تاریخ نجوم ( قوم آریا )
#11
سلام
به نظر شما مطالعه تاریخ واسه چیه؟؟؟؟
خب من اینجا یه سری مطالب رو اوردم الان به نظر شما بده که چند نفر در مورد گذشته خودشون بدونن گذشته ایی که باید بهش افتخار کنن گذشته ایی که سراسر افتخار بوده اگه الان اسناد و کتب نجومی در اثر جنگ اعراب ،گذشت زمان و غفلت پیشینیان از بین رفته میبود الان در جایگاه دیگری بودیم اگر بنا های ارزشمند نجومی که همون اتشکده ها و دخمه ها باشن به دست دیگران تخریب نشده بود شاید چندین دهه از جایگاه فعلی جلو تر بودیم.اینا رو به جز اینکه مینویسم که دیگران به خودشون افتخارکنن و در مورد گذشته خود بدونن و چیزی یه اطلاعات عمومی ان ها افزوده بشه مینویسم که دوباره با خود چنین نکنن خب یک سیر طبیعی در جهان هست همیشه قراره جنگ باشه صلح باشه اختلاف نظر باشه مینوسم که دیگر با خود چنین نکنند مگر از تارخ نباید درس گرفت
یادمون نره که با توجه به گذشته باید بنای اینده رو گذاشت
«اهورامزدا گفت ای زرتشت اسپنتمان تو نباید که عهد و پیمان بشکنی
چه آن عهدی که تو با یک دروغ پرست بستی و
نه آن عهدی که با یک راستی پرست بستی
چه معاهده با هر دو درست است خواه یکتاپرست خواه مشرک»
مهریشت فقره 2
پاسخ
#12
منکه گفتم عرایضم در حد یک نظر هستن و از کار خوب شما هم تشکر کردم بحث من کلی است نه خدای ناکرده با فعالیتهای شما.
من یه چیزی میگم و بحث رو تمام میکنم. شما صد کیلو کاغذ ببرید به مجموعه علمی در کشورهای مختلف و بگید اینا تاریخ قدیم و جدید کشور هستن فکر میکنی چقدر ارزش بزارن اما ده فرمول درست فیزیک یا ریاضی ببرید همانجا خواهید دید که کدام ارجع تر خواهد بود .دانستن تاریخ نه تنها بد نیست بلکه خوب هم هست اما تاریخی که بدون تحریف و قلو باشه متاسفانه تاریخ اکثر ملل جای تحریف زیاد داشته تا تعریف .اگر ارجی میگذاریم باید به پاس علمی باشه که داریم .....اگه منظورم را آنقدر بد ادا کردم که به فعالیتهای شما برخورد صمیمانه معذرت میخواهم اما حرف من چیزی غیر از ایراد گرفتن بود.
پاسخ
#13
درود بر شما
من هم چیزی نگفتم نظر هر شخص محترم است
ای مردم بهترين سخنان را به گوش هوش بشنويد و با انديشه ای روشن و ژرف بينی آنها را بررسی کنيد . هر مرد و زن راه نيک و بد را شخصا برگزيند ، پيش از فرا رسيدن روز واپسين همه به پا خيزيد و در گسترش آيين راستی بکوشيد . يسنا 30 بند 2
«اهورامزدا گفت ای زرتشت اسپنتمان تو نباید که عهد و پیمان بشکنی
چه آن عهدی که تو با یک دروغ پرست بستی و
نه آن عهدی که با یک راستی پرست بستی
چه معاهده با هر دو درست است خواه یکتاپرست خواه مشرک»
مهریشت فقره 2
پاسخ
#14
[TABLE]
[TR]
[TD][/TD]
[/TR]
[TR]
[TD][TABLE]
[TR]
[TD="width: 15"]
[/TD]
[TD]كروي بودن زمين، كشف ايرانيان است نه اروپاييان[/TD]
[/TR]
[/TABLE]
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD][TABLE]
[TR]
[TD="width: 15"][/TD]
[TD]
[/TD]
[/TR]
[/TABLE]
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD][/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD] [عکس: mantra19.jpg]
«ستاره*شناسي در ايران*باستان» عنوان نوشتاري بود كه اميد پيروزمند و آناهيتا پيروزمند در نخستين روز همايش مانتره پيرامون آن سخن راندند.
