09-16-2009, 02:31 PM
نقش فضا در هوشیاری بشر
در ذیل یکی از راه های انقلاب علمی بصورت کوتاه آمده: اهمیت اطلاعات
بدون شک گالیله شایسته اعتبار یا امتیاز شجاعت فکری و تخیل است. اما چه چیز او را نسبت به چند نسل متفکرینی که در ساخت تلسکوپ از او پیشی گرفته اند، خاص و متمایز می سازد؟ اول، بخاطر اینکه برای اولین بار توسط گالیه داده یا اطلاعات جدید بدست آمد. تلسکوپ فقط یک سلاح مخصوص چشم نه، بلکه برای عقل نیز می باشد. وقتی یک رصد گر او را به سوی آسمان نشانه می گیرد می تواند چیز های را ببیند که ارسطو حتی خواب آن را هم نمی دید و در نتیجه این رصد گر در مقایسه با متفکران عهد باستان به مراتب " هوشیار تر" و آگاه تر از ماهیت فضا می باشد. با تحول علمی در می یابیم که عمیق فکر کردن ما را به جای نمی رساند، مگر اینکه کیفیت و دسترسی به اطلاعات را بهتر نسازیم.
تلسکوپ فضایی پلانک در حال جدا شدن از تلسکوپ فضایی هیرشیل
با توجه به این فکر، این هفته یکی از مهترین زمان برای ارتقاع ضریب هوش فضایی ما بود. یعنی پرتاب موفقانه تلسکوپ های فضایی هیرشیل و پلانک و ترمیم تلسکوپ فضایی هابل به معنی برداشتن یک گام بزرگ توسط اخترشناسان در جهت اطلاعات یا داده های فضایی، انتظار جزئیات بیشتر کیهانی و احتمال یک مقدار تغییرات در تفکر و اندیشه ما می باشد.
هیرشیل به مثابه یک سفینه فراسرخ بسیار امیدوار کننده آنچه را که رصد خانه فضایی سپیتزر نتوانسته، دنبال می کند. آئینه 3.5 متری او بزرگترین آئینه است که (برای اهداف نجومی یکی از بزرگترین سفینه های جاسوسی در فضا شمرده می شود) بدین معنی که نسبت به سپیتزر می تواند طول موج های طولانی تر فراسرخ را کشف کند و اخترشناسی فراسرخ را به سوی اهداف سردتر در کهکشان ما و به زمان های کهن تر در کائنات دور به پیش حرکت دهد.
پلانک تلاش نسل آینده در جهت کشف پس زمینه ریز موج کیهانی (cosmic microwave background) یا تابش باستانی چند صد سال بعد از انفجار بیگ بنگ می باشد. یعنی زمانی که کائنات اولیه به قدری سرد شد تا گاز هیدروژن شکل گیرد. همزاد قبلی او یعنی کاوشگر فضایی ریزموج ناهمسانگردی WMAP به ما کمک کرد تا تصویر کائنات اولیه را بدست بیاریم؛ یعنی تصویری که در کنار ماده معمول شامل ماده تاریک و انرژی تاریک می باشد. اما تلسکوپ فضایی پلانک دید ما را نسبت به این مسئله واضح تر ساخته و ما را به درک این پرسش که چه چیز باعث انفجار بزرگ یا بیگ بنگ شد، نزدیک تر می سازد.
این دو رصد خانه فضایی همراه با رصد خانه اشعه گامای فریمی که سال گذشته به فضا پرتاب شد، هر سه از رصد خانه های فضایی قرن 21 نمایندگی می کنند. این رصد خانه های فضایی بعد از طراحی و ساخت رصد خانه های بزرگ نسل هابل که در دهه های 70 و 80 ساخته و در دهه 90 به فضا پرتاب شدند، گام بزرگ و مهم در جهت کشف و شناخت جهان هستی می باشند.
در حین حال خود تلسکوپ فضایی هابل هم در حال تبدیل به یک رصدخانه قرن 21 است. با گذشت تقریبأ 20 سال از زمان پرتاب اش به فضا، هابل در حال تکمیل و تجهیز امروزی خود است. ( دو ابزار کلیدی آن ترمیم و یک دستگاه جدید نصب شده و این سخت افزار جدید شامل یک طیف سنج منشاء کیهانی است. این دستگاه همانند هیرشیل و پلانک یک تلاش جدی درجهت مشخص نمودن یکی از اساسی ترین پرسش های هستی است: ما از کجا آمده ایم؟
نمی تواند حدس زد که گالیله از این تکنولوژی چه می ساخت، اما دلیل و انگیزه برای ساخت این گونه سفینه های فضایی را حتمأ می فهمید.
