انداخته و به داخل می کشد، نادرست است. جسم
باید از حد معینی (شعاع شوارتزشیلد) به سیاهچاله نزدیک شود تا به داخل آن سقوط کند. بنابراین فرار تابش
مساله عجیبی نیست.
2- تابش از مواد داغ چرخان اطراف سیاهچاله که بر اثر گرانش شدید سیاهچاله شدیدا شتاب گرفته و با
سرعت زیاد با هم برخورد می کنند، ساطع می شود که قرص برافزایشی در خارج محدوده فوتونکره و شعاع
شوارتزشیلد قرار دارد.
3- تبخیر سیاهچاله بحثی کوانتومی و تابع اصل عدم قطعیت است. به بحث تولید ذره و پادذره مراجعه کنید.
03-02-2009, 10:26 PM
اگر یک سیاهچاله سیاهچاله ی دیگری رو ببلعه اون سیاهچاله ای که بلعیده شده پرتو ایکس ازش خارج میشه؟ :?:
03-03-2009, 06:51 PM
کسی نیست جواب ما رو بده؟
03-05-2009, 10:45 PM
مسألهایه که فقط با شبیه سازی ها تا الان البته با زیربنای فیزیک نظری امتحان شده. مسلماً بعد از برخورد تابشهای بسیار پرانرژی گسیل میشن. جواب نظری برای این سؤال هست ولی به تجربه هنوز چیزی رصد نشده تا مطمئن باشیم این اتفاق به چه صورت میافته و چه خواهد شد.
03-12-2009, 10:34 PM
لطفا اصطلاحاتی مثل فوتونکره و ... را تعریف کنید تا ما هم بیشتر متوجه موضوع بشیم. :!: :?:
03-13-2009, 05:44 PM
08-13-2009, 08:05 PM
سلام
نمي دونم راجع به تابش هاوكينگ چه چيزايي مي دونيد...
شايد به نظرتون اين پس خيلي طولاني باشه و اگه بخونيش مختون تيليت مي شه ...!!! :lol: اگه اين طوره مي تونيد فقط قسمت قرمز رو بخونيد ولي اگه مي خواين از تابش هاوكينگ كامل سر در بيارين بهتره همشو بخونين.... منبع مطلب هم از كتاب داستان زندگي و پژوهش هاي استيون هاوكينگ/انتشارات فاطمي . هست كه اگه مي خواين مي تونيد بخونيدش . كتاب توپيه... .... .
هاوكينگ در طي تحقيقات خودش در اين زمينه مي گه:«من با شگفتي به اين نتيجه ي ناراحت كننده رسيدم كه حتي سياهچاله هاي غير چرخنده مي بايستي از خود ذرّاتي با آهنگ ثابت گسيل دارند.» به عقيده ي اون ما نمي تونيم با انداختن مادّه ي حامل آنتروپي به سياهچاله ، آن رو مثل سطل آشغال در نظر بگيريم:آنتروپي رو كاهش بديم و نظم جهان رو افزايش بديم. زماني كه مواد حاصل آنتروپي به سياهچاله ريخته ميشه ، مساحت افق رويداد افزايش پيدا مي كنه. آنتروپي زيادتر مي شه ، پس جمع آنتروپي جهان در داخل و خارج از سياهچاله هيچ كاهش نيافته است.
اما اين سؤال پيش مياد كه چگونه سياهچاله امكان داشتن دما و گسيل ذرّات رو داره در حالي كه هيچ چيز نمي تونه از افق رويداد بگريزه؟؟؟ پاسخ اين سؤال رو هاوكينگ در مكانيك كوانتمي يافت.
