سیاهچاله های چرخان
جالب است بدانیم که سیاهچاله ها می چرخند.میدانیم خورشید هر 29 روز،یک بار به دور خود می چرخدو چرخش بعضی از ستارگان از چرخش خورشید هم سریعتر است.اگر ستاره ی پرجرمی به یک سیاهچاله برمبد،سیاهچاله نیز خواهد چرخیدزیرا که درهنگام رمبش چندان فرصتی برای رهایی از اندازه حرکت زاویه ای نیست.
فیزیکدانان با وارد کردن چرخش به معادلات مربوط به سیاهچاله ها،به نتایج شگفت آوری می رسند.چرخش به جای اینکه ماده را به تکینگی تحویل دهد،آنرا دربیرون ازاین موقعیت می جنباند.گویی ماده پیش از آنکه در آن چگالی نامحدود له شود،به عقب می جهد و رو به بیرون می گذارد.انگار که رمبش معکوس شده است.
فوران نور و ماده که ناگهان در این جهان دیگر جرقه میزند،سفید چاله نام گرفته است و ارتباط میان این جهان و آن جها را به طنز،مارپیچ چاله نامیده اند.این چاله ها می توانند جهان مارا با جهانی دیگر مرتبط کنند،یا شاید دوبخش کاملاًجدای جهان به هم مربوط سازند،اگر چه تنها یک جهان دست یافتنی باشد.
در نیمه دهه ی 1970،نشان داده شد که سفید چاله ها احتمالاًدر صورتی می توانند وجود داشته باشندکه از آغاز جهان پدیدآمده باشند.پس سیاهچاله ها نیز می بایست دقیقاًدر جایی که یک تکینگی در آغاز جهان به وجود آمد،رمبیده باشند.این نوع تطابق،اجتناب نا پذیر می نماید و از این رو،اندیشه مارپیچ چاله احتمالش به صفر میرسد.
:wink:
مشاهده سیاهچاله ها
جرم یک ستاره نوترونی نمی تواند بیش از حدود سه برابر جرم خورشید باشد.از طرف دیگر جرم ستاره نوترونی HZ هرکول،که از روی دوره تناوب این منظومه دوتایی تخمین زده شده است درحدو6/0 جرم خورشید است.اما اگر جسم پر جرمی مثلاًبا جرم ده،صد یا هزار برابر جرم خورشید برمبد و اگر چرخش جسم برای مقابله با رمبش کفایت نکند،توقف رمبش در آن غیر ممکن می شود.در این جسم نه فشار گاز،نه دمای بسیار زیاد واکنش ها هسته ای و نه عامل دیگر،هر قدر هم شدید باشند نمی توانند از فرو ریزش ماده به طرف مرکز جسم جلو گیری کنند .مشاهده سیاهچاله ها ناممکن است.با وجود این اختر شناسان امیدوارند که آنها را به یکی از دو روش زیر آشکار کنند.
1-چون جرم سیاهچاله ها بسیار زیاد است،آشکار سازی آنها از روی تاثیر گرانشی که بر اجسام مجاور دارند امکان پذیر است.برای مثال پیشنهاد می شود که اختر شناسان جرمهای تمام ستارگان موجود در یک خوشه ستاره ای را به دقت تعیین کنند و ببینند که مجموع جرم این ستارگان مرئی به طور قابل ملاحضه ای کمتر از جرم کل خوشه است که از روی حرکت ستارگان تعیین می شود پس باید جرم غیر قابل مشاهده ای–که وجودسیاهچاله را میگوید- در خوشه وجود داشته باشد.جالب است بدانیم مرکز کهکشانها به عنوان مکانهایی تلقی می شود که در آنها سیاهچاله ها وجود دارد.زیراچگالی مواد در آنجا بسیار زیاد است و همچنین احتمال می دهیم که در آغاز حیات کهکشانها،اجرام بسیار پرجرمی در آنها وجود داشته و رمبیده است.
:wink:
سلام
مطالبتون هم جامع هستند هم جالب
.اما ...
ادامه نمیدید :evil:
انفجار سیاه چاله ها
تقریباًاز همان آغاز،گرایش نظریه پردازان به پذیرش این امر بود که هیچ چیز نمی تواند از درون یک سیاهچاله بگریزد.روی هم رفته اگر نور نتواند بگریزدواگر چیزی نتواند سریعتر از نور سیر کند،در این صورت چیزی نمی تواند از سیاهچاله بگریزد.این الگوی فکری دوام یافت تا آنکه کوشش هایی به عمل آمد برای سازگار کردن چند نظریه از بنیادی ترین نظریه های فیزیک: نظریه نسبیت خاص اینشتین ،نظریه نسبیت عام انیشتین و نظریه کوانتومی.
نظریه نسبیت عام ستارگان پرجرم را به آنچه امروزه اساساً سیاهچاله ها تایید شده است ، پیش گویی می کند.همین نظریه گرانش را با شیوه ای بسیار متفاوت با شیوه کلاسیک نیوتن توصیف می کند.اما هنوز کسی نتوانسته است وحدتی میان مفهوم گرانی ومکانیک کوانتومی
برقرار کند.مکانیک کوانتومی اصولاًرفتار ذرات و انرژی ها را در مقیاس اتمی و زیر اتمی ،یعنی عالم فوق العاده کوچک،توصیف کند.
یک جوان بریتانیایی به نام استیون هاوکینگ که فعالیت وی در زمینه اختر فیزیک نظری است، چنین ارتباطی را برقرار کرد.استدلال او این بود که چون عالم امروزی دانه دانه است،احتمالاًدر رویداد مهبانگ به صورت دانه دانه ای تشکیل شده.اظهار نظر هاوکینگ این بود که فشار بی حد مربوط به تولد عالم به آسانی می توانسته است سیاه چاله هایی به کوچکی 00001ر0 گرم جرم و شعاع بسیار کوچک ایجاد کرده باشد.اما ابعاد عادی تر شامل جرم یک میلیارد تن و شعاع نسبتاًبزرگتر،یعنی اندازه پروتون خواهد بود.قطعاًاین ابعاد مقیاس ابعادی را نشان می دهد که معمولاًمکانیک کوانتومی به کار می گیرد.
او با شگفتی ملاحضه کرد که حل معادلات او نیز خلق و گسیل ذرات وتابش از چنان شیئی را پیش بینی می کند.در واقع همان طیف از ذرات و تابش را پیش بینی می کند که ممکن است از شیئ داغی با 120 میلیارد کلوین صادر شود.پس به نظر می رسد که دواصل مدتها معتبر ، درمورد سیاهچاله ها نقض شد:اینکه چیزی از هسته سیاهچاله ها نمی گریزد و دمای انها تقریباًصفر کلوین است.تناقض آشکار بود.با همه اینها همان معادله برای سیاهچاله ای به 3جرم خورشیدی دمای K 000001ر0 و گریز ناپذیری ذرات از چنین ستاره ای را پیشگویی می کرد.و موفقیت،با بازشناسی این امر که سیاهچاله های کوچک متفاوت اندحاصل شد. :wink:
سلام
لازم به توضیح نسبیت عام و خاص هست؟؟
سلام پرستو
مطلبتون جالب بود اما دو نکته رو توجه کنید.
1- در 10به توان 34- بیگ بنگ سرعت نور بالاتر از چیزی است که الان ما میشنسایم پس از بدو مهبانگ سیاه چاله ای با تعاریف امروزی نمی توانسته بوجود آید.
2- آقای هاوکینز نتوانسته اند ارتباطی بین گرانش وکوانتم پیدا کنند ( تا به امروز).
3- یک سیاه چاله به دلیلی که من نمیتوانم بگویم ولی آنرا میتوانم حس کنم نمی تواند هسته مرکزی داشته باشد.
4-یک سیاه چاله را نمی توان یک ستاره پرجرم خطاب کرد.
ممنونم
سلام
از نظرتون ممنونم.من نمستونم در باره حس شما درباره هسته مرکزی نظر بدم.اما وجود هسته مرکزی منطقیه.
نه؟
کاش بیشتر توضیح میدادین.من اینجا رو متوجه نشدم
پس از بدو مهبانگ سیاه چاله ای با تعاریف امروزی نمی توانسته بوجود آید :wink:
سلام
ادامه نداشت؟
سلام
ادامش رو ادامه دادم.گفتم که احتیاج به توضیح نسبیت ها هست یا نه؟
سلام به همگی
از اطلاعاتی که دادی ممنونم پرستو جان
فقط اگه یه توضیح مختصر درباره نسبیت ها هم بدی ممنون میشم :wink: :roll: