با سلام
البته با توجه به این موضوعی که شما فرموده اید احتمالا باید خالی باشد
اما آیا نور و امواج در این رویه حرکت می کنند و به داخل ویا خارج سطح کره نفوذ نمیکنند؟
در صورت منفی بودن باید تمام تفکرات خود را بازنگری کنم
با کمال تشکر
خُب بهتره کلا بازنگری هایی انجام دهید! بیرون پوسته آینده است...!؟ آیا شما یا هر چیز فیزیکی در عالم می توانید به آینده سفر کنید؟ من جواب می دهم : خیر!
درون پوسته ؟ گذشته نهفته است...!؟ آیا شما می توانید به گذشته سفر گنید؟ خُب جواب شماچیست؟
قبل از پاسخ شما در این باره بگویم که فرض کنید بادکنکی را باد می کنید. ابتدا مثلا شعاع کره بادکنک 5 سانتی متر شود. بعد از کمی باد کردن می شود 15 سانتی متر....خُب آیا چیزهایی که روی سطح پوسته بادکنک هستند به خارج یا داخل نفوذ می کنند؟ خیر!! چون لحطاتی قبل بادکنک شعاعی 5 سانتی داشت. کم کم رشد کرد. ربطی به نفوذ پذیری ندارد. بیرون هم همینطور...مثل اینست که شما قبل از اینکه بادکنک را باد کنید ناگهان 20 یا مثلا 30 سانتی متر شعاع پیدا کند. قبل از اینکه شما آن را باد کنید...یعنی آننده بادکنک و رویه آن....امیدوارم تا حدودی شما را متوجه قضیه کرده باشم. این مدل در واقع شمایه ای ساده شده از فرایند و هندسه ای پیچیده است.
و
اخر اینکه این را به خاطر داشته باشید...شعاع پوسته فرضی جهان از جنس زمان است که با فضا عجین شده...و نه بخشی از فضا...
سوال مرا هم که در چند خط اول گفتم جواب بدهید.. جالب است و ساده.
موفق باشید
با سلام
گرچه برای کسی که با این موضوع قرار گرفتن هستی روی یک پوسته فضایی و نه حجم فضایی برای اولین بار برخورد میکند بسیار ثقیل است اما چون احتمالا مربوط به اصول نسبیت می شود
باید این اصول را در یک حد متوسط مطالعه کنم تا برگردیم به سوالات مطرح شده از طرف من وشما.لطفا اگر منبع یا توضیحی مد نظرتان می باشد بنویسید.
(شعاع پوسته فرضی جهان از جنس زمان است که با فضا عجین شده!!!) آیا منظور همان فضا-زمان 4بعدی است؟
با کمال تشکر
1. جواب سوال من رو درباره سفر به گذشته ندادین! چون میخوام داستانی رو تعریف کنم که شاید برای دوستان دیگر هم جالب باشه...البته اگر وقت بشه و دوست گرامی من لطف کنن مقاله ای رو در سایت قرار می دهم.
2.اما مسئله پوسته فرضی عالم:
ببینید ما در فیزیک نظری و کیهانشناسی موضوعاتی چون جبر خطی و توپولوژی رو باید بخونیم(مقاطع بالاتر از لیسانس). این رو مقدماتا گفتم که مسئلهدر درجه اول کاملا هندسی است... پوسته فرضی رو نباید دقیقا همون سطح رویپوسته درنظر بگیرید در این صورت اشتباها وارد دنیای 2 بعدی میشوید!
عمق در این پوسته در خودش نهفته است. کما اینکه ابعاد بالاتر که اصلا بهتره فکرش را هم نکنید(!) همین وضعیت را دارند. شاید کمی مشکل باشد ولی حقیقت اینست که دنیای 3+1 بعدی که ما آن را احساس می کنیم، روی همین پوسته است. این را تا زمانی که نتوانید فضای 4 بعدی را تصور کنید...نخواهید توانست در ذهن خود جای دهید...مثلا فکر کنید یک کره یا مستطیل اگر از یک بعد بالاتر یعنی 4 دیده شود چه شکلی خواهد بود. تا اینجا کافی است. چون نیازی نیست واقعا چنین فرضیاتی را در ذهن خودتان جای دهید. در ستاره شناسی آماتوری و حتی حرفه ای کسی به مسئله مهم هندسه عالم به آن شکل که کیهانشناسان و فیزیکدانان نظری می پردازند اهمیت نمی دهند. طبیعی هم هست. آنقدر مسئله شهودی وجود دارد که همین حواس فعال ما را در گیر خودکند که وقت فکر کردن به چنین مسائلی را ندارند. فرض پوسته کروی یکی از فرضیاتی است که درباره هندسه فضا-زمان میشود.
