تالار گفتگو ستاره‌شناسان

نسخه‌ی کامل: بد فهمیهای نجومی
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
[COLOR="#0000FF"]
[B][SIZE=3]بدفهمي هاي نجومي (1)



بسياري از ما با رويدادها و مسائل نجومي آشنايي چنداني نداريم و هرگاه با يك نمونه از آن ها رو به رو مي شويم مدت زمان بسياري طول مي كشد تا به مفهوم درستشان پي ببريم. اين موضوع از آنجا نشات مي گيرد كه ما درباره برخي از اصطلاحات دچار بدفهمي هستيم و درك صحيحي از صورت مساله نداريم. در اين مطلب و مطلب آينده به 10 مورد از اين بدفهمي ها اشاره خواهيم كرد.

[ATTACH=CONFIG]1197[/ATTACH]

چرا در آن شب*هايي كه گفته مي*شود يك بارش شهابي رخ خواهد داد، اصلاً باراني از شهاب در كار نيست؟

وقتي رسانه*ها اعلام مي*كنند به*زودي يك بارش شهابي رخ خواهد داد، در ذهن شنوندگان احتمالاً تصوير آسماني پر از شهاب*هاي درخشان كه مثل باران مي*بارند، مجسم مي*شود، اما متأسفانه بايد گفت تقريباً تمامي حدس هاي* شما راجع به يك بارش* شهابي غلط است.



معمولاً اگر در شبي كاملاً تاريك و صاف و معمولي، آسمان پرستاره را زير نظر بگيريم، احتمالاً در هر ساعت، فرصت تماشاي بيش از شش شهاب نصيبتان نخواهد شد، اما در بعضي شب*هاي سال، اين آمار، افزايش چشمگيري مي*يابد به*طوري كه ستاره*شناسان در آن موارد ويژه مي*گويند كه يك «بارش شهابي» در شرف وقوع است. مثلاً در اخر مردادماه يا اواخر آذرماه، مي*شود اين افزايش آمار شهاب*ها را به صورت واضح تشخيص داد كه آمار دقيقش مي*شود چيزي در حدود يك شهاب در دقيقه. در واقع اين دو موقعيت خاص از سال، ميزبان شلوغ*ترين بارش*هاي شهابي هر سال هستند؛ هرچند كه شايد در اين شب*ها هم اصلاً معني واژه «بارش» آنقدر*ها برايتان مجسم نشود.

اين بارش*هاي شهابي، وقايع نادري*اند كه در جريانشان، زمين، حين حركتش به دور خورشيد، از ميان توده*هاي غباري كه به*دنبال عبور يك دنباله*دار، از گيسوي بلند غبارينش در مدار زمين** رها شده*اند، رد مي*شود و آن*وقت است كه شهاب*ها، با آرايشي كه شبيه به رگه*هاي آب يك دوش حمام است، از آسمان فرومي*ريزند (سقوط دانه*هاي برف را به شيشه روبه*روي ماشينتان تصوير كنيد). همان*گونه كه گفتم اين وقايع، اندك و پراكنده*اند.

آيا ماهواره*ها را واقعاً با چشم غيرمسلح مي*توان تشخيص داد؟

شك نكنيد! در واقع اكثر مردم تعجب مي*كنند اگر بشنوند كه جسم نسبتاً كوچكي كه در ارتفاع صد*ها كيلومتري زمين در مدار قرار دارد را بدون استفاده از دوربين*هاي دوچشمي و تلسكوپ بتوان مشاهده كرد. از زمان پرتاب اسپوتنيك-1، نخستين قمر مصنوعي جهان در سال 1957 ميلادي، آمار ماهواره*هاي حاضر در فضا رشد چشمگيري داشته است، به*طوري كه تعدادشان هم*اكنون به حدود 10هزار عدد مي*رسد.

يك*بار اختر*شناس انگليسي، دزموند كينگ-هل (Desmond King-Hele) گفته بود كه يك ماهواره «مثل ستاره*اي*ست كه كنترلش را از دست داده و تصميم دارد از بخشي، به بخش ديگر آسمان نقل مكان كند». اگر در نزديكي*هاي غروب يا طلوع آفتاب از خانه خارج شويد و به*دقت آسمان را جست*وجو كنيد، عجيب است اگر 15 دقيقه صبر كنيد و يك ماهواره هم نبينيد. اغلبشان آنقدر كم*نورند كه با چشم غيرمسلح نمي*توان تشخيصشان داد، اما چندصدتايشان بزرگ و نزديك (البته با فاصله 160 تا 640 كيلومتري از سطح زمين) هستند و مي*توان تماشايشان كرد.

بسياري از ما با رويدادها و مسائل نجومي آشنايي چنداني نداريم و هرگاه با يك نمونه از آن ها رو به رو مي شويم مدت زمان بسياري طول مي كشد تا به مفهوم درستشان پي ببريم. اين موضوع از آنجا نشات مي گيرد كه ما درباره برخي از اصطلاحات دچار بدفهمي هستيم و درك صحيحي از صورت مساله نداريم

البته اين نكته را هم بايد افزود كه نور ماهواره*ها، نه از خودشان، بلكه ناشي از بازتاب نور آفتاب از صفحات خورشيدي تأمين برق و يا سطح صيقل*خورده*شان است كه به*همين*منظور حين جابه*جايي در آسمان، افت و خيزهايي هم به تبع چرخش ماهواره، در درخشندگي ظاهريشان ديده مي*شود. زماني*كه ماهواره به سايه زمين وارد مي*شود، آن را نمي*شود ديد، اما به*محض ورود به قلمرو نور خورشيد، باز آسمان را به*شكل نور كوچك و غير چشمك*زن طي مي*كند.

ركورد درخشنده*ترين قمر مصنوعي تاريخ، هم*اكنون در دست ايستگاه فضايي بين*المللي (ISS) است. اين ايستگاه، در مداري با فاصله متوسط 355 كيلومتر از سطح زمين، به*گرد سياره*مان مي*چرخد و مثل هواپيماي پرسرعت (اما غيرچشمك*زن)، به*مدت تقريباً دو دقيقه، در آسمان عصرگاهي و بامدادي ديده مي*شود. ISS را به*راحتي مي*شود با يك هواپيماي معمولي اشتباه گرفت، هرچند كه در اوج درخشندگي*اش حتي گاهي مي*تواند از سياره زهره هم باشكوه*تر ديده شود.


چرا دنباله*دار*ها در آسمان حركت نمي*كنند؟

[ATTACH=CONFIG]1198[/ATTACH]

قبل از پاسخ به اين پرسش، اين نكته را در نظر بگيريد: هيچوقت ديده*ايد كه ماه، مثل يك شهاب درخشان از مقابل چشمتان رد شود؟ پاسختان البته خير خواهد بود. با وجود اينكه ماه، با سرعتي در حدود سه*هزار و 200 كيلومتر بر ساعت به دور زمين مي*چرخد، با فاصله* سرسام*آورش از ما (كه به*طور متوسط حدوداً 382 هزار كيلومتر مي*شود)، حركت مداري*اش را نمي*شود آشكارا حس كرد. در واقع ماه، هر ساعت به*قدر پهناي خودش در آسمان، نسبت به ستاره*ها به*سمت غرب جابه*جا مي*شود. به*همين*ترتيب، هرچند كه يك دنباله*دار درخشان با سرعتي در حدود ده*ها هزار كيلومتر بر ساعت در جهت بخش داخلي منظومه شمسي در حركت است، اما فاصله مجموعش با زمين، حدوداً ده*ها ميليون كيلومتر مي*شود. لذا با وجود اينكه يك دنباله*دار در آسمان حركت مي*كند، از آنجا كه فاصله زيادي تا سياره ما دارد، حركت شبانه*روزي*اش در پس*زمينه ثابت ستاره*ها فوق*العاده آهسته است. در نتيجه موضع يك دنباله*دار هم به*ه*مان نحوي كه ماه (و يا سيارات) در پهنه آسمان جابه*جا مي*شوند، تغيير مي*كند، نه مثل شهابي كه در **نهايت 90 كيلومتر از ما فاصله دارد.



آيا در تابستان*ها زمين نزديك*تر از هميشه به خورشيد است؟

خير! جالب اينجاست كه زمين در اواسط تيرماه هر سال، در دور*ترين فاصله مداري*اش از خورشيد به*سر مي*برد، حال*آنكه در اوايل دي*ماه، در نزديك*ترين موضع خودش نسبت به خورشيد است. تفاوت فاصله از زمين تا خورشيد در اين دو موقع از سال، حدود پنج ميليون كيلومتر، يا 3.3 درصد فاصله متوسط زمين از خورشيد است كه در نتيجه آن، گرماي ورودي به زمين در حدود هفت درصد تغيير مي*كند.

پس شايد بتوان گفت اين اختلاف فاصله باعث مي*شود كه هوا در تابستان*هاي نيمكره شمالي سرد*تر و در زمستان*هايش هم اندكي گرم*تر شود، اما خشكي*هاي به نسبت وسيع نيمكره شمالي، سرنوشت ديگري را رقم مي*زنند و زمستان*هاي نيمه شمالي را سرد*تر و تابستان*هايش را گرم*تر از نيمكره جنوبي زمين مي*كنند. البته بايد توجه داشت كه ساز و كار وقوع فصل*ها، مربوط به انحراف محور چرخش زمين نسبت به صفحه منظومه شمسي است كه باعث تغيير زاويه تابش خورشيد در اوقات مختلف سال مي*شود، به*طوريكه وقتي خورشيد در نيمكره شمالي به*طور عمود مي*تابد، در** همان لحظه نسبت به سرزمين*هاي نيمكره شمالي، حالت مايل دارد و لذا در شمال تابستان، و در جنوب زمستان است.


چرا ستاره قطبي، درخشنده*ترين ستاره آسمان نيست؟


وقتي*كه هنوز بچه بودم، يكي از عمو*هايم مرا در غروب دلچسب يك روز تابستاني بيرون برد و به ستاره آبي-سفيدي كه دقيقاً در بالاي سرم بود اشاره كرد و گفت: «اينو مي*بيني؟ اين ستاره قطبيه.» (بعد*ها متوجه شدم كه اين ستاره در واقع ستاره «نسر واقع» (يا وگا) بوده كه پنجمين ستاره پرنور آسمان است.)

ستاره قطبي را شايد بتوان مهم*ترين ستاره مرئي آسمان نيمكره شمالي دانست، اما اغلب مردم گمان مي*كنند اين ستاره در واقع پرنور*ترين ستاره آسمان هم هست. اگر دقيق بگويم، ستاره قطبي، در رده چهل و نهم از حيث درخشندگي ستارگان آسمان قرار دارد، اما اگر اين شاخص درخشندگي نسبت به ميزان فاصله ظاهري از قطب شمال سماوي بسنجيم، «پرنور*ترين ستاره نزديك به اين نقطه» محسوب مي*شود. جالب اينجاست كه به خاطر رقص محوري زمين (همانند فرفره*اي كه در عين چرخش به دور خودش، اندكي دچار انحراف محوري هم مي*شود)، نقطه فرضي قطب شمال سماوي در حال نزديك*تر شدن به ستاره قطبي*ست (كه در بيست و چهارم مارس سال 2100 به نزديك*ترين فاصله*اش مي*رسد). بعد از آن، همانگونه كه رقص محوري هرگز از پا نمي*ايستد، نقطه شمال از ستاره قطبي دور و دور*تر مي*شود و بعد از حدود 12 هزار سال، نوادگان دورمان،** همان ستاره نسر واقع را به*عنوان ستاره قطبي خواهند شناخت. عمويم اگر اين را بشنود حتماً خوشحال خواهد شد!

[ATTACH=CONFIG]1199[/ATTACH]

منبع: تبي

[/SIZE][/B][/COLOR]
واقعا متشکرم. خیلی سوال ها تو ذهنم بود مخصوصا بارش شهابی . اما الان با این پست خوب جواب این سوال و خیلی سوال های دیگم رو گرفتم.