تالار گفتگو ستاره‌شناسان

نسخه‌ی کامل: پیدایش زمین از دید زرتشت
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
پيته شهيم سومين چهره گاهانبار [FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp] [FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp] [FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp] [FONT=&amp][FONT=&amp][FONT=&amp]
روز اشتاد تا انارام ،بیست و ششمین تا سی امین روز از شهریور ماه باستانی /21 تا 25 شهریور خورشیدی سومين چهره گاهانبار است.
[/FONT]
[/FONT]
[/FONT][/FONT][/FONT][/FONT]
[/FONT][/FONT][/FONT][/FONT][/FONT][/FONT][/FONT][/FONT][/FONT][/FONT][/FONT][/FONT][/FONT][/FONT][/FONT][/FONT][/FONT][/FONT][/FONT][/FONT][/FONT][/FONT][/FONT][/FONT][/FONT][/FONT][/FONT][/FONT][/FONT]
[/FONT]
[/FONT]
[/FONT]
[/FONT]
[/FONT]
[/FONT][/FONT]
[/FONT][/FONT]
[/FONT]
[/FONT]
[/FONT][/FONT]
[/FONT][/FONT][/FONT][/FONT]
[/FONT]
[/FONT]
[/FONT][/FONT]
[/FONT]
[/FONT]
[/FONT]
[/FONT][/FONT]
[/FONT]
[/FONT]
[/FONT]
[/FONT][/FONT][/FONT]
[/FONT][/FONT]
[/FONT]
[/FONT][/FONT][/FONT][/FONT][/FONT][/FONT]
[/FONT]
[/FONT]
[/FONT]
[/FONT]
[/FONT]
[FONT=&amp]
پیته شهیم که در تابستان بزرگ که هفت ماه است قرار می گیرد ، جشن کشاورزی است که خرمن دانه ها در کشتزار ها فراهم می گردد و بسیاری از میوه ها از درختان جیده می شوند و در باور ایرانیان باستان هنگام آفریده شدن زمین از سوی خداوند است. [/FONT][FONT=&amp]گاهان بار یا گهنبار کلمه ای است که در پهلوی به آن گاسانبار گویند که از کلمه گاس [/FONT][FONT=&amp]gas[/FONT][FONT=&amp] در اوستا گاتو [/FONT][FONT=&amp]gato[/FONT][FONT=&amp] به معنی گاه و هنگام آمده است . گاهان بار به معنای گاه و زمان به ثمر رسیدن و بار آوردن و برپایی بار همگانی و میهمانی و از جشن های موسمی زرتشتیان است که با داد و دهش و خواندن اوستا همراه می باشد .[/FONT][FONT=&amp]زرتشتیان در نگرش سنتی خود باور دارند که آفرینش در شش مرحله از سوی خداوند در شش چهره گاهنبار انجام گرفته است .
[/FONT]
[FONT=&amp]1- میدیوزرم گاه (میان بهار) [/FONT][FONT=&amp]midyuzaram[/FONT][FONT=&amp] : در چهل و پنجمین روز سال دی بمهر و اردیبهشت ماه در این گاه آسمان آفریده شده است .[/FONT][FONT=&amp]
2- میدیوشهم گاه (میان تابستان) [/FONT]
[FONT=&amp]midyushahem[/FONT][FONT=&amp] : در صد و پنجمین روز سال دی بمهر و تیر ماه در این گاه آب آفریده شده است .
[/FONT]
[FONT=&amp]3- پیته شهم گاه (پایان تابستان) [/FONT][FONT=&amp]paityshim[/FONT][FONT=&amp] : در صد و هشتادمین روز سال انارام و شهریور ماه در این گاه زمین آفریده شده است .
[/FONT]
[FONT=&amp]4- ایاسرم گاه (آغاز فصل سرما) [/FONT][FONT=&amp]ayasthrem[/FONT][FONT=&amp] : در دویست و دهمین روز سال روز انارام و مهر ماه در این گاه روئیدنی آفریده شده است .[/FONT][FONT=&amp]
5- میدیاریم گاه (میان زمستان) [/FONT]
[FONT=&amp]midyarem[/FONT][FONT=&amp] : در دویست و نودمین روز سال روز ورهرام و دی ماه در این گاه جانوران آفریده شده است .
[/FONT]
[FONT=&amp]6- همس پت میدیم گاه (برابری شب و روز) [/FONT][FONT=&amp]hamaspatmaidyem[/FONT][FONT=&amp] : در سیصد و پنجمین روز سال روز وهشتواش (آخرین روز سال) در این گاه انسان آفریده شده است .
[/FONT]
[FONT=&amp]بجای آوردن مراسم گاهان بار پاداش بزرگ و ترک آن گناه بزرگ است و زمان داد و دهش می باشد که توانگر و ناتوان با هم در این جشن ها شرکت می نماید و اگر کسی توان برگزاری گاهان بار را نداشته باشد لازم است که در مراسم هایی که دیگران بانی آن می باشند شرکت کنند . [/FONT][FONT=&amp]در بندهش آمده است : اگر کسی در سال یک بار به گاهان بار برود بر کارهای نیکی که کرده است افزوده خواهد شد .[/FONT][FONT=&amp]از دومین گاهان بار تا به این جشن هفتاد و پنج روز است . [/FONT]
گوَچهر یا گوزهر یا به عقیدهٔ مزدیسنا ستاره*ای است دنباله*دار که هنگام بدنیا آمدن سیوشانس بر زمین افتد و آن را مشتعل سازد به طوری که همهٔ کان*های فلزات گداخته شود و چون سیل سوزان جاری گردد و آدمیان که به رستاخیز زنده شده*اند، باید از این سیل بگذرند. و آن بر نیکان چون شیر گرم و ملایم خواهد شد. مردمان پس از آن آزمایش پاک شوند و به بهشت روند.
ممنون. کاش بیشتر در مورد اون شش مرحله توضیح بدی.
گهنبارها در اوستا
از چهار آفرینگان در خرده اوستا*، یکی به نام آفرینگان گهنبار نامگذاری شده است*. این آفرینگان که به همراه اوستاهای دیگر در جشن های شش گانه*ی سال خوانده می**شود*، بخشی است از هادخت نسک و در مورد فضیلت و شرافت این شش جشن سخن می**گوید*. در بندهای 7 – 12 آفرینگان گهنبار*، ماه و روزبرگزاری جشن*ها و نیز فاصله*های آنها از یکدیگر روشن شده است*.
گهنبارها در متون پهلوی
در همه کتاب*های پهلوی بارها از گهنبارها یاد شده است و به جای آوردن آیین های دینی در این جشن ها دارای پاداش بزرگ یاد شده و ترک آنها نیز گناهی بزرگ دانسته شده است . در آغاز فصل 25 بندهش که از تقویم مزدیسنا یاد شده آمده است :«*آفرینش جهان از من (اهورامزدا ) در 365 روز ، که از شش گهنبار سال باشد ، انجام گرفت».
در روایات داراب بنای این جشن*ها را به جمشید نسبت داده اند*.
در بندهش آمده است : «اگر کسی در سال یکبار به گاهان بار برود بر کارهای نیکی که کرده است افزوده خواهد شد.»