[FONT=&quot][/FONT]
«پيروزمند» در نوشتارش با اشاره به تاثيري كه ستاره*شناسي در ايران*باستان داشته گفت: «ستاره*شناسي به دو منظور در ميان ايرانيان به كار مي*رفت. يكي براي پيشگويي آينده.»[FONT=&quot][/FONT]
به گفته*ي وي، برپايه*ي عقيده*ها در آيين زروان، هر ستاره با سرنوشت هركس پيوند داشته كه اين، با ديدگاه زرتشتي برابر نيست و در اشتودگات، هات ٢ بند ٥، اين رويكرد آمده است.[FONT=&quot][/FONT]
گردش زمين و كروي بودن آن نيز از ديگر مواردي بود كه به آن پرداخته شد. به گفته*ي وي، بسياري چنين مي*پندارند كه دانشمندان اروپايي در چندسده*ي اخير به كروي*زمين پي برده*اند اما واقعيت اين است كه ايرانيان هزاران سال پيش از اروپاييان به اين نكته مهم دست يافته بودند و اين نكته را مي*توان با بررسي كتاب*هايشان دريافت.[FONT=&quot][/FONT]
پيروزمند افزود: «بايد پذيرفت كه ريشه قوي علم ستاره شناسي، از استوره*ها سرچشمه مي گيرد.»[FONT=&quot][/FONT]
فرزانه گشتاسب، از داوران اين بخش پيشنها داد كه نويسندگان اين نوشتار، آشنايي بيشتري با ستاره*شناسي پيدا كنند تا بتوانند آن*چه در كتاب*هايي همچون بندهش نوشته شده را به آساني درك كنند.


[/TD]
[/TR]
[TR]
[/TR]
[/TABLE]
«اهورامزدا گفت ای زرتشت اسپنتمان تو نباید که عهد و پیمان بشکنی
چه آن عهدی که تو با یک دروغ پرست بستی و
نه آن عهدی که با یک راستی پرست بستی
چه معاهده با هر دو درست است خواه یکتاپرست خواه مشرک»
مهریشت فقره 2
پاسخ
#15
[TABLE]
[TR]
[TD][TABLE]
[TR]
[TD]در فرهنگ اصيل ايراني، صحبت از نحس بودن اعداد نبوده است
[/TD]
[/TR]
[/TABLE]
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD][TABLE]
[TR]
[TD="width: 15"][/TD]
[TD]
[/TD]
[/TR]
[/TABLE]
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD][/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]دو تن از شركت*كنندگان مانتره، در نخستين روز از اين همايش، به ريشه*يابي عددهاي مقدس و نحس در فرهنگ ملت*هاي گوناگون و به ويژه ايرانيان پرداخته و چنين نتيجه*گرفتند كه عدد نحس در ميان ايرانيان و در فرهنگ اين گروه، هرگز وجود نداشته است.
پانيذ مزديسني و روشنك شهرياري، در نوشتاري با عنوان «اعداد مقدس و نحس» كه در تالار كوچك همايشگاه ماركار تهران*پارس برگزار شد، با بررسي كاربرد عدد و مفاهيم مربوط به آن در زندگي روزمره*ي انسان، تاكيد كرده و گفتند: «ما در سرزميني هستيم كه خواه ناخواه، بارها مورد حمله بوده*است. مهاجمان زبان و فرهنگشان را به ايران آوردند و اكنون زبان ما، يك زمان آميخته با زبان مهاجمان است. گرچه خوشبخانه براثر فرهنگ پرباري كه داشتيم، هم زبان و هم فرهنگ خودمان را نگاه داشتيم.»
در اين سخنراني، با اشاره به هات ٢٨ بند يكم گاتها، سروده*هاي آسماني اشوزرتشت تاكيد شد: «در فرهنگ زرتشتي، مطلبي كه نحسي را اثبات كند، وجود ندارد. پس سرچشمه جاي ديگري است. در فرهنگ راستين ايراني هرچيزي برپايه خرد است. در فرهنگ ايران باستان و زرتشتي آنچه پايه گاتها و آموزش هاي زرتشت هست، خرد است. برپايه*ي آموزه*هاي اين فرهنگ، مطالبي كه جنبه خرافي و پندار داشته باشد وجود خارجي ندارد چنان*كه فردوسي مي گويد خرد افسر شهرياران بود/ خرد زنده جاوداني شناس...»
در بخش ديگري از اين سخنراني درباره*ي آيين سيزده*به در سخن به ميان آورد و يكي از دفاع كنندگان گفت: «بيشتر مردم چنين مي*پندارند كه برگزاري آيين سيزده*بدر براي دور كردن نحسي سال پيش رو برگزار مي*شود اما اين رويكرد نادرست است و سيزده به*در آييني مربوط به الهه باران و مظاهر طبيعت است.»

در اين نشست درباره*ي سپندينگي(:تقدس) عدد يك نيز سخن به ميان آورد و تاكيد شد كه اين شماره، با تاثيري كه از اديان توحيدي مي*پذيرد، راهي براي توصيف خداوند مي*شود كه آنها بسيار در نوشتارهاي جديد مي*بينيم چنان*كه حكيم فردوسي مي*گويد: «خداوند هست و خداوند نيست/ همه بندگانيم و ايزد يكي است.»
سپندينگي شماره ٣ نيز در اين سخنراني بررسي شد. يكي از دفاع*كنندگان با اشاره به اين كه اين عددزماني به معناي «بسيار» به كار مي*رفته است تاكيد كرد: «در شاهنامه*ي فردوسي مي*خوانيم " نگفتم سه روز اين سخن را به كس. به جز يزدان فرياد رس...." كه شماره*ي سه در اينجا بيانگر همين فراواني است.»