اگه ما فضا رو خلاء فرض كنيم ، راه درستي نرفتيم.اصل عدم قطعيت به اين معنيه كه ما هيچ وقت نمي تونيم با دقت كامل ، به طور همزمان ، مكان و سرعت يه ذره رو بدونيم. معناي اون از اين هم بيشتره : ما هرگز نمي تونيم كميت يك ميدان(مثلاً گرانشي يا الكترومغناطيسي) و آهنگ تغييرات اونو همزمان ، با دقت كامل تعيين كنيم. هر قدر كميت ميدان رو با دقت بيشتري بدانيم، دقت ما در دانستن آهنگ تغييرات اون كاهش خواهد يافت و بر عكس مثه الا كلنگ. در نتيجه شدت يك ميدان هيچ وقت به صفر نمي رسه. صفر هم از نظر كميت و هم از نظر آهنگ تغييرات ميدان، اندازه گيري بسيار دقيقي خواهد بود كه اصل عدم قطعيت ، اونو را مجاز نمي دونه. نميشه فضاي خالي داشت ، مگه اينكه تمام ميدان ها صفر باشه: اگه صفر نباشه فضاي خالي وجود نداره. به جاي فضاي خالي يا خلاء كامل كه اغلب ما تصور ميكنيم در فضا هست ، مقدار حداقلي عدم قطعيت ، اندكي ابهام يا نامعلومي به صورتي داريم كه نمي دانيم مقدار ميدان در «فضاي خالي » چيست. اين افت و خيز در مقدار ميقدان ، اين لرزش اندك به سوي جوانب مثبت و منفي صفر را كه هرگز صفر نمي شه ، مي توان به طريق زير تصور كرد:
زوجهايي از ذرّات- زوجهاي فوتون ها يا گراويتون ها - مدام ظاهر مي شن. دو ذره به صورت يك جفت در ميان و بعد از هم جدا ميشن. پس از فاصله ي زماني خيلي كوتاه غير قابل تصوري ، اون دو ذرّه بار ديگه به هم مي رسن، و يكديگر رو منهدم مي كنند - حياي كوتاه ولي پر ماجرا دارند. ماكانيك كوانتمي به ما مي گه كه اين واقعه هميشهو همه جا در فضاي «خلاء» مي افته.
ممكنه كه اينها ذرّات واقعي كه بتونيم وجود اونها رو با يه آشكارساز ذرّات، تشخيص بديم نباشن ، ولي نبايد تصور كرد كه اونها ذرات خالي هستند. حتي اگه اونها فقط ذرات مجازي باشن ، مي دونيم كه وجود دارن زيرا مي تونيم آثار اونها رو رو ذارات ديگه تشخيص بديم.
بعضي از اين زوج ها، زوجهاي ذرات ماده يا فرميون ها هستند. در اينم حال ، يكي از ذرات زوج، پاد ذره ي ديگريه.«پاد ماده» رو كه در بازيها ي خيالي و داستانهاي علمي تخيلي با آن آشنا هستيم صرفا تخيلي نيست.
مي دانيم كه مقدار كل انرژي تو جهان هميشه ثابته. انرژي نمي تونه از جايي از جهان يه دفه وارد بشه . چگونه ما مي تونيم مسأله ي اين زوج تازه به وجود اومده رو با اين اصل سازگار بدونيم؟اين زوج ها ، با «وام گرفتن» انرژي ، به طور بسيار موقتي به وجود اومدن. آنها به هيچ وجه دائمي نيستند. يكي از اين زوج انرژي مثبت و ديگري انرژي منفي داره. تراز انرژي آنها برابره. به مقدار انرژي كه در جهان وجود داره ، چيزي اضافه نشده.
[color=#FF0000]استيون هاوكينگ استدلال كرد كه زوج ذره هاي بسياري به طور غير منتظره ، در افق رويداد يك سياهچاله به وجود مياد و از بين مي ره. بنابر تصور اون ، ابتدا يه زوج ذرات مجازي ظاهر مي شه. قبل از اونكه اين زوج به هم برسند و همديگه رو منهدم كنن ، ذره اي كه انرژي منفي داره از افق رويداد عبور مي كنه و وارد سياهچاله مي شه . آيا اين به اين معنيه كه ذره ي با انرژيمثبت بايد همتاي بدبخت خودشو ، با هدف برخورد و منهدم كردن دنبال كنه؟ نه. ميدان جاذبه در افق رويداد يه سياهچال به قدر كافي قوي هست كه با ذرّات مجازي ، حتي با ذرات بد بخت با انرژي منفي كار شگفت انگيزي مي كنه.: ميدان جاذبه مي تونه اونها رو از «مجازي» به «واقعي» تبديل كنه . اين تبديل ، تغيير قابل ملاحظه اي رو در زوج به وجود مياره. اونها ديگه مجبور نيستن با هم بر خورد كنن و همديگه رو منهدم كنن.اونها مي تونن هر دو مدت بسيار طولاني تري ، جدا از هم وجود داشته باشند. البته ذره با انرژي مثبت نيز مي تونه تو سياهچاله بيافته ولي مجبور به چنين كاري نيست. او از مشاركت آزاده ، مي تونه بگريزه. براي يك مشاهده كننده از دور ، به نظر مياد كه از سياهچال بيرون اومده. در حقيقت اين ذره، نه از بيرون ، بلكه از نزديك سياهچاله مياد. در اين ضمن همتاي او انرژي منفي به سياهچاله وارد كرده . تابشي كه به اين ترتيب از سياهچاله گسيل ميشه تابش هاوكينگ نام داره.[/
اگه راجع به اين نوشته سوالي داشتين مي تونين به وبلاگم يه سر بزنيد:http://www.Elay-Astro . blogfa.com
نمي دونم راجع به تابش هاوكينگ چه چيزايي مي دونيد...