نام شش گاهانبار و معنی آن
(البته بگم این قسمت یکم واضح تر از اولین پسته که گذاشته بودم)

نام شش گاهانبار عبارتند از (ماه‏ها سی روزه است): 1
- "میدیوزرم" (اوستایی maiδyō.zarəmya-، پهلوی mēdyōzarm) به معنای میان بهار است و در ویسپرد کرده یکم با صفت شیره‏آور توصیف شده است. این جشن از یازدهم تا پانزدهم اردیبهشت است.
2- "میدیوشم" (اوستایی maiδyō.šəma-، پهلوی mēdyōšam) به معنای میان تابستان است و در ویسپرد کرده یکم با صفت علوفه درو شونده توصیف شده است. این جشن از یازدهم تا پانزدهم تیر است.
3- "پیتیه شهیم" (اوستایی paitiš.hahya-، پهلوی pēdišah) به معنای دانه‏آور است و در ویسپرد کرده یکم با صفت خرمن توصیف شده است. این جشن از بیست و ششم تا سی*ام شهریور است.
4- "ایاسریم" (اوستایی ayāθrima-، پهلوی ayāsrim) به معنای بازگشت (از خانه) است و در ویسپردکرده یکم با زمان جفت‏گیری گوسفندان توصیف شده است. این جشن از بیست و ششم تا سی*ام مهر است.
5- "میدیارم" (اوستایی maiδyāirya-، پهلوی mēdyārim) به معنای میان سال است و در ویسپرد کرده یکم با صفت سرد توصیف شده است. این جشن از شانزدهم تا بیستم دی است.
6- "همسپتمدم" (اوستایی hamaspaθmaēdaya-، پهلوی hamspasmēdim) معنای آن معلوم نیست و در ویسپرد کرده یکم با زمان اجرای تکالیف دینی توصیف شده است. این جشن در زمان پنجه اندرگاه است.