در اين سخنراني تاكيد شد كه، شماره*ي ٣ در ميان اديان گوناگون همچون مهرپرستي و دين مانوي كاربري داشته و هم*اكنون نيز براي تكميل نيايش هايمان سه بار بخشي از دعا را تكرار مي*كنيم.
سپندينگي عدد ٧ در بخش ديگري از اين نشست بررسي شد و سخنرانان تاكيد كردند كه «شوند(:دليل) گرامي بودن عدد ٧ در ميان ايرانيان، هفت پله بودن تكامل انسان در عرفان ايراني و بازگويي هفت امشاسپندان است. هفت شهر عشق، هفت خوان رستم و... نيز در همين مقوله جاي دارند. از سوي دير فروهر داراي هفت نشان ظاهري است.»
در اين نشست، سپندينگي عدد ٩ نيز بررسي شد و يكي از شوندهاي(:دلايل) گرامي بودن آن، ٩ پايه*ي دين زرتشتي يعني، «باور به يكتايي اهورامزدا»، «پذيرفتن اشوزرتشت»، «پذيرش قانون اشا»، «پذيرش برابري انسان*ها»، «باور به جهان مينوي و جاوداني روان»، «باور به هفت پايه*ي كمال (هفت امشاسپندان)»، «باور به داد و دهش»، «سپندينه دانستن چهار آخشيج»، «باور به فرشكرد (تازه گردانيدن جهان» است.
اين شماره همچون شماره**ي ٤ نماد عدالت است و از ضرب دو عدد ٣ به دست مي*آيد، يعني دو عدد شبيه به هم و اين يعني برابري .
در اين نشست درباره*ي شماره*ي ٣٣ هم سخنان كوتاهي بازگو شد و گفته*شد كه آن را در نوشتارهاي ميانه به صورت «٣٣ گناه» و «٣٣ راه بهشت» مي*بينيم.
سپندينگي شماره*ي ٧٢ نيز در اين نوشتار بررسي شد. سخنرانان با اشاره به اين*كه اشوزرتشت با ٧٢ تن از يارانش به شهادت رسيده و همچنين به باور ايرانيان، سياوش نيز با ٧٢ تن از يارانش جان از كف داد، اين شماره را سپندينه و گرامي دانستند.
عدد ٤٠ نيز در اين گفت*وگو مطرح شد و سخنرانان آن را نماد كمال دانسته و چله*نشيني را از واژگاني دانستند كه در همين رابطه مطرح شده است.
عدد ٤ هم بررسي شد و چهار جهت اصلي، چهار گوشه*ي جهان و ٤ دوره*ي ٣ هزار ساله*ي جهان ، عبارت*هايي مرتبط با اين عدد دانسته شد.
٢١ از ديگر شماره*هايي بود كه سخنرانان آن را در ميان شماره*هاي سپند برشمرده و ٢١ واژه*اي بودن سرود يتااهو در اوستا را از شوند(:دليل) هاي دفاع از اين سخن دانستند.


[/TD]
[/TR]
[/TABLE]
«اهورامزدا گفت ای زرتشت اسپنتمان تو نباید که عهد و پیمان بشکنی
چه آن عهدی که تو با یک دروغ پرست بستی و
نه آن عهدی که با یک راستی پرست بستی
چه معاهده با هر دو درست است خواه یکتاپرست خواه مشرک»
مهریشت فقره 2
پاسخ
#16
هلیا نوشته: [TABLE]
[TR]
[TD][/TD]
[/TR]
[TR]
[TD][TABLE]
[TR]
[TD="width: 15"]
[/TD]
[TD]كروي بودن زمين، كشف ايرانيان است نه اروپاييان[/TD]
[/TR]
[/TABLE]
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD][TABLE]
[TR]
[TD="width: 15"][/TD]
[TD]
[/TD]
[/TR]
[/TABLE]
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD][/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD] [عکس: mantra19.jpg]
«ستاره*شناسي در ايران*باستان» عنوان نوشتاري بود كه اميد پيروزمند و آناهيتا پيروزمند در نخستين روز همايش مانتره پيرامون آن سخن راندند.

«پيروزمند» در نوشتارش با اشاره به تاثيري كه ستاره*شناسي در ايران*باستان داشته گفت: «ستاره*شناسي به دو منظور در ميان ايرانيان به كار مي*رفت. يكي براي پيشگويي آينده.»
به گفته*ي وي، برپايه*ي عقيده*ها در آيين زروان، هر ستاره با سرنوشت هركس پيوند داشته كه اين، با ديدگاه زرتشتي برابر نيست و در اشتودگات، هات ٢ بند ٥، اين رويكرد آمده است.
گردش زمين و كروي بودن آن نيز از ديگر مواردي بود كه به آن پرداخته شد. به گفته*ي وي، بسياري چنين مي*پندارند كه دانشمندان اروپايي در چندسده*ي اخير به كروي*زمين پي برده*اند اما واقعيت اين است كه ايرانيان هزاران سال پيش از اروپاييان به اين نكته مهم دست يافته بودند و اين نكته را مي*توان با بررسي كتاب*هايشان دريافت.