در کتابهای عامه فهم گهگاه میتوانید به آنها برسید...ولی فقط وارد دنیای تخیل خواهید شد. مثلا کتاب ابر فضا یا امثال اینها که سعی دارند چیزهایی درباره ریسمانها به خوانندگان عام بفهمانند. ولی بدون فیزیک و مطالعات پیشرفته چنین چیزی ممکن نیست. فقط این را داشته باشید که نظریه تورم فرضی ساده سازی شده به همان صورت که گفتم دارد.
موفق باشید
با سلام
من فکر می کنم با توجه به جهان پوسته ای که حتی نور در آن جای دارد و در خارج و داخل آن سیر نمی کند ما اصلا نمی توانیم به گذشته ای سفر کنیم که در داخل این پوسته است .
البته من فکر میکنم این پوسته را نباید مثل پوسته بادکنک دانست بلکه چیزی مثل پوست هندوانه برای آن بهتر است که یک خورده ای بعد هم دارد و آنچه از انفجار به ذهن می رسد این است که تمام مواد دور شده از مرکز انفجار همزمان و به طور مساوی از آن دور نمی شوند که ما فقط یک کره داشته باشیم. ضمن آنکه در فرآیندهای تشکیل و تکامل کهکشانها و ستارگان نیز انفجارات و اتساعاتی صورت گرفته است که میتواند باعث حرکت به سمت درون و بیرون کره فرضی ویا حداقل اغتشاشاتی روی پوسته فرضی شود.
خوب شاید با این فرضیه نا امید شده و بگویید : " تو که برگشتی سرخونه اول!!! "
اما با کمال تشکر و قدردانی سوالات خود را که نوشته بودم می گذارم برای سری بعد پس از داستان شما .
از اینکه آنلاین هستید خیلی خوشحالم
سلام
مشکل دارم با این کامپیوتر ... در هر حال:
1. هندسه نا اقلیدوسی یا منحنی در 3 بعد فضایی رو نمی شه با پوست هندوانه یا هر چیز دیگه مقایسه کرد. این نوع مثال ها کمی کاذب هستند. خودم هم که مثال بادکنک رو زدم توضیج دادم که واقعا مسئله به اونه شکلی نیست که مثال کلی می زنیم. فقط برای سادگیه!
حقیقتش جز فیزیک نسبیت عام آنهم بصورت تخصصی و نیز توپولوژی راهی برا ی درک بهتر این قضیه نیست.
2. و اما راجع به سفر به گذشته...نکته ای که گفتم رو نگاهی بندازین...وقایعی در عالم اتفاق می افتند. عالم در اثر حالت دینامیکی خودش به این مرحله می رسه...خُب نظرتون چیه؟ گفتم که ضخامت یا شعاع کره رو باید از جنس زمان بدونید...که کاملا با فضا عجین شده. برای شما معنایی نداره؟ این واقعا تخیل نیست...چرا؟
در ستاره شناسی مقدماتی و فیزیک نوین می دونیم که سرعت نور محدوده ...این به چه معناست...نور هر جرمی بنا به فاصله اش مسافتی رو طی میکنه ...خُب؟ به نتیجه ای نرسیدید...فکر کنم اگر دقت کنید به جواب رسیده باشید... مگر ما هر جرمی رو که در آسمان رصد می کنیم به گذشته اش بنا به فاصله اش نگاه نمی کنیم. مثلا 8 دقیقه طول میکشه که نور خورشید به ما برسه ، پس ما 8 دقیقه قبل خورشید رو از زمین مشاهده می کنیم.
جواب مشخصه ما همین الان هم در گذشته عالم غوطه ور هستیم!!؟ مشاهدات ما همگی از گذشته عالم هستند. حتما خونیدید که فیزیکدانان مثلا تا زمان پلانک پیش رفته اند. و فیزیکدانان تجربی بنا به رصدها تا زمان باز ترکیب یا همان تصویر میکرو موج معروف یعنی 300 هزار سال پس از انفجار بزرگ رو رصد کرده اند. مشاهدات ما هم در ستاره شناسی و ابعاد بزرگ از جنس گذشته هستند...