شش گاهانبار و شش دوره آفرینش

بنابر نوشته "بندهش"، هرمزد شش آفرینش را به شش گاه گاهنبار آفرید(ماه‏ها سی روزه‏اند): «نخست، آسمان را آفرید به چهل روز که از روز هرمزد (روز نخست)، ماه فروردین تا روز آبان (روز دهم)، ماه اردیبهشت است. پنج روز درنگ کرد تا روز دی-بمهر (روز پانزدهم). آن پنج روز گاهنبار و آن را نام مدیوزرم است. دیگر، آب را آفرید به پنجاه و پنج روز که از روز مهر (روز شانزدهم) ماه اردیبهشت است تا روز آبان، ماه تیر، پنج روز درنگ کرد تا روز دی بمهر (روز پانزدهم). آن پنج روز گاهنبار و آن را نام مدیوشم. سدیگر، زمین را به هفتاد روز آفریدکه از روز مهر (روز شانزدهم)، ماه تیر تا روز ارد (روز بیست و پنجم)، ماه شهریور است. آن پنج روز را درنگ کرد تا روز انغران (روز سی*ام). آن پنج روز گاهنبار و او را نام پدیشهه است. چهارم، گیاه را آفرید به بیست و پنج روز (که از روز هرمزد، ماه مهر، تا روز ارد است.) پنج روز درنگ کرد تا روز انغران. آن پنج روز گاهنبار و او را نام ایاسریم است. پنجم، گوسفند را آفرید به هفتاد و پنج روز که از روز هرمزد، ماه آبان، تا روز دی-بمهر، ماه دی است. پنج روز درنگ کرد تا روز بهرام (روز بیستم). آن پنج روز گاهنبار و او را نام مدیاریم است. ششم، مردم را آفرید که کیومرث است، به هفتاد روز که از روز رام (روز بیست و یکم)، ماه دی، تا روز انغران (سی*ام)، ماه سپندارمد است.»
خیلی عجیبه... من که البته به زردشت اعتقاد ندارم، ولی در کل عجیبه
مهر، خورشيد نيست
جدايي ميان مهر(ميترا) و خورشيد، «ما ايزدي به نام ”ميترا“ داريم. وارون آن چه كه گاه گفته مي شود، ميترا با خورشيد يكسان نيست. در اوستا، و كهن ترين بخش هاي آن، يشت ها و به ويژه ”مهريشت“، چنين مي خوانيم كه ميترا شب ها از فراز آسمان مردمان را مي نگرد. پيداست در شب خورشيدي نيست و ميترايي كه شب ها مردمان را مي نگرد نمي تواند خورشيد باشد. در ”مهريشت“ نامي از خورشيد بُرده نشده است. اكنون به ”خرده اوستا“ بنگريم. خرده اوستا دربرگيرنده ي نمازهاي بايسته اي است كه در روزگار ساسانيان از جاهاي گوناگون اوستا گردآوري شده و در اين كتاب جاي داده اند. در خرده اوستا هم ”مهر نيايش“ را داريم و هم ”خورشيد نيايش“. پيداست در اينجا نيز مهر و خورشيد جداي از هم شناخته شده اند. البته اين را هم بايد گفت كه در فرهنگ رومي يكساني هايي ميان خورشيد و مهر هست. اين يكساني طي يك فرايند عرفاني، كه داستان جداگانه اي دارد، روي داده است. در اين فرايند، ميترا خورشيد مي شود و دور سر او نيز هاله اي نقش مي گردد.»
اين جدايي ميان ميترا و خورشيد، در ديگر نيروهاي طبيعي هم ديده مي شود. براي نمونه، «سپنتاآرميتي» با زمين داد و دهشي دارد. اما سپنتاآرميتي، زمين نيست. بلكه امشاسپندي است كه جايگاه ويژه ي خود را دارد. به همين گونه از آب و آناهيتا مي توان نام بُرد. آب ايزدي به نام «اپام نبات» دارد. آناهيتا، آب نيست؛ تنها پيوندي با آب دارد. پس اگر شب يلدا را زايش مهر و ميترا بدانيم، كمكي به ما نمي كند. اما اگر آن را زايش خورشيد بدانيم، موضوع روشن خواهد شد. از ديد نجومي هم ميدانيم كه هر روز يك دقيقه و خورده اي از زمان روز كاسته مي شود و به همان اندازه به زمان شب افزوده مي
شود. از شب يلدا، كه ٣٠ آذر باشد، اين روند وارون مي شود. به سخن ديگر، خورشيد، تاب و توان مي گيرد. اين را بياوريد در چارچوب فكري ايرانيان باستان، كه زشتي ها و زيبايي ها را از هم جدا مي كردند. آن گاه موضوع زايش خورشيد و انديشه اي كه بدنبال آن در ذهن انسان كهن پديد مي آمد، روشن تر مي شود.