پيروزمند افزود: «بايد پذيرفت كه ريشه قوي علم ستاره شناسي، از استوره*ها سرچشمه مي گيرد.»
فرزانه گشتاسب، از داوران اين بخش پيشنها داد كه نويسندگان اين نوشتار، آشنايي بيشتري با ستاره*شناسي پيدا كنند تا بتوانند آن*چه در كتاب*هايي همچون بندهش نوشته شده را به آساني درك كنند.


[/TD]
[/TR]
[TR]
[/TR]
[/TABLE]

بی شک من هم با حرف شما موافقم. اساطیر و استوره ها........ بیشک اصل ریشه نجوم از اساطیر و استوره ها نشات گرفته است و این رو هم میگم برای بعضی ها : من به یک شخصی میگم خر یا الاغ....... این یک نظریه است آیا صحیح است که این نظریه در جمعی بیان شود ممکن است صحیح باشه اما باید ثابت بشه . حالا اینکه بعضی ها میگن تاریخ علمی ایران قلو و تحریف شدست و الان باید خودمون رو ببینیم پس گذشتمون رو هم میبینیم یک فرضیه بسیار غلط و اندر غلط هست . پس اگه اینطوره اروپاییها یا کلا غربی ها با این همه پیشرفت و تکنولوژی که بدست آوردند باید اونو مدیون زمان حالشون باشن و گذشته خودشون رو فراموش کنن زیرا این علم رو نمیشه به گذشته ربط داد در صورتی که اونا بدجوری به گذشته بسیار دور غیر علمی و جنگلی خودشون تعصب دارند . عذر میخوام همچین حرفی میزنم اما گذشته اروپاییان چیست شاید اگه بخام بگم یک توهین بزرگ تلقی میشه چون واقعا همینطوره . اما اونا بیشتر علم و تکنولوژیشونو مدیون گذشتگان ما هستند پس ما با نگاه کردن به گذشته از اون عبرت میگیریم که با اون امکانات ابتدایی به چه دانشی دست پیدا میکردند و اجرامی میساختند که تا به امروز تمام دانشمندان جهان انگشت به دهن مانده اند پس چرا ما با این تکنولوژی اماده و راحت بهتر از اونا نشیم. گذشتکان به ما میاموزند که چگونه علم رو فرا بگیریم و در چه جهتی پیش بریم و چطور از اون استفاده کنیم و چگونه خودمون رو در تاریخ جاودانه کنیمCool
پاسخ
#17
NARUTO نوشته: میشه درباره چرخه ستاره شناسی یا همون ستاره یاب ایران باستان توضیح دهید . بخاطر اینکه انگار شنیدم اصل چرخه ستاره یاب مال ایران بوده و بعد یونان و مصر و هند و چین از روی اون به سبکهای مختلف درست کردند:mrgreen:
سلام من از مامانم پرسیدم و چیزی در این مورد نمیدونست و وقتی در سایت های مختلف سرچ کردم سندی رو مبنی بر اینکه اره ایرانیان ساختند نیافتم فقط دوباره اندک توضیحی در مورد پیشینه نجوم در ایران باستان
naruto عزیز اگه حرفی که میزنید در مورد اون یقین دارین در مورد منبع ان هم بگین
«اهورامزدا گفت ای زرتشت اسپنتمان تو نباید که عهد و پیمان بشکنی
چه آن عهدی که تو با یک دروغ پرست بستی و
نه آن عهدی که با یک راستی پرست بستی
چه معاهده با هر دو درست است خواه یکتاپرست خواه مشرک»
مهریشت فقره 2
پاسخ
#18
اختر شناسی در ایران باستان
درباره سطح دانش نجوم در
ایران باستان چندان اطلاعی در دسترس نیست. در ایران پیش از ورود آریایی ها، نقوش باقی مانده روی سفالینه های دوران پیش از تاریخ ایران توجه مردم این سرزمین را به ستاره ها به خوبی نشان می دهد. در بسیاری از تپه های باستانی ایران، نشانه هایی از دانش اخترشناسی ایرانیان پیش از هزاره یکم قبل از میلاد به دست آمده است. نشانه های نجومی در تپه های تاریخی ایران( مانند تپه گیان نهاوند، تپه حصار دامغان و …) را می توان بر روی برخی تکه سفالینه ها و تراشه های ابزار های سنگی به دست آمده از آنها مشاهده کرد. اما چندان که باید در این باره پژوهش جدی انجام نگرفته است. در اوستا، به ویژه در یشت ها، اطلاعات بسیاری ارائه شده که نشان می دهد ستاره شناسان آریایی با ستاره ها و طلوع و غروب آنها آشنا بوده اند. سال نو در ایران باستان با گذر خورشید از نقطه اعتدال بهاری آغاز می شد. به احتمال، آریایی ها با صورت های فلکی، شاید نه دقیقا به شکلی بابلی آن، آشنایی داشته اند. تقویم دوره هخامنشی، مانند تقویم بابلی و عیلامی دوازده بخش با تفاوت نام ماه ها، داشته است.