سلام
خب ... ازاین جهت ! 1- البته که ما گذشته ستارگان دور دست را میبینیم 2- و ممکن است حالا دیگر وجود نداشته باشند ویا مثل کهکشانهای اولیه ای که میبینیم حالا نسلهای دوم ویا سوم کهکشانها و ستارگانشان بوجود آمده باشند 3-و یا حتی سیرتکاملی دیگری را که نمی دانیم طی کرده باشند. 4-راستی اثر گرانشی آنها روی کهکشان ما مربوط به حال آنهاست و یا مربوط به گذشته آنها؟ ( اثر گراویتونها آنی است و یا آنهم با سرعت نور محدود میشود؟ ) 5-البته از دید ناظر بیرونی کره فرضی همین حالای کیهان را نشان میدهد به شرط آنکه فضا- زمان و سرعت نور آن ناظر بیرونی را محدود نکند. 6-اما از دید ما این نور رسیده از گذشته و روی یک کره در حال انبساط به ما میرسد که مطمئنا بسیار پیچیده تر از مسیری روی سطح یک کره است 7-و احتمالا شبیه به بازوهای یک کهکشان مارپیچ به ما رسیده است. ( 8-به شرط آنکه اجرام بین راه آنرا منحرف نکرده باشد که این خود داستانی دیگر دارد و نباید به هیچ فرم و شکل ریاضی برای موقعیتی که میبینیم ونیز موقعیت فعلی که محاسبه میکنیم اعتماد داشته باشیم ) 9-وخوب بی شک نور گذشته ما نیزدر حال حاضر به نسلهای بعدی آن کهکشانهای دور دست میرسد 10-و حتی شاید پس از یک دور چرخش به خود ما نیز برسد . 11-اما این مساله را اگر ادامه دهیم می بینیم که ما به آینده هم سفر می کنیم چرا که نور حال حاضر مانیز چند گاه دیگر به اجرام نزدیک و دور ودورتر میرسد یعنی به آینده سفر کرده ایم.
این مبحث را از آنجهت شماره گذاری میکنم تا برداشتهای درست و اشتباهم را بتوانید برایم معلوم کنید
خب خیلی خو به...
فقط یکی دومسئله: (11) عملا ما به آینده اصلا سفر نمی کنیم. اگر از دیدگاه فیزیک بخواهیم بررسی کنیم آگاهی از آینده هر پدیده فیزیکی به شرط تبعیت از فیزیک کلاسیک ممکن میشه...ولی بنا به اصول فیزیک نوین خیر....اینطور نیست...در ابعاد بسیار بزرگ مسئله موقعیت مکانی هر جرم با تقریب خوبی منتفی است....ولی اگر دینامیک ابعاد کوچکتر رو در نظر بگیرید بله اطمینانی شاید وجود نداشته باشه... حقیقتش ما نیازی نداریم واقعا جای دقیق انها رو بدونیم ...فقط داریم قوانین مخربوط به فیزیک رو با اموقعیت کنونی اونها بررسی می کنیم. اینکه الان داریم در فلان محل فلان جرم غیر ستاره ای رو می بینیم مهم نیست. ..بلکه فرانیدی مهمه که می خواهیم نسبیت...قوانین بقا...و بسیاری از اصول فیزیکم رو بررسی کنیم. یعنی عالم با این همه عظمت از دیدگاه ما زمینی های کنجکاو یک آزمایشگاه برای بررسی تبیینات علمی و درصد خطای هوش و ذهنیات ماست. این خود به خود پویایی عظیمی در علم بوجود آورده...
سلام
چند سوال
1 - آیا در مورد انفجارات ستارگان نیز همین مسیر سطح کروی را دنبال می کنیم ویانه؟
2- اگر جواب منفی است چرا روند این انفجارات را برای انفجار بزرگ بسط ندهیم؟
3- آیا در مرکز انفجار بزرگ نیز چیزی مانند سیاهچاله های به جای مانده از انفجارات ابرنواختری به جای مانده است؟
تعجب می کنم... ولی شاید حق رو به شما بدم...
1. ستارگان پس چند صد میلیون سال شکل می گیرند. آنهم نه ستارگانی از این نوع که مشاهده میکنیم . بلکه ستارگان اولیه که کمی ترکیباتشان با ستارگانی که از گازهای سنگین میلیاردها سال بعد شکل گرفتند فرق می کند. انفجار بزرگ زمانی است که هیچ ماده ای وجود نداشت جز ذرات بسیار بنیادی.. قبل از آنهم نمی دانیم. یعنی فیزیک آن را نمی دانیم. علت را جویا نشوید که باید جواب تخصصی بدهم! مسئله روند تحول ستارگان ربطی به کیهان ندارد. ممکن است شباهت های بین سیستم دینامیکی آنها وجود داشته باشد ولی ربطی بهم ندارند. سیاهچاله حاصل جرم اولیه ای است که از ماده بوجود می آید... پس جواب شما منفی است.