شايد به نظرتون اين پس خيلي طولاني باشه و اگه بخونيش مختون تيليت مي شه ...!!! :lol: اگه اين طوره مي تونيد فقط قسمت قرمز رو بخونيد ولي اگه مي خواين از تابش هاوكينگ كامل سر در بيارين بهتره همشو بخونين.... منبع مطلب هم از كتاب داستان زندگي و پژوهش هاي استيون هاوكينگ/انتشارات فاطمي . هست كه اگه مي خواين مي تونيد بخونيدش . كتاب توپيه... .... .
هاوكينگ در طي تحقيقات خودش در اين زمينه مي گه:«من با شگفتي به اين نتيجه ي ناراحت كننده رسيدم كه حتي سياهچاله هاي غير چرخنده مي بايستي از خود ذرّاتي با آهنگ ثابت گسيل دارند.» به عقيده ي اون ما نمي تونيم با انداختن مادّه ي حامل آنتروپي به سياهچاله ، آن رو مثل سطل آشغال در نظر بگيريم:آنتروپي رو كاهش بديم و نظم جهان رو افزايش بديم. زماني كه مواد حاصل آنتروپي به سياهچاله ريخته ميشه ، مساحت افق رويداد افزايش پيدا مي كنه. آنتروپي زيادتر مي شه ، پس جمع آنتروپي جهان در داخل و خارج از سياهچاله هيچ كاهش نيافته است.
اما اين سؤال پيش مياد كه چگونه سياهچاله امكان داشتن دما و گسيل ذرّات رو داره در حالي كه هيچ چيز نمي تونه از افق رويداد بگريزه؟؟؟ پاسخ اين سؤال رو هاوكينگ در مكانيك كوانتمي يافت.
اگه ما فضا رو خلاء فرض كنيم ، راه درستي نرفتيم.اصل عدم قطعيت به اين معنيه كه ما هيچ وقت نمي تونيم با دقت كامل ، به طور همزمان ، مكان و سرعت يه ذره رو بدونيم. معناي اون از اين هم بيشتره : ما هرگز نمي تونيم كميت يك ميدان(مثلاً گرانشي يا الكترومغناطيسي) و آهنگ تغييرات اونو همزمان ، با دقت كامل تعيين كنيم. هر قدر كميت ميدان رو با دقت بيشتري بدانيم، دقت ما در دانستن آهنگ تغييرات اون كاهش خواهد يافت و بر عكس مثه الا كلنگ. در نتيجه شدت يك ميدان هيچ وقت به صفر نمي رسه. صفر هم از نظر كميت و هم از نظر آهنگ تغييرات ميدان، اندازه گيري بسيار دقيقي خواهد بود كه اصل عدم قطعيت ، اونو را مجاز نمي دونه. نميشه فضاي خالي داشت ، مگه اينكه تمام ميدان ها صفر باشه: اگه صفر نباشه فضاي خالي وجود نداره. به جاي فضاي خالي يا خلاء كامل كه اغلب ما تصور ميكنيم در فضا هست ، مقدار حداقلي عدم قطعيت ، اندكي ابهام يا نامعلومي به صورتي داريم كه نمي دانيم مقدار ميدان در «فضاي خالي » چيست. اين افت و خيز در مقدار ميقدان ، اين لرزش اندك به سوي جوانب مثبت و منفي صفر را كه هرگز صفر نمي شه ، مي توان به طريق زير تصور كرد:
زوجهايي از ذرّات- زوجهاي فوتون ها يا گراويتون ها - مدام ظاهر مي شن. دو ذره به صورت يك جفت در ميان و بعد از هم جدا ميشن. پس از فاصله ي زماني خيلي كوتاه غير قابل تصوري ، اون دو ذرّه بار ديگه به هم مي رسن، و يكديگر رو منهدم مي كنند - حياي كوتاه ولي پر ماجرا دارند. ماكانيك كوانتمي به ما مي گه كه اين واقعه هميشهو همه جا در فضاي «خلاء» مي افته.
ممكنه كه اينها ذرّات واقعي كه بتونيم وجود اونها رو با يه آشكارساز ذرّات، تشخيص بديم نباشن ، ولي نبايد تصور كرد كه اونها ذرات خالي هستند. حتي اگه اونها فقط ذرات مجازي باشن ، مي دونيم كه وجود دارن زيرا مي تونيم آثار اونها رو رو ذارات ديگه تشخيص بديم.
بعضي از اين زوج ها، زوجهاي ذرات ماده يا فرميون ها هستند. در اينم حال ، يكي از ذرات زوج، پاد ذره ي ديگريه.«پاد ماده» رو كه در بازيها ي خيالي و داستانهاي علمي تخيلي با آن آشنا هستيم صرفا تخيلي نيست.
مي دانيم كه مقدار كل انرژي تو جهان هميشه ثابته. انرژي نمي تونه از جايي از جهان يه دفه وارد بشه . چگونه ما مي تونيم مسأله ي اين زوج تازه به وجود اومده رو با اين اصل سازگار بدونيم؟اين زوج ها ، با «وام گرفتن» انرژي ، به طور بسيار موقتي به وجود اومدن. آنها به هيچ وجه دائمي نيستند. يكي از اين زوج انرژي مثبت و ديگري انرژي منفي داره. تراز انرژي آنها برابره. به مقدار انرژي كه در جهان وجود داره ، چيزي اضافه نشده.
[color=#FF0000]استيون هاوكينگ استدلال كرد كه زوج ذره هاي بسياري به طور غير منتظره ، در افق رويداد يك سياهچاله به وجود مياد و از بين مي ره. بنابر تصور اون ، ابتدا يه زوج ذرات مجازي ظاهر مي شه. قبل از اونكه اين زوج به هم برسند و همديگه رو منهدم كنن ، ذره اي كه انرژي منفي داره از افق رويداد عبور مي كنه و وارد سياهچاله مي شه . آيا اين به اين معنيه كه ذره ي با انرژيمثبت بايد همتاي بدبخت خودشو ، با هدف برخورد و منهدم كردن دنبال كنه؟ نه. ميدان جاذبه در افق رويداد يه سياهچال به قدر كافي قوي هست كه با ذرّات مجازي ، حتي با ذرات بد بخت با انرژي منفي كار شگفت انگيزي مي كنه.: ميدان جاذبه مي تونه اونها رو از «مجازي» به «واقعي» تبديل كنه . اين تبديل ، تغيير قابل ملاحظه اي رو در زوج به وجود مياره. اونها ديگه مجبور نيستن با هم بر خورد كنن و همديگه رو منهدم كنن.اونها مي تونن هر دو مدت بسيار طولاني تري ، جدا از هم وجود داشته باشند. البته ذره با انرژي مثبت نيز مي تونه تو سياهچاله بيافته ولي مجبور به چنين كاري نيست. او از مشاركت آزاده ، مي تونه بگريزه. براي يك مشاهده كننده از دور ، به نظر مياد كه از سياهچال بيرون اومده. در حقيقت اين ذره، نه از بيرون ، بلكه از نزديك سياهچاله مياد. در اين ضمن همتاي او انرژي منفي به سياهچاله وارد كرده . تابشي كه به اين ترتيب از سياهچاله گسيل ميشه تابش هاوكينگ نام داره.[/
اگه راجع به اين نوشته سوالي داشتين مي تونين به وبلاگم يه سر بزنيد:http://www.Elay-Astro . blogfa.com