برخی پژوهشگران نقش معروف شیر به گاو در تخت جمشید را که بر دیواره بیرونی کاخ آپادانا دیده می شود، نقش نجومی می دانند. در دوره حکومت هخامنشیان بر
بابل به احتمال، مغان دانش ستاره شناسی آریایی را به بابل منتقل کردند و در این مدت دانش ستاره شناسی بابلی و آریایی با هم پیوند داشته و رو به کمال نهاده است. در این دوره در بابل تقسیم دایره البروج به دوازده برج ۳۰ درجه ای صورت گرفته است. هم چنین حرکت های ماه، خورشید و سیارات به دقت بررسی شدند. برای مثال درزمان حکومت کمبوجیه در بابل رصد دقیق ماه و سیارات آغاز شد. رصد سیاره مشتری که در این زمان آغاز شده بوددر هنگام پادشاهی داریوش بزرگ نیز ادامه یافت و حاصل آن تدوین نظریه حرکت سیاره مشتری بود، هم چنین روش کسبیه گیری برای ایجاد نظم در تقویم قمری در این دوره ایجاد شد. در این دوره، سیارات را هم هویت با ایزدان می دانستند و نام های ایزدان را بر آنها می گذاشتند. جالب آن که نام پهلوی سیاره زحل یعنی کیوان از نام بابلی کیمانو گرفته شده است که این از پیوند ایزدان، یا شاید اخترشناسی بابلی و ایرانی، حکایت دارد. از متون نجومی دوره هخامنشی و دوره های بعدی چیزی باقی نمانده است. برخی احتمال می دهند که بسیاری از این متون در حمله اعراب به ایران از بین رفتند.
در اواخر دوره
ساسانی زیجی به نام شهریار یا شاه در ایران تالیف شده بود. این زیج را علی بن زیاد تمیمی در حوالی سال ۱۷۰ قمری از یک متن اصلی پهلوی به نام زیک شترایار به عربی ترجمه کرد و تاثیر زیادی بر نجوم دوره اسلامی داشت. جالب آن که در این زیج مبدا شبانه روز را از نیمه شب محاسبه می کردند.
واژه زیج از فارسی به عربی وارد شده است. ریشه این کلمه در فارسی زیک به معنی تار یا رشته، به ویژه زه کمان است. بعدها این معنی تعمیم یافته و برای مجموعه رشته های موازی که تارهای نزدیک به هم در یک جدول نجومی و مجموعه تارهایی که در بافندگی کشیده می شود، این واژه برای مجموعه جدول های نجومی دوره اسلامی نیز به کار رفته است. این جدول ها همراه با توضیحات نجومی و روش های محاسباتی بعدها از مهم ترین کتاب های پایه در نجوم دوره اسلامی به حساب می آمدند.
[INDENT] برگرفته ازکتاب تاریخ نجوم در ایران

[/INDENT]
«اهورامزدا گفت ای زرتشت اسپنتمان تو نباید که عهد و پیمان بشکنی
چه آن عهدی که تو با یک دروغ پرست بستی و
نه آن عهدی که با یک راستی پرست بستی
چه معاهده با هر دو درست است خواه یکتاپرست خواه مشرک»
مهریشت فقره 2
پاسخ
#19
زئوسِ ایران باستان

زئوس .[ زِ ] (اِخ ) (به یونانی ). به فارسی : زاوش . زاووش . زوش ، بسانسکریت : دیااوه ، بلاتینی : ژوپیتر ، بتوتنی : زیو یا تیو ، در اوستا: اهورمزد ، در سنگ نبشته های هخامنشی : ائور مزده ، در ادبیات فارسی هُرمَزد. هُرمُزد. هورمزد. هرمز. ابن العبری آرد: فطرونیوس ناظر در سال چهارم پادشاهی غاییوس قیصر به اورشلیم آمد و تصویر زئوس را در معبد (هیکل ) خدا نصب کرد و بدین وسیله پیشگویی دانیال صادق شد، زیرا دانیال پیغمبر گفته بود علامتی ناپاک در جایی که سزا نیست نصب میشود.در کتاب ایران باستان آمده : مورخین یونانی آنانی که مانند هرودت ، کتزیاس و کزنفون معاصر بعضی از شاهان هخامنشی و با اوضاع ایران آشنا بوده اند، بجای معبود ایرانی ها ارباب انواع یا آلهه ٔ یونانی را ذکر کرده اند مثلاً زئوس را بجای اهورمزدا و «آفردویت » یا «دیان » را بجای «مهر» یا «ناهید». (ایران باستان ج ۲ ص ۱۵۱۵). بعقیده ٔ آگاسیاس شاعر و مورخ یونانی که در حدود سال ۶۳۶ – ۴۸۲ م . میزیسته ایرانیان قدیم با یونانیان همکیش بوده مانند آنان زئوس و کرنس و پروردگاران دیگر یونانیان را میپرستیدند ولی به اسامی دیگر. (یسنا تألیف پورداود ص ۱۰۵).