http://www.kabulsky.com/view.aspx?tid=2&cid=11&sid=355
در ذیل یکی از راه های انقلاب علمی بصورت کوتاه آمده: اهمیت اطلاعات
بدون شک گالیله شایسته اعتبار یا امتیاز شجاعت فکری و تخیل است. اما چه چیز او را نسبت به چند نسل متفکرینی که در ساخت تلسکوپ از او پیشی گرفته اند، خاص و متمایز می سازد؟ اول، بخاطر اینکه برای اولین بار توسط گالیه داده یا اطلاعات جدید بدست آمد. تلسکوپ فقط یک سلاح مخصوص چشم نه، بلکه برای عقل نیز می باشد. وقتی یک رصد گر او را به سوی آسمان نشانه می گیرد می تواند چیز های را ببیند که ارسطو حتی خواب آن را هم نمی دید و در نتیجه این رصد گر در مقایسه با متفکران عهد باستان به مراتب " هوشیار تر" و آگاه تر از ماهیت فضا می باشد. با تحول علمی در می یابیم که عمیق فکر کردن ما را به جای نمی رساند، مگر اینکه کیفیت و دسترسی به اطلاعات را بهتر نسازیم.
تلسکوپ فضایی پلانک در حال جدا شدن از تلسکوپ فضایی هیرشیل
با توجه به این فکر، این هفته یکی از مهترین زمان برای ارتقاع ضریب هوش فضایی ما بود. یعنی پرتاب موفقانه تلسکوپ های فضایی هیرشیل و پلانک و ترمیم تلسکوپ فضایی هابل به معنی برداشتن یک گام بزرگ توسط اخترشناسان در جهت اطلاعات یا داده های فضایی، انتظار جزئیات بیشتر کیهانی و احتمال یک مقدار تغییرات در تفکر و اندیشه ما می باشد.
هیرشیل به مثابه یک سفینه فراسرخ بسیار امیدوار کننده آنچه را که رصد خانه فضایی سپیتزر نتوانسته، دنبال می کند. آئینه 3.5 متری او بزرگترین آئینه است که (برای اهداف نجومی یکی از بزرگترین سفینه های جاسوسی در فضا شمرده می شود) بدین معنی که نسبت به سپیتزر می تواند طول موج های طولانی تر فراسرخ را کشف کند و اخترشناسی فراسرخ را به سوی اهداف سردتر در کهکشان ما و به زمان های کهن تر در کائنات دور به پیش حرکت دهد.
پلانک تلاش نسل آینده در جهت کشف پس زمینه ریز موج کیهانی (cosmic microwave background) یا تابش باستانی چند صد سال بعد از انفجار بیگ بنگ می باشد. یعنی زمانی که کائنات اولیه به قدری سرد شد تا گاز هیدروژن شکل گیرد. همزاد قبلی او یعنی کاوشگر فضایی ریزموج ناهمسانگردی WMAP به ما کمک کرد تا تصویر کائنات اولیه را بدست بیاریم؛ یعنی تصویری که در کنار ماده معمول شامل ماده تاریک و انرژی تاریک می باشد. اما تلسکوپ فضایی پلانک دید ما را نسبت به این مسئله واضح تر ساخته و ما را به درک این پرسش که چه چیز باعث انفجار بزرگ یا بیگ بنگ شد، نزدیک تر می سازد.
این دو رصد خانه فضایی همراه با رصد خانه اشعه گامای فریمی که سال گذشته به فضا پرتاب شد، هر سه از رصد خانه های فضایی قرن 21 نمایندگی می کنند. این رصد خانه های فضایی بعد از طراحی و ساخت رصد خانه های بزرگ نسل هابل که در دهه های 70 و 80 ساخته و در دهه 90 به فضا پرتاب شدند، گام بزرگ و مهم در جهت کشف و شناخت جهان هستی می باشند.
در حین حال خود تلسکوپ فضایی هابل هم در حال تبدیل به یک رصدخانه قرن 21 است. با گذشت تقریبأ 20 سال از زمان پرتاب اش به فضا، هابل در حال تکمیل و تجهیز امروزی خود است. ( دو ابزار کلیدی آن ترمیم و یک دستگاه جدید نصب شده و این سخت افزار جدید شامل یک طیف سنج منشاء کیهانی است. این دستگاه همانند هیرشیل و پلانک یک تلاش جدی درجهت مشخص نمودن یکی از اساسی ترین پرسش های هستی است: ما از کجا آمده ایم؟
نمی تواند حدس زد که گالیله از این تکنولوژی چه می ساخت، اما دلیل و انگیزه برای ساخت این گونه سفینه های فضایی را حتمأ می فهمید.
http://www.kabulsky.com/view.aspx?tid=2&cid=11&sid=355