در کتاب ایران در زمان ساسانیان آمده : در ایران غربی و بطور کلی در سراسر آسیای قدامی افکار و تمدن یونانی موجب مزج مذاهب مختلفه شد. در خرابه های یک معبد زردشتی در نزدیکی شهر پارسه که کمی بعد از ویران شدن این شهر بدست اسکندر بناشده ، کتیبه هائی بزبان یونانی یافته اند که در آن اهورمزداء و میثر و اناهیتا بنامهای زئوس ماگیستس و آپولون و آتنه ذکر شده اند ، خدایان بابلی و یونانی را باخدایان ایرانی تطبیق کرده اند… آنتیوخوس اول ، پادشاه کماژن (از ۶۹ تا ۳۴ ق .م .)، مجسمه های بسیاری از زئوس ارماسدس (ارماسدس = اهورمزداه ، اورمزدا) و آپولون = میتراس (مهر)… برپا ساخت و مراسمی دائمی برای عبادت این خدایان یونانی و ایرانی مقرر فرمود. (ایران در زمان ساسانیان ، ترجمه ٔ رشید یاسمی ص ۵۳). و درص ۱۷۹ آن کتاب آمده : در یکی از اعمال شهدای سریانی (تاریخ سابها) آمده است که : یکی از موبدان ، خدایان خود را چنین شماره می کرد: «زئوس کرونوس ، آپولون ، بدوخ و خدایان دیگر». پیداست که اینهم از تربیعات زروانیان است . زئوس و کرونوس و آپولون . همان اوهرمزد و زروان و میترا هستند… در کتیبه ٔ سابق الذکر آنتیوخوس … که در نمرود داغ است ، نام چهار خدا ذکر شده است :زئوس ، اوهرمزد، آپولون و میترا = هلییوس = هرمس … در کتاب تاریخ ملل شرق و یونان آمده :
زئوس پسر کرونوس چون بحد رشد رسید پدر را از آسمان براند و به این ترتیب کشته ٔ کرونوس را بدستش داد. زئوس بجهت استحکام سلطنت خود، با تیتانها (غولها) درافتاد و برق را بر سر اینان بتاخت آورده بمغاک تارتارشان انداخت . زئوس خدای معتبر یونان گردید. او را بشکل آدمی تصویر می نمودند، پرهیمنه و با جبروت . پیشانی فراخ و موی فراوان و ریش انبوه حلقه حلقه داشت . دبوسی به یک دست و برق را بدست دیگر میگرفت . زئوس در یونان «رب الارباب و خداوند بشر» بود و مخصوصاً مظهر آثار آسمانی شمرده میشد. می گفتند: رغبتی دارد که برق نازل کند و خدایی است که در فراز آسمانها می غرد و از صولتش زمین میلرزد. باد و باران را به اختیار او می دانستند تا آنجا که بارندگی را بجمله ٔ «زئوس می بارد» تعبیر می نمودند. زئوس خداوند عقل و عدالت و ناظر اعمال مردم نیز بود و خوبی و بدی را او بین مردم پخش میکرد. هومر در ایلیاد میگوید: «در کنار بارگاه زئوس دوچلیک قرار دارد و محتوی عطایائی است که خداوند بر سر مردم نثار می کند. از این دو یکی منشاء خیر و دیگری سرچشمه ٔ شر می باشد. زئوس که برق را خوش دارد، هرگاه ازآن هر دو چیزی برداشته و بکسی قسمت بدهد، او گاهی خیر می بیند و گاه شر، اما اگر سهم کسی را تنها بچشمه ٔبدبختی حواله کند، او جز ادبار و فلاکت نخواهد دید. نان سواره و او پیاده خواهد بود. هر جا برود سرگردان است ، نه خدایان به او قدر می گذارند، نه بندگان ». دراطراف زئوس عده ٔ زیادی ارباب انواع قرار داشتند که مظهر کاینات آسمانی شمرده می شدند. زن زئوس هرا در آسمان زندگی میکرد و اله عروسی و مزاوجت بود. هرمس و آرتمس و آپولون یا فرشبیوس را سه فرزند زئوس می دانستند. (از تاریخ ملل شرق و یونان تألیف آلبرماله و ژول ایزاک ، ترجمه ٔ عبدالحسین هژیر ص ۱۷۳ و ۱۷۴).
- ارابه ٔ زئوس ؛ رجوع به ترکیب ذیل شود.
- گردونه ٔ زئوس ؛ گردونه ٔ مقدس : ارابه ٔ زئوس است که در سپاه شهنشاهان ایران (برطبق نوشته های نویسندگان یونانی ) روی اسبهای قوی و سفید حمل می شده است . درایران باستان آمده : ترتیب حرکت سپاه ایران بر طبق شرح کُنت کورث چنین بود: پیشاپیش قشون در محرابهای سیمین آتشی می بردند که … آنرا جاویدان و مقدس می دانند. مغها که در اطراف آتش بودند سرودهایی می خواندند درپس مغها بعدد روزهای سال ، ۳۶۵ نوجوان در لباسهای ارغوانی حرکت می کردند، بعد ارابه ای می آمد که اختصاص به ژوپیتر داشت و مقصود از ژوپیتر هرمز است . یونانیان و رومیان هرمز را غالباً زئوس یا ژوپیتر نوشته اند زیرا خدای بزرگ خودشان را به این اسم می نامیدند. این ارابه را اسبهای سفید می کشیدند و از پس ارابه اسبی شکیل و قوی حرکت می کرد که آن را اسب آفتاب می نامیدند. (ایران باستان ج ۲ ص ۱۲۹۶). در فرهنگ ایران باستان آمده : هرودت از لشکریان خشایارشاه شاهنشاه هخامنشی که در بهار سال ۴۸۰ ق . م . با سپاهیان خود بیونان روی آورده بود چنین یاد کرده است : پیش از همه سپاهیان ، بارکشان و چارپایان و از پی آنان گروهی از مردمان … آنگاه هزار سوار برگزیده ٔ ایرانی … و در دنبال آنان هزار نیزه دار… پس از آن ده اسب مقدس که آنها را نسائی نامند، پس سر این ده اسب گردونه ٔ مقدس خداوند زئوس که هشت اسب سفید به آن بسته بودند پدیدار گشت و کسی پیاده لگام اسبها را در دست داشت زیرا نباید کسی در چنین گردونه جای گزیند. در دنبال این گردونه خشایارشا در گردونه ای نشسته بود. (فرهنگ ایران باستان ص ۲۷۱). در نوشته های نویسندگان یونانی مکرر از این گردونه ٔ زئوس یاد شده است . (فرهنگ ایران باستان ص ۲۷۱). در ترجمه ٔ تاریخ هرودوت آمده : در سپاه پارس در حین جنگ ، هشت اسب سفید گردونه ٔ خالی که متعلق بخداوند زئوس یا خداوند خورشید بود با خود حمل می کردند. «کتاب هفتم تاریخ هرودت – بند ۴۰ و ۵۵ و کتاب هشتم بند ۱۱۵».(ترجمه ٔ تاریخ هرودت بقلم هادی هدایتی ص ۲۴۴). رجوع به ایران باستان ج ۲ ص ۱۵۲۸ و ۱۲۶۱ و ۱۷۷۱ و ۱۷۷۷ و ج ۳ص ۲۳۲۶ و ۲۶۹۰ و ایران از آغاز تا اسلام ترجمه ٔ دکتر معین ص ۵۹ و ۱۶۷ و ۲۲۵ و ژوپیتر و زاوش و زاووش و زاورس و مشتری و برجیس شود.
«اهورامزدا گفت ای زرتشت اسپنتمان تو نباید که عهد و پیمان بشکنی
چه آن عهدی که تو با یک دروغ پرست بستی و
نه آن عهدی که با یک راستی پرست بستی
چه معاهده با هر دو درست است خواه یکتاپرست خواه مشرک»
مهریشت فقره 2
پاسخ
#20
خب اینم یه مقاله و از اون جایی که خیلی خیلی طولانیه در چندین پست جای میدم که موقع باز کردن اونا وقت کمتری تلف بشه
«ارتباط کیش اوستائی با دانش اخترشناسی و نتایج جغرافیائی حاصل از آن»
نویسنده: پوهیالی محمدواثق حسینی
ارائه شده در محفل سمینار مقالات علمی تحقیقی اساتید پوهنتون تعلیم و تربیه کابل، حوت 1386
سالهادل طلب جام جم ازمامی کرد وانچه خودداشت ز بیگانه تمنّا می کرد
آینده از آن ملّتی است که از گذشته خویش با خبر باشد.
از نگاه پژوهشگران باستان شناس و مورخین مدنیّت شناس، آریانا نخستین کانون بشری در سرتاسر آسیای میانه و جنوبی، و پنجمین مرکز تمدن های هفتگانه دنیا به شمار می رود؛ که تحت عنوان «تمدن اوستائی» در جهان مشهور و معروف است. سرسلسله این مدنیت درخشان شخصیت عالم و دانشمند بزرگ یعنی «زرتشت بلخی» می باشد. که در علومی همچون فلسفه و ستاره شناسی تبهّر خاصی داشت. و بر اثر همین برجستگی های علمی و ویژه گی های شخصیتی اش بود که زرتشتیان از او بعنوان پیامبر آئین زرتشتی یاد می کنند. در تمام ادوار کهن و حتی تا به امروز اساس حیات فردی، زندگی اجتماعی و بقای دولت ها و تمدن ها را سبک زندگی و معیشت زراعتی تشکیل می داده به طوری که بدون آن ادامه حیات بشر و پایداری نظامهای سیاسی غیرممکن و محال است. هر نظام سیاسی و هر کشور و سرزمین بدون فعالیت زراعتی غیر ممکن است که دارای استقلال باشد. پایه ها و اساس زراعت نیز بر شناخت زمان و مکان استوار است. و شناخت زمان و مکان نیازمند کسب معلومات در باره عوامل بوجود آورنده زمان و مکان می باشد. و نتیجه این شناخت و کسب معلومات پیدایش علوم و دانش است که جغرافیا یکی از این دانشها می باشد. قدمت و دیرینگی این علم را بدون شک باید همزمان با پیدایش خلقت و فعالیت بشر در کره زمین دانست که خود فرصتی دیگر می طلبد. جغرافیه یعنی مطالعه سطح زمین به عنوان فضایی که جوامع انسانی در آن زندگی می کنند. و هر گاه عنصر انسان از این تعریف برداشته شود، عرصه فعالیت برای زمین شناسان و هنگامی که عنصر زمین برداشته شود مجال صحبت برای جامعه شناسان مهیّا می گردد. بعبارت دیگر دانش جغرافیا حلقه اتصال بین اجتماعیات و طبیعیات است. و در عین حال که خود عرصه ای مستقل و مشخص دارد از کمک سایر علوم وام می گیرد و بوسیله ثمرات و نتایج خود به آنان مدد می رساند. و دانش ستاره شناسی و به قول عربها علم نجوم یکی از آن دانشهایی است که همزاد و مکمّل جغرافیا می باشد. و بشر را در شناسایی مکان و زمان کمک و راهنمائی کرده است. چرا که شناختن زمان از موقعیت مطلق و منطقه استقرار آن مکان در ارتباط با موقعیت و مرکزیت خورشید محاسبه می گردد. شناخت وقت و زمان در همه ابعاد زندگی فردی و اجتماعی و فعالیتهای اقتصادی – اجتماعی، سیاسی و نظامی و حتی فرهنگی و مذهبی نوع بشر نقش موثر و حیاتی داشته، دارد و خواهد داشت. و تمدن اوستائی نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. چرا که هم بدلیل ساختار زندگی متکی بر زراعت و هم بدلیل حاکمیت ایدئولوژی و آئین مهرپرستی که اساس آن را فلسفه احترام به روشنی، نور و هدایت و تنفر از سیاهی، تاریکی ظلمت و گمراهی شکل می دهد، باعث شد تا جامعه آریانای کهن به شناختن وقت و زمان همّت کنند. تا در بر پایی و برگذارنمودن مراسم، جشنها و اعیاد مذهبی سر وقت دست بکار شده و هرکدام را بدون اتلاف وقت در زمان معین انجام دهند. تا موجبات خشنودی ایزد ایزدان و اهورامزدا را کسب کرده و به بهشت مینوئی و جاودان دست یافته و از خشم اهریمنان و دژخیمان و تباهی و سقوط در دوزخ نجات یابند. محصولات فراوان داشته باشند و درپیشگاه ایزدان قربانی کرده و او را خشنود سازند. به این ترتیب برای اینکه بفهمند طلوع صبحگاهان و غروب شامگاهان دقیقاً چه وقت است؟ زمان کشت و کار کی فرا می رسد؟ هنگام نوروز بهاری و آغاز زندگی و حیات چه موقع است؟ و مراسم نوروز پائیزی و شب یلدا چه وقت از راه می رسد؟ تا با برپائی جشنها و انجام پایکوبیها، انجام دعا و نیایش و اهدای قربانی و بخشش از گزند ددمنشیهای اهریمن سرمای سوزان و شبهای طولانی زمستان در امان روشنائی و گرمای شعله های آتش که سمبل نور، گرما، آفتاب روشنائی و هدایت استبسر برده و با رسیدن فصل بهار و آغاز سال نو و شروع زندگی جدید نوروز بهاری را به شکرانه خلاصی از فصل سرما با سر دادن سرودها و آوازها و برپائی جشنها و تقدیم هدایا و تحفه هائی از باقیمانده محصولات سال قبل در قالب هفت سین، هفت شین وهفت میوه و به امید داشتن سال نیکو و سرشار از برکت به استقبال آن رفته و شکر آن را بجای آورند؟
«اهورامزدا گفت ای زرتشت اسپنتمان تو نباید که عهد و پیمان بشکنی
چه آن عهدی که تو با یک دروغ پرست بستی و
نه آن عهدی که با یک راستی پرست بستی
چه معاهده با هر دو درست است خواه یکتاپرست خواه مشرک»
مهریشت فقره 2
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
تاریخ نجوم در کشور های قدیم دنیا هلیا 32 17,655 08-20-2016, 11:03 PM
آخرین ارسال: irantrn
نجوم در قرآن kamy 3 3,787 11-02-2012, 12:29 AM
آخرین ارسال: kamy
تاریخچه علم نجوم mars 4 4,241 02-29-2012, 04:12 PM
آخرین ارسال: amir adib
منجمان تاریخ ایران abadanastro 2 3,881 08-07-2007, 02:08 PM
آخرین ارسال: abadanastro

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان